بیستم آبان ماه احمد بالدی دانشجوی بیست ساله اهوازی که در یازدهم آبان در اعتراض به محل کسب خانوادگیاش در منطقه زیتون کارمندی توسط شهرداری دست به خودسوزی زده بود با هفتاد درصد سوختی و پس از چند روز بستری در بیمارستان، متاسفانه جان باخت.
شهرداری اهواز و مقامات حکومتی عامل مستقیم مرگ خالد بالدی هستند. این جنایت موجی از خشم در اهواز و خوزستان علیه جنایتکاران حاکم بهپا کرده و بازتابی اجتماعی داشته است. مراسم تشییع احمد بالدی با حضور گستردهی شهروندان و فعالان اجتماعی اهواز صحنه اعتراضی مردمی در اهواز بود و محمد بالدی پدر وی در مراسم خاکسپاری فرزندش گفت: تا وقتی امینی و شمس از اهواز نروند، جنازه پسرم را تحویل نمیگیریم!
پیام گوهر عشقی مادر زنده یاد ستار بهشتی که فرزندش زیر شکنجه های جنایتکاران جمهوری اسلامی جان باخت بازتاب اجتماعی این جنایت را نشان میدهد. او مینویسد:” احمد بالدی، فرزند رنج و نماد کار و تلاش، دانشجویی که نانش را با دستان خودش درمیآورد، اما دکه کوچکش، روزی و امیدش، بهدست مأموران فاسد و جنایتکار شهرداری اهواز جمع شد. وقتی راهی برای فریاد نماند، آتش را برگزید تا صدایش شنیده شود. احمد نه تنها یک کارگر بود، که نشانهای از تمام جوانانی است که در این سرزمین، زیر بار فقر و بیعدالتی، برای حقِ سادهی زیستن میجنگند. من، گوهر عشقی، مادری که سالهاست با داغ و دردِ فرزندان این خاک زندگی میکنم، امروز در سوگ احمد می گریم؛ نه تنها برای او، که برای همه آنان که دیده نمیشوند. احمد سوخت تا ما خاموش نمانیم. او یادآور است که عدالت، نان، و کرامت انسانی حقِ هر شهروند است. بیایید تا روزی که نان بر سفره کارگر و امید در دلِ جوان جاری شود، یاد احمد را در دلها زنده نگه داریم . احمد رفت، اما پیامش ماند: تا وقتی انسان، انسان است، صدای حقطلبی خاموش نمیشود. به خانواده، دوستان و مردم شریف اهواز تسلیت عرض میکنم.”
زیر فشار اعتراضات اجتماعی ساعاتی پیش از برگزاری تجمع اعتراضی مردمی در محل خودسوزی احمد بالدی، رضا امینی، شهردار اهواز، استعفای خود را اعلام کرد، اما حتی تسلیتی به خانواده داغدار نگفت و در متن استعفایش با وقاحت تمام از “دشمنان معاند” سخن گفت و از وزارت کشور خواست جانشین او را معرفی کند. علاوه بر شهردار اهواز چند مقام شهرداری این شهر از جمله معاون خدمات شهری، شهردار منطقه ۳، معاون منطقه و مسئول اجرائیات شهرداری اهواز برکنار شدند. بعد هم سید محمدرضا موالیزاده استاندار خوزستان طی حکمی علی بویری را به عنوان سرپرست فرمانداری اهواز منصوب کرد.این استعفا و برکناری ها و جابجایی ها یکی از هزارانپیش لرزه دادخواهی مردم در برابر این جنایت است.
مردم میگویند: “استعفا کافی نیست؛ باید عاملان مستقیم و پشتپرده تخریب، و مرگ احمد بالدی محاکمه شوند.”. مردم خواستار عذرخواهی مقامات بلندپایه رژیم از خانواده بالدی و پرداخت غرامت برای تمامی خسارات مادی و معنوی وارده به آنها هستند. بعلاوه مردم خواستار خاتمه یافتن برخوردهای وحشیانه ماموران شهرداری با صاحبان مشاغل، دستفروشها و دکهداران و کوتاه کردن دست اراذل و اوباش شهرداری از زندگی و کسب و کار خود هستند.
