خط رفاه: اعتصاب و اعتراض عليه اعدام و حکومت

اعتصاب و اعتراض علیه حکومت اعدام

گفتگو با شهلا دانشفر در برنامه خط رفاه در تلویزیون کانال جدید

حسن صالحی: جامعه ایران جامعه ای پر تلاطم است.  از هر گوشه ای از آن اعتراض میجوشد. بخش های مختلف کارگران از جمله کارگران نفت، بازنشستگان، کشاورزان، فولاد اهواز در جنب و جوش اعتراضی هستند و اخبار تجمعات اعتراضی هر روزه آنها را داریم. در همین روزها اعتصاب عمومی در کردستان و در سمیرم علیه اعدامها را داشتیم. لازمست کمی در مورد این اتفاقات مهم صحبت داشته باشیم. اجازه بدهید برنامه را با اعتصاب عمومی روز سه شنبه دهم بهمن ماه در کردستان شروع بکنم.  اعتصاب عمومی در اعتراض به قتل حکومتی چهار زندانی سیاسی پژمان فاتحی، محسن مظلوم، محمد فرامرزی، وفا آذر بار صورت گرفت و شهرهای مختلفی از کردستان در این اعتصاب شرکت کردند. این اعتصاب که به فراخوان سازمانهای حقوق بشری و حمایت احزاب و نیروهای سیاسی من جمله حزب کمونیست کارگری ایران صورت گرفت، اعتصاب موفقی بود. و برخورد اعتراضی شایسته ای به جنایتی که جمهوری اسلامی مرتکب شده، بود. ارزیابی شما از این اتفاقات چیست؟

شهلا دانشفر: اعتصاب عمومی درکردستان پاسخ محکمی به حکومت کشتار و جنایت بود. به نظر من  امروز جنبش علیه اعدام و   بطور واقعی جنبش سرنگونی وارد فاز دیگری شده است و ما شاهد اوضاع تحولسازی هستیم. این جامعه ، این مردم جنگی برای سرنگونی جمهوری اسلامی را با تلاش فراوان دارند به جلو میبرند. حکومت اعدام میکند، سرکوب میکند و بر جنایاتش افزایش داده بخاطر اینکه  چند صباحی بیشتر بماند. و این اعدامها و تشدید سرکوبها خشم مردم را بیشتر دامن زده و عزم آنها را برای سرنگونی راسختر کرده است. در اعتصاب عمومی در کردستان که اشاره کردید، سیزده شهر در اعتصاب کامل بودند. جدا از کردستان در سمیرم نیز ما شاهد اعتصاب عمومی مردم بودیم که حرکتی پیشگیرانه در برابر خطر اعدام  فاضل بهرامیان و مهران بهرامیان در این شهر بود. مردم سمیرم در همان روز دهم بهمن ماه در کنار مردم کردستان ایستادند و  دست به اعتصاب عمومی زدند و با این کار هم همبستگی خود را به نمایش گذاشتند و هم اعتراض خود را به احکام اعدام اعلام کرده و به نجات جان دو نفری که نام بردم شتافتند.

اعتصاب عمومی در چنین ابعادی در کردستان و در کنار آن در شهر سمیرم اتفاقاتی مهم هستند. بویژه وقتی این اعتراضات را در کنار اعتراضات گسترد کارگران نفت میگذاریم، کنار  تجمعات با شکوه و متوالی بازنشستگان میگذاریم،  کنار حرکت اعتراضی قدرتمند کارگران در فولاد اهواز میگذاریم که با راهپیمایی و فریاد شعار “مشکل ما حل نشه اهواز قیام میشه” میگذاریم که خیابانهای این شهر را به لرزه در آوردند، کنار بلند شدن فریاد نه به اعدام از درون زندانها می  گذاریم که در جایی مثل قرلحصار سه شنبه های اعتراضی را اعلام کردند و بالاخره  کنار  جنبش قدرتمند بیحجابی قرار میدهیم که نشانه شکست آشکار حکومت است، اهمیت و جایگاه آن برجسته تر خود را نشان میدهد. 

