حاکمیت شورایی و نوروز خونین سنندج

نوروز خونین سنندج را بدون ربط دادن آن به جایگاه شوراها و اعمال اراده حاکمیت توده مردم نمی توان توضیح داد. خمینی، دولت موقت و نیروهای تحت فرمان آنان تاب تحمل حاکمیت شوراهای مردم را نداشتند و با تمام قدرت برای درهم کوبیدن حاکمیت شورایی، نوروز خونین را به مردم شهر سنندج تحمیل کردند.

بعد از یک دوره تعرض رژیم به احزاب، سازمانها و جریانات چپ در تهران و دیگر شهرستانها، به یمن وجودگرایش چپ در کردستان و بویژه در شهر سنندج، جریانات و سازمانهای سیاسی و افراد منفرد بسیاری در تهران و دیگر شهرستانها تحت تعقیب رژیم تازه به قدرت رسیده اسلامی قرار گرفتند. کردستان به محل تجمع و فعالیت این جریانات در تداوم انقلاب تبدیل شده بود. حمله اول جریان اسلامی خمینی و لیبرالهای دولت موقت او در اوایل سال ۵۸ به کردستان، در تلاش برای تحمیل اوضاع و شرایط تیره و تاری بر مردم کردستان بود. (پیرامون وقایع آندوره و در ادامه این نوشته بطور جداگانه تحت عنوان ( ” فرمان حمله خمینی به کردستان در ۲۸ مرداد ۵۸ ” به تفصیل از قیام بهمن تا باز پس گیری مجدد شهرهای کردستان توسط مردم و سازمانهای سیاسی اشاره کرده ام.)
بنکه های شهر سنندج یکی از ستونهای اصلی دخالت مستقیم مردم بر زندگی خود در مقطع قیام بهمن و بعد از آن در سال ۵۸ و همچنین بعد از تصرف مجدد شهرها توسط نیروهای مسلح سازمانهای سیاسی در آبان ماه ۵۸ تا آخرین روزهای جنگ ۲۴ روزه سنندج در اردیبهشت ماه سال ۵۹ بود. ایجاد یکی پس از دیگری این بنکه ها یا به اصطلاح نهادهای توده ای آن دوره و بدست گرفتن سکان امور در هر محله ای توسط جوانان انقلابی و مردم از طریق این بنکه ها پیش برده میشد.
در هر محله ای مردم و بویژه جوانان دختر و پسر که هر یک به سازمانهای سیاسی آندوره سمپاتی داشتند، دفاتر و مراکز دولتی مستقر در محله خود را به مرکزی برای فعالیت سیاسی، اجتماعی و نظامی در محله اختصاص داده بودند که به این مراکز و دفاتر در اصطلاح محلی بنکه گفته میشد. نمایندگانی از افراد محله نیز از طریق انتخابات و با شرکت اکثریت اهالی انتخاب میشدند. همزمان وتحت تاثیر حضور عمومی مردم و عقب نشینی موقت رژیم، این اوضاع تشکیل هیئت موسس شورای محلات شهر سنندج را با خود به همراه داشت.
اینجا مختصری در مورد این بنکه ها بگویم. همانطور که اشاره کردم مراکز و دفاتر این بنکه ها با استفاده از ساختمانهای دولتی به تصرف در آمده نظیر، کلانتری ها و دیگر مراکز دولتی بود. ساختمان بنکه انقلاب نیز محل کلانتری 3 در همین خیابان بود که بعد از قیام به خیابان انقلاب تغییر نام یافت. فعالین زیادی در این بنکه حضور و همکاری داشتند. از فعالین تمامی سازمانهای چپ و هوادارانشان در هر محله ای، در این بنکه تجمع می کردند و فعالیت سازمان یافته مشترکی را با هم به پیش میبردند.
با ابتکار مسئولین و گردانندگان بنکه ها، شورای محله که از چهره ها و شخصیتهای خوش نام و با اتوریته محلات بودند انتخاب میشدند. شورای محله بتناوب و بنا به ضرورت، جلسات روتین برگزار میکرد و در مورد اداره امور زندگی مردم در محله به لحاظ اقتصادی، سیاسی، امنیتی، اجتماعی و نظامی تصمیم میگرفت و این تصمیمات را به اجرا میگذاشت. اعضای شورای محلات نماینده گان مردم محله بودند.