خشمی که منجر به خودسوزی و مرگ احمد بالدی شد، خشم و اعتراض نهفته همه مردم است که هر روزه کل بساط جهنمی جمهوری اسلامی را به چالش میکشد. بنا بر خبرها روز بیست و یکم آبان نیز دکهداران و کیوسداران بوشهری در اعتراض به تصمیم شهرداری برای تخلیه اجباری و افزایش اجارهها، با فریاد “چیزی برای از دست دادن نداریم؛ این تنها راه ناندرآوردن ماست” مقابل استانداری بوشهر تجمع کردند. بر اساس گزارشات، شهرداری با فشار بر برخی دکهداران، قصد دارد این مکانها را تخلیه و با اجارههای سنگینتر واگذار کند. در این تجمع، دکهداران که بنری با تصویر احمد بالدی در دست داشتند، اعتراض خود را فریاد زدند.
مرگ احمد بالدی جنایتی فراموش نشدنی
ماجرا از این قرار بود که روز یکشنبه ۱۱ آبانماه نیروهای شهرداری منطقه ۳ اهواز به همراه مأموران نیروی انتظامی، وحشیانه اقدام به تخریب دکه پدر وی مجاهد بالدی در پارک زیتون کردند. این دکه که ۲۵ سال سابقه فعالیت با مجوز رسمی داشت، از معدود کسب وکارهای متعلق به شهروندان عرب در منطقه بهشمار میرفت. در پی این حمله ددمنشانه در حالی که همسر مجاهد بالدی در داخل دکه بود که فرزندشان احمدبالدی به خشم در آمد و در برابر چشمان مأموران با بنزین اقدام به خودسوزی کرد. مجاهد بالدی، پدر احمد در ارتباط با این فاجعه انسانی گفت: ” ۲۱ سال است که از این اغذیهفروشی نان میخوریم. شش فرزند دارم که دو نفرشان دانشجو هستند و سه دخترم در رشته تکواندو فعالیت دارند. با همین درآمد محدود، فرزندانم را سالم و موفق بزرگ کردهام. روز حادثه احمد پس از پایان کلاس دانشگاه، طبق معمول برای کمک به محل کارم آمد. وقتی دیر کرد، همسرم نگران شد و به سمت پارک زیتون رفت. آنجا با صحنه درگیری احمد و مأموران اجرائیات شهرداری روبهرو شد. پسرم وقتی دید نیروهای اجرائیات در حال تخریب محل هستند، التماس کرد که صبر کنند، اما کسی گوش نکرد. احمد گفت اگر ادامه دهند، خودش را آتش میزند تا شاید مانع شوند. در پاسخ، یکی از مأموران گفت:«بسوزان ببینم چطوری میسوزی!» بعد از آن شیشههای محل را شکستند و درگیری بالا گرفت”.
میساء خواهر کوچکتر احمد نیز که شاهد ماجرا و بازداشت مادرش بودهاست میگوید: مادرم فریاد میزد اما مامور شهرداری دست او را کشید و با خودش برد، آنها مامور زن همراهشان نداشتند. مادرم به او اصرار کرده و گفته بودکه تا حالا بازداشت نشدم و پایم به کلانتری و دادگاه باز نشده، آنها هم نزدیک خانه فامیلهایمان پیادهاش کردند. پدر و مادرم حال خوبی ندارند و مادرم بیمار شدهاست”.
جان باختن دلخراش احمد بالدی را به خانواده و دوستانش و به همه مردم تسلیت میگویم.
شهلا دانشفر ۲۱ آبان ۱۴۰۴ – ۱۲ نوامبر ۲۰۲۵
روزنه rowzane خبری – تحلیلی