اما برگردیم به همین موضوع جنبش علیه اعدامها و اتفاقات مهمی که در همین هفته شاهدش بودیم.  البته کارزار جهانی علیه اعدامها  خیلی زودتر و با قرار گرفتن شمار بیشتری از معترضین انقلاب در لیست اعدام ها و خطر فوری اعدام آنها کارش را شروع کرد. همزمان در داخل ایران  نیز تحرکات اعتراضی در این زمینه وسیعتر شد. از جمله  بیانیه ای با امضای ده تشکل از کارگران  و نهادهای اجتماعی و نیز بیانیه  هایی از سوی نهادهایی چون دادخواهان، شورای بازنشستگان ایران، سندیکای شرکت واحد، کانون نویسندگان، ندای زنان ایران را داشتیم. قتل حکومتی محمد قبادلو و فرهاد سمیعی خشم مردم را شعله ور تر کرد و جنبش علیه اعدام وارد فاز دیگری شد.  از درون زندان زندانیان سیاسی شجاع زن در اوین اعلام اعتصاب غذا کردند. نهاد دادخواهان از این اقدام شجاعانه آنان پشتیبانی کرد. ۳۷ نفر از زندانیان سیاسی سابق زن از اوین به این اعتراض پیوستند.  ۱۷۰ نفر از فعالین کارگران و اجتماعی بیانیه حمایتی دادند. و بدین ترتیب موجی از همبستگی با فراخوان زندانیان زن در اوین و علیه اعدامها شکل گرفت. هفده دانشگاه و جمع دانشجویی از این اقدام شجاعانه زندانیان زن  حمایت کردند.  بعلاوه اینکه در این حمایت ها طیف وسیعی از خانواده های دادخواه، هنرمندان و بخش های مختلف جامعه را دیدیم.  این چنین بود که جنبش علیه اعدام ابعاد اجتماعی تر و توده ای تری بخود گرفت. از جمله هشتگهای #نه_به_اعدام  و #اعدام_قتل_عمد_حکومتی_است  به گفتمان همگانی مردمی در مدیای اجتماعی تبدیل شد.  در خارج کشور نیز در  ۴۱ شهر جهان تظاهراتهایی بر پا شد. بدینگونه جنبش علیه اعدامها  جنبشی برای نجات جان انسانها و برای هموار کردن راه پیشروی انقلاب در برابر حکومت اعدام قدرتمند تر قد علم کرد. بدنبال این اتفاقات با اعدام چهار جوان از کردستان خشم و اعتراض مردم  علیه حکومت آدمکش جمهوری اسلامی شدت بیشتری پیدا کرد. بار دیگر زندانها به حرکت درآمدند. زندانیان سیاسی در قزلحصار در اعتراض به این جنایت حکومتی سه شنبه ها را روز اعتصاب عمومی خود علیه اعدامها که  یک مرکز آن در این زندان است اعلام کردند. در همبستگی با آنها نهاد دادخواهان سه شنبه های اعتراض عمومی را اعلام داشت.  و همانطور که اشاره کردید در این مقطع یعنی در دهم بهمن ماه اعتصاب عمومی در شهرهای کردستان شکل گرفت. این اعتصابات نمایشی از اتحاد مبارزاتی مردم در برابر اعدامها بود و به جنبش علیه اعدام قدرت بیشتری بخشید. ضمن اینکه  نقش مهمی در جلو آمدن گفتمان اعتصاب عمومی در سطح را جامعه داشت. بعلاوه اعتصاب عمومی در کردستان الگویی برای مقابله قدرتمند در برابر بساط اعدام و سرکوب حکومت را بدست داد. الگویی که میشود آنرا همه جا تکثیر کرد. از جمله در هر شهری که  مردم با خطر اعدام جوانانی روبرو میشوند با به تعطیلی کشاندن  شهر میتوانند به اعتراض برخیزند. مثل کاری که مردم سمیرم کردند. و بالاخره اینکه اعتصاب عمومی ای از نوع آنچه در شهرهای کردستان شاهد بودیم در متن فضای اعتراضی جامعه و اعتراضات گسترده در میان کارگران که شما هم به آنها اشاره کردید به نوبه خود بر حرکت کل  جامعه بسوی اعتصابات سراسری و عمومی یاری میرساند. و امروز در  ادامه چنین حرکتی است که  گوهر عشقی مادر دادخواه شجاع با فراخوان اعتصاب عمومی در اعتراض به اعدامها جلو  آمده و جامعه را به آن  فرامیخواند. 