از میان اعضای شورای محله یک نفر عضو شورای سراسری در سطح شهر بود که این شورای سراسری با نام هیئت موسس شوراهای محلات شهر سنندج شناخته میشد. بدین ترتیب علاوه بر حضور نیروها و سازمانهای سیاسی مسلح که هر یک دفتر و مقر خود را در سطح شهر دایر کرده بودند، شوراهای محلات نیز مستقیما در اداره امور زندگی مردم که توسط خود آنان انتخاب شده بودند دخالت مستقیم داشتند. اکثر جوانان محلات در بنکه ها به تناسب جمعیت هر محله مابین ۵۰ الی ۱۰۰ نفر و بعضا کمتر یا بیشتر از این تعداد حضور فعالی داشتند که هر یک یا چند نفر از آنها عضو یا دوستدار یکی از سازمانهای سیاسی بودند.
همکاری مشترک بین نیروهای سیاسی و طرفداران این سازمانها در سطح محلات، بطور هماهنگ انجام میگرفت. امنیت شبانه روزی محلات بر عهده افراد بنکه ها بود و تعدادی اسلحه در اختیار داشتند که در جریان قیام و تسخیر مراکز نظامی رژیم شاه بدست آورده بودند. در صورت احتمال هرگونه درگیری بین نیروهای سیاسی با نیروهای رژیم، گروههای امداد پزشکی که به سرپرستی هیئت موسس شورای محلات و در ارتباط با بنکه ها قرار داشتند، به شکلی سازمانیافته از سوی این هیئت و همچنین در دورانی که شورای شهر انتخاب شد از وجودشان استفاده میشد. حفاظت نظامی خارج از شهرها نیز بر عهده سازمانهای سیاسی بود.
مثلا در جریان نوروز خونین سنندج در سال ۵۸ و در جریان جنگ ۲۴ روزه سنندج با نیروهای رژیم در اواخر فروردین و اوایل اردیبهشت ۵۹ که کردستان در محاصره اقتصادی قرار داشت، نظارت بر انبارهای آذوقه در داخل شهر از سوی این هیئت و شورای محلات، تقسیم آذوقه در میان مردم از طریق بنکه ها انجام می گرفت. بنکه ها در واقع ستونهای پایه ای اعمال اراده حاکمیت مردم در هر یک از محلات شهر بودند که بازتاب این فعالیتها در هیئت موسس شورای محلات در سطح سراسری شهر ایفای نقش میکرد.
من یکی از فعالین کومه له در بنکه محله سیروس بودم و توسط مردم محله و فعالین جریانات دیگر مسئولیت بنکه را بر عهده داشتم. رفیق عزیز وبیادماندنی ام اردشیر یثربی که در ایام کودکی با او و دو برادر جانبخته اش محمد حسین و حمید یثربی که دوست و همکلاس بودیم، همراه و همگام در کنار هم بطور شبانه روزی مشغول فعالیت و سر و سامان دادن به امور بنکه محله بودیم. محمد حسین در تمامی امورات و وظایف این بنکه بطور مدام و شبانه روزی حضور فعال و چشمگیری داشت.
از افراد دیگر که در پیشبرد امورات بنکه نقش ایفا می کردند پرویز رضایی جوان پرشور و دوست داشتنی این محله بود که بعدا در جریان جنگ ۲۴ روزه شهر سنندج در چند قدمی بنکه
مورد اصابت گلوله نیروهای سپاه خمینی قرار گرفت و جان باخت.
اردشیر یثربی بعدها در صف نیروهای مسلح کومه له به فعالیت خود ادامه داد و در جریان درگیری با نیروهای رژیم جان باخت. محمد حسین در شهر ماندگار شد و فعالیتهای بی نظیری را در تشکیلات مخفی برعهده گرفت که بعدا در اثر تصادف اتوموبیل، او نیز جان خود را از دست داد. حمید نیز در جریان توپ باران یکی از اردوگاههای کومه له از سوی نیروهای رژیم جانباخت. یاد این چهار عزیز و فعال بنکه انقلاب برایم همیشه گرامی و عزیز است.
