مندرج در ژورنال شماره ۹۹۵ (لینک به فایل پی دی اف نشریه ژورنال برای پیاده کردن روی تلفن همراه)
سال تحصیلی جدید در افغانستان تازه آغاز شده است و ۲,۲ میلیون دختر از تحصیل محروماند، چرا که طالبان حضور دختران در مدارس بالاتر از کلاس ششم را ممنوع کرده است. این به این معناست که هیچ دختری نمیتواند به دانشگاه برود یا هیچ حرفهای را بیاموزد.
۲,۲ میلیون دختر که عمرشان در حال هدررفتن است. ۲,۲ میلیون دختری که طالبان با محرومکردنشان از حقوقشان، خوشبختیشان، حق تعیین سرنوشتشان و زندگیشان، آنها را به بردگی مطلق سوق میدهد.
چرا؟ چون آنها دختر هستند.
از زمانی که طالبان بار دیگر توسط رئیسجمهور وقت آمریکا، بایدن، به قدرت بازگردانده شد، آنها بار دیگر نفرت مطلق خود از زنان را بیوقفه اعمال کردهاند، بدون هیچ مزاحمتی از سوی رهبران خودخواندهٔ “جهان آزاد” یا دیگر منادیان دروغین “دموکراسی”.
آیا واقعاً باور کنیم که امتناع کنونی از بهرسمیتشناختن رژیم طالبان برای همیشه ادامه خواهد داشت، یا اینکه احتمالاً بهتدریج شاهد نزدیکی و مصالحهای خواهیم بود، چرا که کسی به دلایلی تحت عنوان “ضرورتها” چنین تصمیمی خواهد گرفت؟ آیا پیشازاین نیز شاهد نبودیم که طرفهای مذاکره بینالمللی به طور کامل زنان و گروههای حقوق بشری را از مذاکرات با طالبان کنار گذاشتهاند؟ وعدههای توخالی دولتها، وزرا و سازمانهایی که ادعا میکنند چقدر برای حقوق زنان اهمیت قائلاند، منزجرکننده است. آیا واقعاً باور کنیم که رهبران جهان به حقوق زنان و دختران در کشورهای خود اهمیت میدهند، درحالیکه به طالبان اجازه میدهند زنان را به وحشیانهترین شکل ممکن سرکوب کند؟
حقوق زنان در سراسر جهان مورد حمله قرار گرفته و در هیچ جایی زنان از برابری کامل برخوردار نیستند. این یک حقیقت است، و پیام روزانهٔ آشکاری از سوی دولتهای ما که ما حقیقتاً برابر نیستیم و آنها، واقعاً اهمیتی نمیدهند، باوجود تمام وعدهها و اقدامات جزئی که گاهوبیگاه در اختیار ما قرار میدهند.
اما ما اهمیت میدهیم. ما نهتنها به حقوق، رفاه و برابری خودمان، بلکه به حقوق و سرنوشت دختران و زنان در افغانستان نیز اهمیت میدهیم.
خشم ما روزافزون است، و این خشم دیگر رام یا سرکوب نخواهد شد؛ نه در ذهنمان، نه در خیابانها، و نه در خانههایمان. ما دیگر با مرزها از هم جدا نیستیم؛ دشمن را میشناسیم، چه در اینجا و چه در آنجا. هیچ زنی آزاد نیست، مگر اینکه همه زنان آزاد باشند.