نگاهی به این تصویر، اتحاد جامعه علیه اعدام  و سرکوب را به نمایش میگذارد. این اتحاد و همبستگی جنبش سرنگونی را گامی به جلو میبرد. جنبشی که در آن مردم علیه اعدام و سرکوب ایستاده اند، علیه فقر و تبعیض و نابرابری ایستاده اند، علیه حجاب و بساط آپارتاید جنسی حکومت ایستاده اند. و اعتصاب عمومی مردم در کردستان و کارزار جهانی علیه اعدام را باید در متن این اوضاع و احوال گذاشت تا تصویر روشنتری از قدم های بعدی آن داشته باشیم.  کارزاری که یکسر آن در خارج کشور و سر دیگرش در ایران است و جنبش دادخواهی و زندانیان سیاسی نیروهای مهمی از این جنبش هستند.

حسن صالحی: همانطور که اشاره شد مبارزه ای که الان علیه اعدام جریان دارد، مبارزه ای است درمقابل کل حکومت برای اینکه مردم بتوانند سلاح سرکوب را از حکومت بگیرند و  با  خلع سلاح کردن آن حکومت را به زانو در بیاورند.  اما اجازه بدهید به یکی از اعتراضاتی که در این هفته بسیار برجسته بود و  پاسخ محکمی به سرکوبگریهای حکومت بود بپردازیم   که شما هم به آن اشاره داشتید. آنهم اعتراضات قدرتمند کارگران فولاد اهواز است. شهر اهواز در هفته ای که گذشت زیر پای کارگران فولاد به لرزه در آمد. خیلی ها برایم ویدئوهای اعتراضات این کارگران را فرستادند.  منظورم اینست که این اعتراضات انقدر شورانگیز، قوی و نیرومند بود که  توجه جامعه را بخود کاملا جلب کرده بود. این کارگران در صفی بزرگ در خیابان های اهواز راهپیمایی کردند، شعارهای اعتراضی خود را سر دادند، مردم را به همبستگی با خود فراخواندند و چندین روز این مبارزه ادامه داشت و بعد هم بطور موقت پایان یافت. آخرین خبرها و مطالبات این کارگران چیست؟