نمایندگان منتخب بنکه ها که در واقع مظهر اعمال اراده و حاکمیت مردم در محلات بودند از اعتماد و اعتبار زیادی در محلات برخوردار بودند. نوعی آماده سازی برای بدست گیری قدرت و اعمال اراده حاکمیت در اشکال اولیه و رفع مسائل و مشکلات عمومی در سطح شهر و محلات، از مختصات بنکه ها بود. تجارب آن دوره به خوبی نشان میدهد که اعمال حاکمیت توده ای مردم چقدر شور انگیز و واقعی است. علیرغم اینکه هم بنکه ها و هم هیئت موسس شورای محلات دورنمایی روشن و برنامه مدونی نداشند اما واقعی ترین مناسبات موجود در زندگی اجتماعی, سیاسی، اداری و همچنین حفاظت امنیتی و اقتصادی را در سطح محلات از خود به نمایش میگذاشتند. ﴿ برای لحظاتی که اکنون به آن دوره فکر میکنم بدون تردید با در دست داشتن حداقل امکانات اقتصادی جهت تامین زندگی و مایحتاج مردم و تداوم این فضای آزاد, شهر سنندج میتوانست برای مدت بسیار طولانی تری در مقابل تعرضات نظامی رژیم از خود مقاومت نشان دهد و همچنان مرکز ادامه انقلاب ۵۷ باشد.)
امنیت شبانروزی محله ها توسط جوانان مسلح حفاظت میشد. در بنکه انقلاب همانند دیگر بنکه ها فراخوان به برگزاری مجمع عمومی اهالی محله و جمع آوری کمک مالی برای خرید و تهیه سلاح و دیگر نیازمندیها داده می شد.
یکبار حدود ۲۰ هزار تومان در یکی از جلسات مجمع عمومی محله جمع آوری شد و روز بعد همراه با محمد حسین یثربی و با اتومبیل استیشنی که در اختیار داشتم به یکی از روستاهای اطراف شهر ”باوه ریز“ رفتیم.
از کسانی که اسلحه میفروختند، دو قبضه تفنگ خریداری کردیم. هنگام بازگشت از آن روستا یک هلیکوپتر دولتی بر بالای سر ما ظاهر شد و شروع به تیراندازی کرد. خودرو را در گوشه ای متوقف کردم و بلافاصله همراه محمد حسین با استفاده از اسلحه هایی که تازه خریداری کرده بودیم در کنار ماشین سنگر گرفته و شروع به تیراندازی به طرف هلیکوپتر کردیم. بعد از اینکه هلیکوپتر از محل دور شد ما مجددا و با سرعت خود را به اتومبیل رسانده و به شهر برگشتیم و توانستیم از آن مهلکه جان سالم بدر ببریم. این واقعه مربوط به چند روز قبل از حمله رژیم به سنندج بود.)
در داخل بنکه ها یک اتاق به کتابخانه اختصاص داشت. کتابها توسط جوانان و مردم در اختیار بنکه ها در هر محله ای قرارداده می شد و یک نفر مسئولیت کتابخانه را برعهده داشت. وظایف مسئول کتابخانه این بود که لیست کتابهای تازه را در اختیار جوانان محله و علاقمندان می گذاشت و بنا به درخواست متقاضیان، کتابها را در اختیار آنان قرار میداد و بعد از مطالعه به کتابخانه باز گردانده میشد.
در آن دوره کتابهایی به نام کتابهای جلد سفید که انتشار آن مربوط به اوایل شروع انقلاب بود در دسترس بودند که عمدتا کتب اقتصادی، آثار فلسفی مارکس و انگلیس، ماتریالیسم دیالکتیک و ماتریالیسم تاریخی و رمانهای مختلف و همچنین کتابهای متنوع دیگر را شامل میشد. این دست از کتابها و بسیاری از آثار مارکسیستی دیگر، تا یکسال قبل از قیام ۵۷ تقریبا ممنوع بودند.
وظایف دیگر بنکه ها رسیدگی به مسائل و مشکلات اجتماعی مردم محله بود. اگر خانواده یا اشخاصی با مشکل مالی و اقتصادی روبرو میشدند، از طرف دست اندرکاران بنکه به این معظلات پاسخ داده میشد. نیازمندیهای دارویی مردم در حد امکان فراهم و به برخی مسائل و مشکلات دیگر رسیدگی میشد. جمع آوری دارو یکی دیگر از کارهای فعالین بنکه ها بود زیرا که پیش بینی میشد که رژیم دوباره به کردستان حمله خواهد کرد. هر کس با هر تخصصی که داشت بصورت داوطلبانه و از طریق بنکه ها خدمات خود را به بقیه اهالی محله ارائه میداد.
