مندرج در ژورنال شماره ۷۶۳ (لینک به فایل پی دی اف نشریه ژورنال برای پیاده کردن روی تلفن همراه)
جمعه اول تیرماه ۱۴۰۳ ویدئویی منتشر شده است که نشان میدهد یک زن رژیمی در حال نصیحت لیلی مهدوی، مادر سیاوش محمودی از جانباختگان اعتراضات سراسری است. وی به این مادر داغدار میگوید: “بچه شما نباید بیرون میآمد تا کشته نشود و آن مانور شلیککننده وظیفهاش را انجام داده.”
مادر سیاوش که بیحجاب در قطار با زن حجاب بانِ سیاهپوش و سیهدل جدل میکرد با دست به سینه خودش میزند و میگوید “حیدر حیدر کنان به بچه من شلیک کردند. من خودم دیدم. به چشم خودم دیدم که سر بچه من از پشت متلاشی شده بود. میفهمی یعنی چه؟ وقتی جنازه بچهام را دیدم هنوز چشمای بچه من بسته نشده بود.”
زن در ادامه میگوید: “خدا بیامرزدش” و مادر سیاوش میگوید: “نمی خوام خدا بیامرزدش.”
در این ویدئو تکلیف این زن جنایتپیشه روشن است. وقتی او شلیک از سوی نیروهای سرکوبگر را به یک نوجوان انجاموظیفه میداند نمیتوان نتیجهای جز این گرفت این زن خودش از نیروهای سرکوبگری است که زنان و دختران را مانند آرمیتا گراوند و بسیاری دیگر کشتند. اینجا خشم و انزجار از حکومت اسلامی است که هزاران برابر از درد و غم این مادر داغدار بزرگتر است. اینجا صدای همه مادران و خانوادههای جانباخته است که میخروشد و حکومت اسلامی را به لرزه در میآورد. اینجا ادامه انقلاب زن زندگی آزادی است که حکم میراند. با این صداهای اعتراض مادران داغدار همصداتر شویم.
هر چند کلمات از بیان اینهمه درد و رنجی که این مادر داغدار و همه مادران دادخواه، همچون مادران آبان و مادران خاوران در سینههای پُر دردشان به فریاد بدل شده قاصر است؛ اما هیچچیز نمیتواند مرحمی بر اینهمه درد باشد جز خشم و فریاد و اعتراض که بتواند به اینهمه ظلم و ستم و سنگدلی و توحش قرونوسطایی حکومت اسلامی پایان دهد.
ما در کنار لیلی مهدوی عزیز و همه مادران دادخواه هستیم و با این عزیزان داغدیده همصداتر میشویم. حکومت اسلامی در برابر این خشم عظیم اجتماعی جان بدر نخواهد برد.