شهلا دانشفر: همانطور که اشاره کردید اعتراضات این کارگران بسیار با شکوه ، قدرتمند و آموزنده بود.  فولاد اهواز نمونه بارزی از اتحاد و قدرت گیری اعتراضات با اتکاء به مجمع عمومی و تصمیم گیری جمعی و خیابان بود.  سیل جمعیت کارگران فولاد در این یک هفته از شرکت  بصورت راهپیمایی هر روزه بطرف خیابان به حرکت در آمد و با سردادن  شعارهای کوبنده و  فریاد  “ما کارگران فولاد علیه ظم و بیداد میجنگیم، میجنگیم” و برپایی تجمعات  در مقابل فرمانداری، استانداری و ساختمان مرکزی بانک ملی خیابانهای شهر را به لرزه در آورد. شعارهای اعتراضی این کارگران پیام همه مردم در دفاع از زندگی و معیشت خود و علیه سرکوبگریهای حکومت بود. بدین ترتیب در حالی که حکومت اعدام میکند و بر سرکوبگریهایش شدت داده است، کارگران چنین قدرتمند به میدان آمده و با فریاد مطالباتشان خیابانها را به تصرف خود در می آورند  و  میگویند “مشکل ما حل نشه اهواز قبامت میشه” و این کارگران در همان روز اول اعتراضشان با شعار “نه تهدید، نه زندان دیگر اثر ندارد، پیام خود را به گوش حکومت رساندند.  بنابراین اعتراضاتی از این دست را باید در همان چهارچوب ایستادگی مردم علیه سرکوب و اعدام دید و چه بهتر بنر اعتراض علیه اعدامها نیز در چنین تجمعاتی برافراشته شود.  اعتراض این کارگران به  دستمزدهای سطح نازل و علیه فساد و دزدی است و  خواستشان افزایش حقوقها و بصورت فوری اجرای طرح طبقه بندی مشاغل است  که به میزانی مزدشان را افزایش میدهد. این کارگران همچنین خواستار برکناری محمدی مدیر عامل شرکت و باند مافیایی و فاسد مدیریت، خلع ید از مالکیت بانک ملی، بازگشت به کار همکار اخراجی شان کریم سیاحی و قراردادی شدن همکارانشان در شرکت شفق هستند.  آخرین خبرها اینست که در شب سه شنبه مدیریت با حیله وارد کار شد. با وارد کردن  برخی از آیتم های مزدی فریز شده کارگران در فیش های حقوقی، کارگران شیفت شب را سر کار بازگرداند. در مقابل این کار صدای مستقل کارگران گروه ملی در اقدامی متحدانه طی بیانیه ای با اشاره به تشبثات همیشگی مدیریت برای ایجاد تفرقه در میان کارگران پایان مشروط و موقت اعتصاب را اعلام داشت. ضمن اینکه  افزایش دستمزد کلیه سطوح شغلی بر اساس طرح طبقه‌بندی مشاغل برای تمام کارگران اعم از پرسنل قراردادی گروه ملی فولاد و کارگران شرکت شفق راهیان اکسین را  نتیجه مستقیم همبستگی و اتحاد عمل و خرد جمعی در میان کارگران معترض در این شرکت خواند .  صدای مستقل همچنین با مغتنم شمردن دستاوردهای مبارزاتی کارگران در این اعتراضات بر پیگیری مطالبات پاسخ نگرفته که از جمله خلع ید از بانک ملی و اخراج مدیران فاسد و بازگشت به کار همکارشان کریم سیاحی و قراردادی شدن کارگران شرکت شفق است، تاکید کرد. بعد نیز وقتی مدیریت از در امنیتی کردن فضای شرکت وارد شد و با شکایت او برای 24 کارگر معترض این شرکت  پرونده سازی شد، کارگران محکم ایستاده و اعلام کردند که اجازه نمیدهند و باید تمامی این پرونده ها فورا و بدون قید و شرط مسدود شود. بدینگونه فضای این شرکت در التهاب است و کارگران که بدنبال اعتراضات پرشوری که داشتند خود را قدرتمند تر می بینند، پیگیر مطالباتشان هستند.

 حسن صالحی: یک نکته بسیار جالب در فولاد اهواز اینست که کارگران بیانیه میدهند. به این صورت که ما می بینیم این کارگران هر روزه از جریان اعتراضات خود و خواستها و مطالباتشان مردم را مطلع میکنند. مجمع عمومی تشکیل داده و روند اعتراضاتشان را جمعبندی میکنند و نقاط ضعف و قدرت کارشان را مورد بررسی قرار داده  و  همه اینها  را  علنا منتشر کرده و در دسترس عموم مردم  قرار میدهند. از جمله اگر در شبکه های اجتماعی به کانال تلگرامی این کارگران مراجعه کنید. لحظات اعتراضات کارگران فولاد اهواز را بصورت فیلم و تصویر و نیز بصورت گزارشات خبری میتوانید دنبال کنید.  و این سنت بیانیه دادن از سوی آنها بسیار جالب و آموزنده است.  این کار چقدر در جنبش کارگری سنت جا افتاده ای است؟