یکی از پزشکان در محله خیابان سیروس بطور مجانی بیماران را معاینه میکرد. مابقی خدمات داوطلبانه اجتماعی در همین سطح توسط افراد دیگر انجام می گرفت. آموزش و فراگیری چگونگی استفاده از اسلحه کمری و خودکار نیز در بنکه ها امر رایجی بود و چند نفر از افراد بنکه که آشنایی بیشتری داشتند و قبلا سربازی رفته و یا از کادرهای انقلابی سابق در ارتش بودند، در ساعاتی از روز به جوانان دختر و پسر در گروههای چند نفره آموزش نظامی میدادند. بعدها که رژیم به سنندج حمله کرد این آموزشهای نظامی در میان دوستداران سازمانهای سیاسی توانست برای دفاع از شهر و خود مردم بسیار کارساز و موثر واقع شود.
امنیتی که در شهر سنندج حاکم بود همراه با همبستگی و شور و شوق مردم در آن دوران از هر زمان دیگر بیشتر بود. همه کارها داوطلبانه، با جدیت و در نهایت احساس مسئولیت به پیش برده میشد. اکثر مردم در کارها شرکت فعالی داشتند. از جوانان دختر و پسر گرفته تا نوجوانان، زنان خانه دار و مردان بطور وسیعی در جلسات سیاسی که از طرف بنکه ها تشکیل میشد شرکت میکردند و در بسیاری از مدارس محله فیلمهای آموزنده نمایش داده میشد. طی این دوران رژیم تازه به قدرت رسیده جمهوری اسلامی سراسر کردستان را در یک محاصره اقتصادی اعلام شده و اعلام نشده قرار داده بود.
بسیاری از انبارهای دولتی در سطح شهر، محل ذخیره مواد خوراکی و نیازمندیهای اساسی از جمله آرد بودند. این احتمال می رفت که اگر حمله به سنندج شروع شود میتوان برای پخت نان در سطح شهر از آن استفاده شود. در این مورد کمی دیر جنبیدیم. در آخرین شب جنگ 24 روزه سنندج با استفاده از اتومبیل شخصی خودم که بزرگ و جادار بود در چند نوبت کیسه های آرد را از محل انبار فیض آباد به نقاطی در داخل شهر در سطح محلات توزیع کردیم. آنقدر کیسه آرد در اتومبیل جا داده بودیم که کاملا به سقف ماشین چسبیده بودند و فقط یک فضای نیم متر در نیم تر برای رانندگی من باقی میماند که بتوانم ماشین را هدایت کنم. فعالین دیگر بنکه ها نیز به صورت هماهنگ به انجام این دست از وظایف مشغول بودند.
انتقال کیسه های ۱۰۰ کیلویی آرد و دیگر آذوقه ای که در انبارها بود در سطح گسترده ای با استفاده از اتومبیل های شخصی از طرف بنکه ها انجام میشد. پیشبرد این فعالیتها بدون دخالت مستقیم و همکاری یک دست و متحدانه بخشهای مختلف مردم و توده های کارگر و زحمتکش در محلات که بی دریغ در این تلاشها سهیم و دخیل بودند غیر ممکن بود. می توان گفت که جوانان پر شور چپ و انقلابی نقش اصلی را در انجام دادن این فعالیتها بر عهده داشتند.

اکنون چهل و دو سال از آن تاریخ می گذرد. مردم شهرها و روستاهای کردستان هیچگاه در مقابل سرکوبگران اسلامی کوتاه نیامدند. بدون تردید با به زیر کشیده شدن حکومت اسلامی از طریق انقلاب میلیونی، آرمانهای مردم مبنی براعمال اراده حاکمیت خود از طریق شوراها بعنوان تنها ساختار انسانی، برابر، آزاد و سوسیالیستی را به واقعیت تبدیل خواهند کرد.

ایسکرا ۱۰۸۴

اینرا هم بخوانید

دست چپاولگران حکومتی از منابع انرژی کوتاه – عبدل گلپریان

مندرج در ژورنال شماره ۸۸۱ (لینک به فایل پی دی اف نشریه ژورنال برای پیاده …