مندرج در ژورنال شماره ۸۳۸ (لینک به فایل پی دی اف نشریه ژورنال برای پیاده کردن روی تلفن همراه)
بررسیهای رادیو فردا نشان میدهد که دولت پیشین در بودجۀ عمومی امسال ۶۰۰ میلیارد تومان را مستقیماً به اجرای طرحهایی برای اعمال حجاب اسلامی مدنظر حکومت ایران اختصاص داده است. بر اساس مصوبۀ شورای انقلابفرهنگی به جز پلیس، دستکم ۲۶ نهاد دیگر نیز در اجرا و کمک به پیشبُرد قوانین حجاب اجباری با حکومت همکاری میکنند. هزینۀ این نهادها هم از بودجۀ عمومی کشور و از پول فروش نفت و مالیات تأمین میشود. هر چند اطلاعات روشنی دربارۀ میزان هزینههای آنها برای تحمیل و ترویج حجاب در دسترس نیست.
هر ریالی که خرج سیاستهای زنستیزانه در ایران میشود یک جنایت غیرقابلتحمل است. در ایرانی که نیاز به مدارس مدرن دارد، در ایرانی که طبق آمار جدید صدها هزار کودک امسال از رفتن به مدرسه محروم ماندهاند، در ایرانی که چندین میلیون کودک کار و خیابان بهترین دوران زندگی خود را صرف تأمین معیشت خود و خانوادههایشان میکنند، در ایرانی که بیمارستانهایش هر لحظه میتوانند طعمه حریق شوند، در ایرانی که جادههایش چنان ناامن هستند که باید “تلههای مرگ” نامگذاری شوند، هر تک ریالی که خرج مزخرفاتی مانند طرح نور و قانون پنچر شده “عفاف و حجاب” میشود، مانند گلولهای است که بهسوی تکتک شهروندان شلیک میشود.
اما هدف از طرحهای پوچ برای تحمیل حجاب بر زنان چیست که بودجههای ۱۰ میلیوندلاری برای آن اختصاص داده میشود؟ در تمام تاریخ رژیم اسلامی سرکوب زن مساوی با سرکوب انقلاب، سرکوب آزادی، سرکوب حقطلبی، سرکوب حقوق کارگران و معلمان و دانشجویان بوده است. زنان را زدهاند و در حجاب پیچاندهاند تا خواستهای سیاسی و رفاهی انقلاب ۵۷ را سرکوب کنند، تا شوراهای کارگری را داغان کنند، تا دانشجو و استاد و معلم را از دانشگاه و مدرسه اخراج کنند، تا کارگری “بی توقع و ارزان” و جامعهای مرعوب و وحشتزده بیافرینند و هنوز زنان را میزنند تا از کابوس انقلاب زن زندگی آزادی خلاص شوند و پرستار و کارگر را با دشوارترین شرایط کاری به کار بکشند.
سؤال اینجاست. آیا رژیم موفق شده است؟
جواب این سؤال را چند روز پیش در خیابان ولیعصر و دیگر خیابانهای تهران در سالگرد انقلاب زن زندگی آزادی میشد پیدا کرد. خیابانهایی پر از نیروهای سرکوبگر از ترس و هراس رژیم از آغاز برآمدها و حرکات نوین اجتماعی. زیر پوست این کشور چیزی دارد میجنبد.