شهلا دانشفر:  مراکزی مثل گروه ملی فولاد اهواز همانطور که اشاره کردید در این زمینه پیشتاز هستند. به نظر من از درسهای اعتراضات کارگران فولاد اهواز، این کانون داغ اعتراضات کارگری باید آموخت و چنین سنت هایی را در همه تکثیر کرد. برای مثال همین الان بیش از سه ماه است که کارگران رسمی نفت در اعتراض هستند. اما گفتگوی این کارگران با جامعه ضعیف است. خوشبختانه در این زمینه پیشرفتهایی داشته اند. شما میتوانید عکس ها و تصاویر اعتراضات آنها  را در مدیای اجتماعی ببینید.  از جمله اخبار این اعتراضات مرتبا در کانال شورای سازماندهی کارگران پیمانی نفت و دیگر نهادها پخش میشود. اما کافی نیست.  جای چنین جمعبندی ها و بیانیه هایی که خود نقش مهمی در ایجاد اتحاد و همبستگی دارد و جلب حمایت مردمی دارد، خالیست. اگر چه سر بلند کردن تشکلهایی چون شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت و ارکان ثالث در بخش هایی از نفت بدرجه ای به رفع  این معضل کمک کرده است. اما این باید بطور سراسری به سنت جا افتاده ای در نفت و در میان بخش های دیگر کارگری تبدیل شود.  وجود این سنت در فولاد اهواز در واقع ابعاد سازمانیافتگی مبارزات این کارگران و اتکای آنها به مجمع عمومی به عنوان مکانی برای متحد شدن و تصمیم گیری جمعی را به نمایش میگذارد. از جمله یک انتقاد این کارگران به همکارانشان که شب سر کار بازگشتند این بود که باید در مورد شروع اعتصاب، پایان اعتصاب و چگونگی ادامه اعتراض در مجمع عمومی تصمیم گیری شود تا با قدرت تر جلو برویم و هر گونه سرکوبگری ای را متحدانه عقب زنیم.  و عملا هم می بینید که چگونه این کارگران توانستند با گفتگو و تفاهم صف خود را متحد نگهدارند و  با دادن اولتیماتوم بر پیگیری مطالبات خود تاکید دارند.

حسن صالحی:  در صحبها اشاره ای به کارگران نفت داشتید. الان شاهد اعتراض پر دامنه ای کارگران اعتراضات کارگران ارکان ثالث هستیم.  از نفت چه خبر؟

شهلا دانشفر: شرکت نفت و گاز گچساران و پالایشگاههای مختلف واقع در مجتمع گاز پارس جنوبی و نیز منطقه نفتخیر جنوب کانون های داغ اعتراضات کارگران ارکان ثالث در نفت هستند. کارگران شرکت نفت و گاز گچساران در این هفته دو روز پی در پی تجمع داشتند. دو خواست اصلی کارگران ارکان ثالث حذف پیمانکاران و افزایش حقوقهاست. که در جهت افزایش حقوقهایشان  خواستار اجرای طرح طبقه بندی مشاغل و یکسری آیتم های مزدی شان هستند. تجمعات این کارگران علیرغم سرکوبگری های حراست و مدیریت صورت میگیرد. از جمله وقتی که در روز ششم بهمن ماه  اعتراضات کارگران در یکی از پالایشگاههای پارس جنوبی با برخورد امنیتی حراست روبرو شد،  فورا در روز هفتم و هشتم بهمن کارگران ارکان ثالث در شرکت نفت و گاز گچساران در همبستگی با همکاران خود در آنجا تجمع بزرگی بر پا کرده و پیگیر مطالباتشان شدند.  نکته قابل توجه در اعتراضات کارگران ارکان ثالث افزایش شرکت کنندگان در تجمعات اعتراضی آنها و گسترش دامنه و تداوم این اعتراضات است. این در حالیست که اعتراضات کارگران رسمی نفت نیز همچنان ادامه دارد و مرتبا شاهد تجمعات اعتراضی آنان در مناطق مختلف نفتی در شرکت فلات قاره،  در شرکت بهره برداری نفت و گاز آغاجاری و نیز در میان کارگران جدید الاستخدام در نفت هستیم. کارگران قراردادی نیز با خواست دائمی شدن قراردادهای کاری تجمعات متعددی داشته اند.  بدین ترتیب اعتراضات در نفت هر روز گسترده تر شده و به لحاظ سازمانیافتگی کیفیت جدید تری بخود گرفته است.  اعتراضات کارگران نفت بر سر  دو خواست حذف پیمانکاران و لغو قراردادهای موقت که ساختارهای اساسی جمهوری اسلامی در این مرکز کلیدی کارگری و در سطح جامعه هستند نیز خود یک اتفاق مهم در جنبش کارگری است. بنابراین وقتی به همه این اتفاقات نگاه میکنید می بینید که چه تکانی در نفت ایجاد شده است و اعتراضاتی در این ابعاد نیز خود یک تو دهنی بزرگ به سرکوبگری های حکومت و  نشانگر عمیق شدن شکاف در فضای پادگانی این شاهرگ اقتصادی جمهوری اسلامی است. در بستر این شرایط است که آن اعتصابات عمومی که در کردستان شاهدش بودیم  و کارزار جهانی و مردمی علیه اعدامها جای و مکان خود را پید ا میکند. به این معنا این اتفاقات نشانگر مساعد تر شدن شرایط برای رفتن بسوی اعتصابات سراسری در نفت و در سطح جامعه و بسوی تجمعات سراسری است و با این تصویر باید به استقبال آن رفت .

