مندرج در ژورنال شماره ۸۷۷ (لینک به فایل پی دی اف نشریه ژورنال برای پیاده کردن روی تلفن همراه)
روز جمعه یک زن جوان بیحجاب با انتشار ویدئویی از خود، نشان میداد در پیادهرو مورد آزار جنسی قرار میگیرد. او در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: “یک سکانس از زن بودن در ایران.”
با زندگی روزانه خود کلنجار میرویم و برای سرپا ماندن و فائق آمدن با هزار مصیبت مادی و روحی همه نیروی خودمان را جمع میکنیم که کوتاه نیاییم. مایی که از خوشیهای زندگی بینصیب ماندهایم و هر روز منتظر فاجعهای جدید هستیم.
ما این دردها را زندگی میکنیم و درعینحال برای آن آرمان والای انسانی که خوشبختی شخصی و جمعی بخش از هویت انسانی است بیمحابا میجنگیم. میجنگیم و کشته میدهیم، میجنگیم و دستگیر میشویم. بعضاً تنهایی ما را از پا در میآورد و دوباره برای اینکه تسلیم مرگ و نابودی و پوچی نشویم سرپا میمانیم. ما محکوم به جنگیدن برای بقا هستیم.
در این گیرودار روزانۀ زندگی شاهد اعتراض کارگران و پرستاران و بازنشستگان میشویم یا آنکه خود بخشی از همین نیروی اجتماعی برای تغییر این اوضاع نابسامان هستیم. در همین روزها که زندگی خود یک نبرد برای زندهماندن است شاهد اعتراض دانشجویان میشویم که نوری در دل ما میتاباند و به خود میگوییم ما هستیم و میجنگیم.
درست در سایه این تهدیدات جنگی که قرار است حواسها را از مبارزه پرت کند، زنی جوان و بی حجاب خیابان را با قدمهای استوار میپیماید و مردی از تبار حکومت اسلامی، مردسالاری و تجاوزگر دست به تعرض جنسی به این زن میزند … و در یک لحظه غرش شیروار زن طعمه را به چنگ میکشد و باران مشت بر سر این تجاوزگر باریدن می گیرد. در تقابل با این پایداری، جمهوری اسلامی برای این زن شجاع پرونده بی حجابی تشکیل داده است. آن پرونده را باید در آتش خشم اعتراض سوزاند و به خاکستر تبدیل کرد.
این است آن انقلابی که برای آن تدارک میبینیم. این است زن زندگی آزادی که دنیا را پیش چشم حکومت زنستیز تیره و تار کرده است. به این جنبش انقلابی بپیوندیم و نیرومندترش کنیم تا کرامت و هویت انسانی ما پایدار بماند و آزادی و برابری سرود زندگی شود. از این زنِ انقلابی بیپروا بیشتر بیاموزیم.