بالاخره روز شنبه ۱۸ اردیبهشت حکم دادگاه جمهوری اسلامی برای خلع ید امید اسد بیگی از شرکت هفت تپه اعلام شد. این یک خواست و هدف ۵۰۰۰ کارگر نیشکر هفت تپه طی پنج سال گذشته بود. کارگران جدال سخت و فرساینده ای را برای رسیدن به این هدف و عملی شدن دیگر خواستهایشان به پیش بردند و اکنون یک مانع مهم و اساسی برای رسیدن به خواستهای خود را کنار زده اند و متحدتر، امیدوارتر، و مصممتر از قبل برای عملی کردن دیگر خواستهای خود گام بر خواهند داشت.اسد بیگی یکی از هزاران مفتخوران مافیای بخش خصوصی و یا در واقع آنطور که مشهور شده بخش “خصولتی” بود که آشکارا هم از توبره خصوصی و هم از آخور و رانت و حمایتهای بیدریغ حکومتی میخورد و بالا میکشید و با پشتگرمی جناحها و اشخاص گردن کلفت حکومتی به کارگران تعرض میکرد. یک عنصر بشدت دزد و حریص، ضد کارگری و مافیائی که سالها خون کارگران را در شیشه کرده بود و میلیاردها دلار ثروت از دارایی های هفت تپه و رانتهای گرفته از دولت به حساب هفت تپه را بالا کشید و در حسابهایش در کانادا و دیگر کشورها سرازیر کرد. او بروال معمول همه مافیای زالو صفت و انگل حاکم قرار بود شرکت هفت تپه را بعد از این چپاولها و پولهای نجومی، ورشکسته اعلام کند و آنرا تعطیل کند و بساطش را جای دیگری بگستراند. اما کارگران متحدانه ایستادند و از زندگی و حقوق و اشتغال خود با جسارت و اتحاد دفاع کردند و اجازه ندادند که نیشکر هفت تپه تعطیل شود.
خلع ید از مالک هفت تپه یک خواست مهم و کلیدی مبارزات کارگران نیشکر هفت تپه بود. کارگران میتوانستند بی توجه به ورشکستگی شرکت بر حقوق و زندگی خود پافشاری کنند. میتوانستند اعلام کنند که ما به مالکیت کارخانه، دزدیهایی که در آن میشود، و تولید و ورشکستگی یا رونق آن و در نتیجه مساله اشتغال در این شرکت کاری نداریم و فقط حقوقهایمان را میخواهیم. اما میدانستند که در آن صورت حسابشان با سیستم ورشکسته و فاسد حاکم است که میلیونها کارگر بیکار را بی تامین رها کرده است و یک ذره مسئولیت در قبال زندگی آنها برای خود قائل نیست. ورشکستگی و تعطیل هفت تپه بدون تردید به معنای بیکار شدن همه ۵۰۰۰ کارگر این شرکت و آوارگی و بی تامینی آنها بود.به همین دلیل کارگران برای دفاع از زندگی و حقوق خود بدرست مصمم شدند که از اشتغال خود دفاع کنند و برای دفاع از اشتغال سرنوشت نیشکر هفت تپه را به مرکز توجه خود قرار دادند و اجازه ندادند که این شرکت تعطیل شود و یا همچنان به عنوان کانون چپاولگری باند اسد بیگی باقی بماند. حتی در حین اعتصاب به نحوی بخشهای مختلف کارگران با هم هماهنگ و حساب شده عمل کردند که محصولات کشاورزی نابود نشود، کشت نیشکر روال معمول خود را داشته باشد، و تولید در درون کارخانه نیز جریان خود را داشته باشد. همین سیاست و یا استراتژی کارگران نیشکر هفت تپه باعث شده است که برخی جریانات و افراد که خود را چپ میخوانند کل مبارزه کارگران نیشکر هفت تپه را زیر سوال ببرند. میگویند تلاش و تقلا برای سرپا نگهداشتن یک شرکت ورشکسته کار کارگران نیست. میگویند مالکیت کارخانه و شرکتها در سیستم سرمایه داری حاکم نباید مشغله کارگران باشد و خواست خلع ید از بخش خصوصی خواست عملی و اصولی ای نیست و به معنای دفاع از بخش دولتی است. میگویند وارد شدن به این عرصه ها عملا کارگران را به سیاهی لشکر جنگ جناحهای حکومتی تبدیل میکند. بنظرم تا آنجا که به اعتراضات و مبارزات کارگران نیشکر هفت تپه مربوط میشود همه این فرضیات و احکام، ناشی از بی اطلاعی از فضای سیاسی جامعه وتصوراتی پا در هوا و غیر واقعی و بی ربط است.