حسن صالحی : این دو واقعه کارگری در نفت و در فولاد که اینجا مرور کردیم، در اهواز و گچساران و عمدتا در مناطق نفتی  در جنوب کشور جریان دارند.  که حتی به لحاظ جغرافیای هم فاصله زیادی از هم ندارند.  چرا نباید این اتفاق بیفتد که مثلا کارگران ارکان ثالث نفت از کارگران فولاد و کارگران فولاد از اعتراضات در نفت پشتیبانی کنند. و پیامهای همبستگی آنها به یکدیگر بتواند به زمینه سازی برای اعتراضات سراسری که در موردش صحبت شد کمک کند؟ 

شهلا دانشفر: این نکته شما یک تاکید به جایی است. در برنامه های قبل هم در این مورد اشاراتی داشیتم.  اتحاد مبارزاتی بخش های مختلف کارگری با هم، پیامهای حمایتی دادن از مبارزات یکدیگر و حتی اعتراضات مشترک و همزمان بر پا کردن همه و همه ممکن است. و به نظرمن اوضاع دارد به آن سو میرود. ما بعضا در جاهایی نشانه هایی از آن را دیده ایم. وحتما باید این اتفاق روی دهد. در همین راستا بود که ما اعلام کردیم که مهم است از اعتراضات کارگران نفت حمایت سراسری شود.  حمایتهایی هم انجام گرفت. از جمله تشکلهای دانشجویی از اعتراضات کارگران نفت حمایت کردند. نهادها و تشکلهای مختلف کارگری و اجتماعی بیانیه جمعی دادند و اعلام حمایت و پشتیبانی کردند. اما اینها به هیچ وجه کافی نیستند. و باید این همبستگی ها گسترده تر شود. برای مثال مبارزه علیه اعدام مبارزه کل جامعه علیه سرکوب برای پیشروی انقلاب است. و ما باید شاهد این باشیم که یک بنر اعتراضی  در تمامی تجمعات مبارزاتی کارگری و بخش های مختلف مردم  بنر نه به اعدام باشد. و  این اعتراض در تمام بیانیه ها، قطعنامه های کارگری و بخش های مختلف جامعه و در همه سخنرانی های تجمعات اعتراضی ای که بر پا میشود بر جسته باشد.  همین اتحاد و همبستگی همچنین باید در حمایت بخش های مختلف کارگران و مردم از مبارزات و خواستهای یکدیگر در برابر حکومت شکل بگیرد تا بتوانیم ابزار سرکوب را از دست حکومت بگیریم و با قدرت بیشتری راه انقلاب خود را هموار سازیم .  از این لحاظ بازنشستگان همبسته تر و متحد  تر هستند.  شعارهای آنها از جمله  “شاغل و بازنشسته اتحاد اتحاد “، “لشکری، کشوری، فولادی، تامین  اجتماعی، اتحاد، اتحاد” ، “درد ما ، درد شماست، مردم به ما ملحق شوید”، پاسخی به همین ضرورت است. و آنها در عمل نیز خود پیشتاز این حرکت بوده و پرچم اتحاد طبقاتی کارگری را بدست گرفته  اند. از جمله در همین مدت بازنشستگان تجمعات مشترکی را با یکدیگر بر پا کرده اند. برای مثال در همان روزی که محمد قبادی وفرهاد سلیمی اعدام شدند، ما شاهد تجمع بزرگی از سوی بخشهای مختلف بازنشستگان در کرمانشاه بودیم. و همانجا فریاد زدند که ننگ را با رنگ نمیشود پاک کرد  و گفتند ما از خشونت و سرکوب نمیترسیم و پیگیر مطالباتمان هستیم.

