امام جمعه موقت تهران می گوید مردم اگر خدا را در نظر میگرفتند مبتلا به مشکلات معیشتی نمیشدند. صدیقی در نماز جمعه تهران مردم را به انجام وظایف بندگی و ترک گناهان دعوت کرد.
مردم ایران با تک تک سلول های خود این سخنان را می شناسند. به کوچه و خیابان شهر خود نگاه کنید. فقر مردم را رها نمی کند. غم شریک زندگی است. گور خوابی، کارتون خوابی، اعتیاد و تن فروشی افسار گسیخته تر می گردد. هیولای تباهی در شهر چرخ می زند و قربانی می گیرد. سفره ها خالی و خالی تر و شعله امید به آسایش و آرامش خاموش تر می شود. این یک طرف چهره جامعه است.
در طرف دیگر وابستگان به حکومت و آن انگل های اجتماع را می بینیم که به خدایگان ثروث و تجمل تبدیل شده اند. تکیه گاه و امید آنها به حکومتِ وارثین خدا در ایران است. حکومتی که با توسل به سرکوب و زندان و اعدام از منافع این اقلیت میلیاردر پاسداری می کند. این هم بخش دیگری از واقعیت عیان در کشور است. حضور پُر رنگ و پُر هزینه نیروی قهریه و سرکوب حکومت اسلامی.
یک نیروی دیگر هم وجود دارد که همیشهِ تاریخ و در طول حیات ننگین حکومت اسلامی با همه توان در خدمت این جانیان خون آشام اسلامی بوده است. خدا و همه آن امامان و امامزادگان، پاسداران معنوی این انقیاد اجتماعی بوده اند. امام جمعه تهران از این بازوی دوم حکومت سخن می گوید. اگر فقیر و بی چیز هستید و نمی توانید نان شب تان را تهیه کنید و جهان در برابر چشم شما تیره و تار است، به خدای ما پناه برید. دعا کنید، ندبه و زاری سر دهید، بر سر خود بکوبید. شادی را دور بیندازید و زانوی غم بغل زنید. اینها پرده دوم پذیرش فلاکتی است که نظام اسلامی به ما وعده می دهد. در یک دست شمشیر اسلام و در دست دیگر کتاب قرآن.
این داستان زیادی تکراری و حال بهم زننده است. مردم همانقدر که از مزودران وزارت اطلاعات و نیروی انتظامی و بسیج و سپاه جمهوری اسلامی تنفر دارند و در برابر تحمیل این زندگی سراپا فلاکتبار، سراسر کشور را به عرصه مبارزه برای شکست جمهوری اسلامی تبدیل کرده اند، با شدت و حدت تمام دارند کل بساط خرافه و عقب ماندگی اسلامی و مذهبی را از جامعه پاک می کنند. سرکوب و جهالت اسلامی مدتهای مدیدی است که دیگر برندگی ندارد.
سرنگونی جمهوری اسلامی پایان حضور ارتجاع مذهبی- اسلامی و پایان سرکوب و فقر و فلاکت اقتصادی خواهد بود. جامعه برای همه انسانیت خیز برداشته است.