شاید اگر کارگران هفت تپه هوشیارانه عمل نمیکردند جنبه هایی از این نگرانیها میتوانست حقیقت داشته باشد. اگر کارگران برای عدم ورشکستگی یک کارخانه به کمک کارفرما و صاحب کارخانه بشتابند تا مانع تعطیل آن کارخانه شوند، و یا به دام در دست گرفتن مالکیت آن کارخانه و اداره و کنترل کل پروسه تولید و فروش و اداره آن بیفتند بطور واقعی شکست بعدی آنها قطعی خواهد بود. زیرا نمیشود در درون یک سیستم مافیائی و ضد کارگری و سرمایه داری، یک جزیره کوچک کارگری و تحت کنترل کامل کارگران و با یک سیستم عادلانه و یا سوسیالیستی ایجاد کرد. اما در هفت تپه اوضاع به شکل دیگری دارد پیش میرود و کارگران هشیارانه میدانند چه میکنند. اولا کارگران با جنگ و جدال و اعتصاب و اعتراض در مقابل چپاولگریهای این مالک مافیائی ایستادند و او و کل دار و دسته اش را به شکست کشاندند. پیروزی در این این جدال و مبارزه خود دستاوردهای سیاسی و مبارزاتی ارزنده ای برای کارگران در بر داشته و دارد و نتیجه بلافصل آن گسترش اتحاد و امیدواری و آگاهی و همبستگی کارگران است و توازن قوا را در مبارزه طبقاتی به نحو ملموسی به نفع کارگران در هفت تپه و در کل جنبش کارگری تغییر داده است. بعلاوه کارگران مساله نظارت شورایی بر مدیریت شرکت را مطرح کرده اند. اعلام کرده اند که دولت یک نفر را بفرستد که تحت نظارت کارگران کارخانه را اداره کند. در عین حال کارگران در مقابل حکومت و کارفرما بر خواستهای دیگر خود یعنی افزایش حقوقها، پرداخت به موقع حقوقها و افزایش حقوق و لغو پرونده های امنیتی برای کارگران و بازگشت به کار همکاران اخراجی خود تاکید دارند. نکته ای که باید دید اینست که کارگران نیشکر هفت تپه در مقابل کارفرما و استاندار و امام جمعه و حراست و شورای اسلامی و پادوهایشان یک پیروزی روشن و آشکار بدست آورده اند و این از نظر سیاسی و توازن قوا و اتحاد کارگران و روحیه و عزم توده کارگران برای ادامه مبارزه بسیار مهم و حیاتی است. این یک سکوی بسیار محکم برای ادامه مبارزه در جهت دستیابی به دیگر خواستهای کارگران است. کسی که جایگاه و اهمیت این مبارزه طبقاتی شفاف و با ارزش را نمی بیند و یا آنرا کم اهمیت جلوه میدهد نشان میدهد که از واقعیات زمینی در جامعه بسیار دور است. بویژه وقتی که این تجربه را بر متن کل اوضاع سیاسی جامعه مورد توجه قرار دهیم این جنبه ها که اشاره کردم بیشتر نمایان میشود.
روشن است که اسد بیگی یک استثنا در سیستم حاکم نبود و نیست. همه جا کارگران دارند زیر فشار دزدیها و چپاولها و اخراجها و دستگیریهامچاله میشوند و همه جا مبارزه و اعتصاب و مقابله کارگران با دزدان مافیائی بخش خصوصی و دولتی در جریان است. اما ویژگی هفت تپه این است که در این شرکت ۵۰۰۰ کارگر در بخشهای مختلف کار میکنند و این کارگران همگی متحدانه کنار هم ایستادند و با فرموله کردن دقیق خواستهای خود، و با رسانه ای کردن هر روزه صدای خود توانستند به سمبل تمام این مبارزات کارگری تبدیل شوند و کل جنبش کارگری را با پیروزی خود یک گام مهم جلو بکشند.
به عبارت دیگر خلع ید از اسد بیگی یک پیروزی مهم و تاریخی و آموزنده نه فقط برای کارگران نیشکر هفت تپه بلکه برای کل طبقه کارگر است. کارگران با اتحاد و قاطعیت و هوشیاری موفق شدند کارفرمای ضد کارگری و چپاولگر و مافیائی را از کارخانه اخراج کنند و بیرون بیندازند. این تجربه را علیه دیگر مفتخوران و چپاولگران نیز میتوان و باید بکار گرفت. خلع ید از اسد بیگی همانطور که خود کارگران اعلام کرده اند یکی از چندین خواست کارگران است. همانگونه که اشاره شد کارگران خواستهای دیگری نیز دارند که اعلام کرده اند و هنوز عملی نشده است و پیروزی در تحمیل خلع ید از اسد بیگی شرایط و امکانات عملی شدن دیگر خواستهایشان را نیز بیشتر فراهم میکند. باید بدون هیچ تردید و تاملی از مبارزات کارگران نیشکر هفت تپه حمایت کرد و آنها را در رسیدن به خواستهای خود مورد حمایت قرار داد. این جدالی است که سرنوشت آن به همه کارگران و همه مردم مستقیما مربوط است و نتیجه آن بر فضای کل جامعه تاثیرات مستقیم خود را باقی خواهد گذشت. *
کارگرکمونیست ۶۷۵