حکومت اسلامی وضعیت پیچیده و سردرگمی دارد. این حکومت در انزوا و فشار بینالمللی جدیای قرار دارد. اما درست در همین مقطع یکی از مقامات قبلیاش، محسن رفیقدوست برای اولینبار بعد از چهل سال قدم جلو گذاشته و با وقاحت بیحدی اعتراف کرده است که ترورهای خارج کشور را سازماندهی و رهبری کرده است و حتی از گروههای تبهکار و تروریست بینالمللی برای ترور مخالفان حکومت در ازای پول استفاده کرده است.
این اعترافات برای یک حکومت به معنای اعتراف به زیر پا گذاشتن ابتداییترین معیارها و استانداردهای پذیرفته شده بینالمللی توسط آن حکومت است و راه را برای فشارهای بیشتر بینالمللی علیه آن بازتر میکند.
محسن رفیقدوست یکی از یاران نزدیک خمینی بوده است. زمانی وزیر سپاه پاسداران و رئیس بنیاد مستضعفان بود. او بهعلاوه یکی از بنیانگذاران سپاه پاسداران بوده است. امروز او بیرونآمده و میگوید در ترور بختیار، کاظم رجوی، فریدون فرخزاد و شهریار شفیق و شمار دیگری از مخالفین دست داشته و این ترورها را هدایت و سازماندهی کرده و به آن افتخار میکند. اعتراف او به معنای اعتراف حکومت به تروریسم و آدمکشی و زیر پا گذاشتن ابتداییترین معیارها و استانداردهای پذیرفتهشده بینالمللی است.
هیچکس از ما مردم ذرهای تردید نداشته است که این حکومت یک نیروی آدمکش و تروریست و ضدانسانی است و چند صد نفر از چهرههای اپوزیسیون از طیفهای مختلف را در کشورهای مختلف ترور کرده و برای ترورهایش از باندهای مافیایی نیز استفاده کرده است. مهمتر این که هنوز هم دست از تروریسمش برنداشته و حتی در همین هفتهها و ماهها و سالهای اخیر در کشورهای مختلف دهها مورد از توطئههای ترور توسط مزدوران حکومت در کشورهای اروپایی کشف شده و اکثراً عواملش دستگیر شدهاند.
اما تاکنون هیچکس از مقامات و دستاندرکاران حکومت به ترور و جنایت اعتراف نکرده بود. با اعتراف محسن رفیقدوست راه برای تحریمها و فشارهای بیشتر بینالمللی علیه حکومت و حتی بایکوت آن هموارتر میشود. به همین دلیل بلافاصله بعدازاین اعترافات هم سپاه پاسداران و هم دفتر خود رفیقدوست بیانیه دادند و به نحوی اعلام کردند که ایشان از عقل سلیم برخوردار نیست؛ چراکه جراحی مغز روی او انجام شده است و در نتیجه اظهاراتش “از نظر حقوقی” قابلاستناد نیست! از نظر حقوقی! آری دقیقاً مشکل حکومت این است که احزاب سیاسی و نهادهای مردمی و شخصیتها و نهادهای مدافع حقوق انسانی و مخالف حکومت دستشان بازتر میشود که گریبان حکومتها و سازمان ملل و نهادهای بینالمللی را بگیرند و روی آنها فشار بگذارند که “از نظر حقوقی” و با استناد به معاهدات مصوب بینالمللی، این حکومت بنا به اعتراف سرانش، باید محکوم و بایکوت شود. باید سرانش به جرم تروریسم و اقدامات مافیایی و جنایتکارانه در دادگاههای بینالمللی محاکمه شوند. باید سفارتخانههایش بسته شود و الیآخر.
سؤال این است که چرا این موجود امروز به جنایاتش علیه اپوزیسیون اعتراف میکند؟ دلیل آن میتواند گیجی و سردرگمی و درهمریختگی صفوف حکومت باشد و این که هرکس این روزها “خر خود را میراند” و کسی گوشش به سیاست واحد حکومت بدهکار نیست. همهکس حتی خودیهای حکومت امروز دارند از فضای انفجاری جامعه و خطر خیزشهای تازه سخن میگویند. در این فضا کسی مثل رفیقدوست نیز فیلش یاد هندوستان میافتد و تصور میکند با یادآوری ترورها و جنایات حکومت علیه اپوزیسیون، میتواند فضای رعب ایجاد کند. اما این جنایتکار حرفهای و ضدبشری با اعتراف به جنایتکاریهای خود و دار و دسته سپاه، دست همهیشان را در پوست گردو گذاشته و ناچار شدهاند بگویند حاجآقا عقلش پارسنگ بر میدارد و اظهاراتش قابل استناد از نظر حقوقی نیست!
دلیل دیگر میتواند اشتباه محاسبه از جانب یک طیف ردهبالای سران حکومت باشد. یعنی نشستهاند و فکر کردهاند که با یادآوری ترورها، شاید بتوانند چنگ و دندانی نشان دهند و در جامعه فضای رعب ایجاد کنند و کمی اوضاع را آرامتر کنند. اگر این دومی باشد نشان میدهد که ردهبالای حکومتیها کلاً از فضای درهم ریختگی اوضاع اقتصادی و سیاسی و بینالمللی حکومت عقلشان را ازدستداده اند و دماسنجشان کلاً کار نمیکند! جامعه از این فازها سالها است عبور کرده است که با یادآوری جنایات بتوان فضای رعب ایجاد کرد. برعکس هر جنایت و اعدام و ترور و تعرضی، فضا را اعتراضیتر و متعرضتر میکند و مردم را برای سرنگونی حکومت مصممتر و متحدتر میکند. نگاهی به جنبشهای اعتراضی نظیر جنبش دادخواهی، جنبش علیه اعدام، جنبش برای آزادی زندانیان سیاسی و کل اعتراضات برای معیشت و زندگی انسانی در جامعه این واقعیت را بهروشنی تأکید میکند.
درهرحال اعترافات محسن رفیقدوست میخی بر تابوت حکومت در فضای بهشدت ملتهب و اعتراضی جامعه است و باید با استناد به آن محکمتر و گستردهتر از قبل علیه این حکومت تروریست و مرتجع و ضدبشری وارد میدان شد و دولتها و سازمان ملل و تمام نهادهای معتبر بینالمللی را برای بایکوت و انزوای جهانی آن زیر فشار قرار داد. با سرنگونی این حکومت قطعاً روشن خواهد شد که کارنامه ترور و جنایات این حکومت بسیار تکاندهندهتر از آن است که قابل برشمردن باشد.