حسن صالحی: به اعتراضات بازنشستگان اشاره کردید.  در دهم بهمن ماه بازنشستگان کشوری در اهواز و کرمانشاه و یزد و پرستاران در ساری تجمع اعتراضی داشتند. بازنشستگان اعتراضاتی مداوم را به پیش میبرند و هر هفته در روزهای مختلف تجمعاتی اعتراضی داشته اند. بازنشستگان چقدر در پیشبرد مطالبات خود پیشرفت داشته اند؟ آیا دولت اعتناعی به اعتراضات آنها کرده است؟ آیا نشانه هایی هست که در مقابل این انبوه اعتراضات بازنشستگان که یگانگی و همبستگی خوبی هم دارند، دولت عقب بنشیند و پاسخی بدهد؟

شهلا دانشفر: به نظر من یکی از پیشروی های بازنشستگان در اعتراضاتشان عقب زدن تا کنونی اجرای برنامه توسعه هفتم است که تعرضی به زندگی و معیشت آنها  و کل جامعه است و فعلا منجمد شده است. ضمن اینکه آنها  با اعتراضات وسیع خود سدی هستند برای جلو آمدن دوباره این برنامه و اجرایی شدنش.  این اتفاق نشان میدهد که با قدرت اعتراضات متحدانه میشود تعرضات حکومت را عقب زد. مساله دیگر اینست که اقتصاد جمهوری اسلامی در چنگ باندهای دزد و مافیایی حاکم  به ورشکستگی کامل رسیده است  و مرتبا از خالی بودن خزانه دولت صحبت میکنند و ثروتهای به یغما رفته در جیب باندهای مختلف چپاولگری حکومت است.  از جمله صندوق های بازنشستگی را خالی کرده اند. به این ترتیب لایحه بودجه  لایحه حکومتی در سراشیبی سقوط و  صرفا برای چپاول بیشتر مردم و پروار کردن نیروهای سرکوب در برابر مردم معترض است.  اما علیرغم اینها در برابر اعتراضات متوالی و قدرتمند بازنشستگان مرتبا ناگزیرند که نشست بگذارند و بالاخره کاری کنند. از جمله خودشان میگویند که بطور مثال دو میلیونی به حقوق بازنشستگان اضافه میشود و یا بحث افزایش بیست درصدی حقوقها هست. ولی می بینیم با این چیزها مشکل بازنشسته حل نمیشود. از جمله در تجمعی در اهواز بود که یکی از بازنشستگان در سخنرانی اش فریاد زد و گفت مساله من بازنشسته افزایش دو میلیون تومان به حقوقم نیست و برای این هم به خیابان نیامده ام. آنهم با این گرانی و تورم. با تورم چه میکنید. آیا مهارش کردید؟  و بعد ادامه داده و گفت مساله من کلان است .  مساله من فقط دستمزد نیست. مساله من فقر است. تبعیض است. اختلاسها و دزدیهاست و بخاطر اینها به خیابان می آیم  و دیدیم که صحبت های او با کف زدن جمعیت معترض بازنشستگان پاسخ گرفت. از این زاویه که نگاه کنید. می بینید که بازنشستگان  خیابانها را به عرصه نبرد خود علیه فقر و تبعیض و نابرابری تبدیل کرده و صدای اعتراض همه مردم و نقطه امیدی برای جامعه هستند. بازنشستگان با مبارزاتشان سهم مهمی در بهبود توازن قوای سیاسی جامعه  و داغ  نگاهداشتن اعتراض در کف خیابان داشته اند.  با تعیین روزهای ثابت اعتراضی در هفته الگویی برای همه مردم معترض شده اند و از جمله اکنون شاهد اعلام روزهای اعتراض از سوی بخش های مختلف کارگران معترض در نفت هستیم.  به باور من همه اینها پیشروی های مبارزاتی بازنشستگان است. و وقتی این اتفاقات را کنار هم میگذارید می بینید که یک ارکستر هماهنگ به زیبایی مینوازد برای اینکه به جهنم جمهوری اسلامی خاتمه دهد. مردم جانشان به لبشان رسیده است. جمهوری اسلامی را نمیخواهند  و امروز با ایستادن در مقابل این بساط زندان و اعدام و سرکوب تلاش میکنند که راه پیشروی برای خلاصی از چنگ جهنم جمهوری اسلامی را برای خود باز کنند. همین خبرها و اتفاقاتی که در موردش صحبت کردیم گویای این حقیقت است.

حسن صالحی: به عنوان آخرین سوال ویدئو کلیپهایی که از اعتراضات کارگران فولاد اهواز منتشر شده است، یک شعارشان بر سر مضحکه انتخاباتی جمهوری اسلامی بود که قرار است در اسفند ماه برگزار شود . کارگران باید موضعشان چه باشد؟

شهلا دانشفر: فقط فولاد اهواز نیست. بازنشستگان ، کشاورزان و هر بخشی از جامعه که در اعتراض بوده با سردادن شعاری چون “ما هرگز رای نمیدیم، در واقع حکم به رفتن این حکم  میدهد. با این شعار مردم دارند میزنند توی دهن حکومت. معنای واقعی این  شعار “حکومت اسلامی نابود باید گردد” است که در انقلاب  زن زندگی آزادی فریادش سر داده شد. بنابراین بحث مردم و کارگران بر  سر رای نیست. مردم میدانند که مجلس جمهوری اسلامی یک طویله است و محل تصویب لوایح ضد انسانی، جنایتکارانه و تعرضی حکومتی علیه آنان است. مردم میدانند که  دستگاه قضایی حکومت ماشین سرکوب و جنایت است. مردم علیه مجلس و دستگاه قضایی و کل این سیستم مبارزه میکنند. مردم با شعار زن زندگی آزادی،  فریاد مرگ بر دیکتاتور، جمهوری اعدام نمیخوایم نمیخوایم  را سر دادند. در و دیوار شهرهای این کشور به رنگ این اعتراضات در آمده  است. بنابراین بحث اصلی کارگران با این حکومت اینست که گورت را گم کن و برو. برای مثال در یکی از همین نمایش های مسخره تریبون آزادی  جمهوری اسلامی در خیابان، عابری میکروفون را میگیرد و در آن حرف مردم را میزند و میگوید من به این اعدامها رای نمیدهم. به سرکوبها رای نمیدهم. به فقر و بیکاری و بدبختی و بی منزلتی رای نمیدهم. همانجا آخوندی هم ایستاده بود و وقتی میخواستند میکروفون را از او بگیرند با اعتراض گفت بگذار حرفم را بزم.اینها حرف کارگران و مردم است. جمهوری اسلامی با کل بساط اعدام و سرکوب و جنایاتش باید گورش را گم کند و برود. این حرف مردم است.

اینرا هم بخوانید

پاسخ: خامنه ای در آخر خط!