دردناک ترین تقاضا- مهران محبی

ویدیوئی از دکتر سهیل رحیمی روانشناس شاغل در بخش آسیب شناسی بیمارستان خمینی در رسانه های اجتماعی پخش شده که از مشکلات درمانی ناشی از افزایش چندین برابری قیمت دارو و کالای پزشکی برای بیماران صحبت می کند. دکتر رحیمی در این ویدیو از مواجه شدن شخص خودش با یک درد اجتماعی در حال گسترش صحبت می کند که هر انسانی غیر از قاتلان، جنایتکاران و آخوندهای ضد انسان و دزد و غارتگر را شدیدا متأثر و آزرده می کند.

او می گوید: “ما در بیمارستان با بیمارانی مواجه می شویم که برای درمان بیماریشان دار و ندار خود را خرج کرده و دیگر چیزی برایشان باقی نمانده و در حالیکه هنوز درمان نشده اند، به خاطر اینکه احساس سربار بودن برای دیگر اعضاء خانواده هایشان می کنند، از پزشکان تقاضا می کنند که آنها را بکشند”! در همین ویدیو از رئیس سازمان غذا و دارو نقل قول می کند که اگر قیمت دلار اختصاص یافته به بنگاه های داروئی تغییر کند، هزینه های داروئی و درمانی در سال آینده ده ها برابر می شود. او به عنوان مثال هزینه دولتی فعلی جراحی یک مفصل را مثال زده است که از حدود 17 میلیون تومان به بیش از 200 میلیون تومان خواهد رسید.

با توجه به این برآورد رسمی سازمان غذا و دارو در کنار تجربه کمتر از شش ماه گذشته از شتاب بی سابقه افزایش قیمت کالاهای داروئی و درمانی، خورد و خوراک، پوشاک و همه ملزومات و ضروریات زندگی معمولی و روزمره خبر میدهد. در نتیجه کاملا قابل تصور و قابل انتظار است که در سال آینده چه فاجعه ای بر سر اکثریت مردم بیاید. جامعه ای که امروز با اشاعه پدیده تقاضای دردناک “مرگ” مواجه است و سالهاست که شاهد گسترش پدیده های دردناک دیگری مانند زباله گردی، کارتن خوابی، گورخوابی و خودکشی و عرضه دردناک اعضاء بدن، فرزند و دارو (داروئی که مورد نیاز خود بیمار است) برای فروش هستیم.  مسبب همه این دردها حکومت جمهوری اسلامی و سران و آخوندهای کثیف آن هستند. و امروز خبر درخواست مرگ توسط بیمار از پزشک معالج به جای درمان، اوج بی تامینی و نابودی معیشت مردم توسط حکومت چپاولگر حاکم را به نمایش میگذارد.  در برابر چنین فجایعی است که امروز جامعه به نقطه انفجار رسیده است.

چه چیزی می تواند دردناک تر از این باشد که انسانی که به طور اتفاقی به دنیا آمده و فقط همین یکبار هم شانس برای زندگی کردن یافته است، به حدی مستأصل و ناامید و در عین حال احساس اضافی بودن و سربار دیگران بودن کند که بیزار از ادامه زندگی شود و به جای درخواست از پزشک برای مداوا و بخشیدن سلامتی دوباره، درخواست کند که به زندگی اش پایان دهد؟

این فاجعه در حالی رو به گسترش است که در مقابلش کوهی از ثروت و سرمایه های دزدان و جنایتکاران جمهوری اسلامی شکل گرفته که هر روز بزرگ تر و رفیع تر می شود و مشمئز کننده تر این است که این جانیانی که سرمایه های به دست آورده شان از طریق دزدی و مافیا سر به فلک کشیده، پاسخشان به مردم ناراضی از فقر و نداری، عوامفریبی و موعظه به تحمل و مقاومت (گرسنگی بیشتر کشیدن) و پناه بردن به خرافات و دست به دعا برداشتن برای تسکین دردهایشان است.

این جانیان ناتوان از رفع مشکلات زندگی روزمره مردم که دیگر نمی توانند آوار کردن فقر و گرسنگی بر اکثریت مردم را انکار کنند، آن گاه هم که دهان کثیفشان را باز می کنند غیر از نمک پاشیدن بر زخم مردم حرفی برای گفتن ندارند. پزشکیان که تا چندی پیش از دانشجویان می خواست که به جای مهاجرت به خارج در ایران بمانند تا به زعم خودش ایران را با هم بسازند، حالا از سوره “نسا” قرآن شان گواه می گیرد که کسی که در ذلت است اگر مهاجرت نکند، در آخرت مجرم شناخته می شود و به جهنم می رود!

به این طریق سران حکومت هم با زبان بی زبانی دارند اعلام می کنند که حکومت به آخر خط رسیده و هم خود را از هر گونه مسؤلیتی در قبال زندگی و معیشت مردم مبرا می دانند. حالا دیگر تنها به این فکر می کنند که چطوری با اراجیف قرآنی و حدیثی، به زعم خودشان به عدم مسؤلیت پذیریشان مشروعیت و حقانیت ببخشند و تقصیر فقر و بدبختی مردم که نتیجه 46 سال دزدی، چپاول، جنگ افروزی، ماجراجوئی و گسترش اسلام و خرافات اسلامی است را بر گردن خود مردم بیاندازند.

معلوم است که رجوع به سوره “نسا” قرآن کتاب شریعت و اصول و احکام حاکمیتی سراسر جنایت اسلامی توسط پزشکیان برای توصیه به مهاجرت مردم محروم و دچار فقر و تنگدستی، چیزی غیر از یک عوامفریبی برای به سکوت کشاندن جامعه نیست. خودشان به خوبی می دانند که میلیونها خانواده کارگری با دریافت ماهانه 7 تا 10 میلیون تومان حقوق و میلیون ها بیکار و بی درآمد، زباله گرد، کارتن خواب و بی خانمان و به طور کلی طبق آمار رسمی حکومت حدود 30 میلیون نفر زیر خط فقر حتی توان تأمین کمترین نیازمندی های زندگی روزانه خود را ندارند. و امروز سخن از “اندام” فروشان، فرزند فروشان و تقاضا کنندگان مرگ است. جدا از اینکه هیچ کشوری پذیرای مهاجرین معمولی و غیر وابسته به حکومت که جویای کار و زندگی بهترند نبوده و خود آنها نیز نمی توانند از عهده هزینه های میلیارد تومانی مهاجرت برآیند.

بنابراین، اصل ماجرا این است که بگویند آنها که برای بهتر زندگی کردن به اروپا و آمریکا و کانادا مهاجرت کرده اند (آقا زاده ها)، حق داشته اند بروند و حالا هم نسبت به نظام معترض نیستند و شما ده ها میلیون آدم فقیر و محروم که نرفته اید، خود این شرایط را انتخاب کرده و نباید اعتراض کنید!

پاسخ ما مردم به سران جمهوری اسلامی نیز روشن است! ما مردم صاحبان واقعی جغرافیائی هستیم که در آن برای زنده ماندن و زندگی کردن تلاش می کنیم و این جانیان ضد زندگی و رفاه و خوشبختی برای جامعه هستند که باید گورشان را گم کنند. ما با قدرت اتحاد و انقلابمان سرنگونشان خواهیم کرد و دست های اختاپوسیشان را که بر دور گلویمان پیچیده اند، قطع خواهیم کرد.

برای سرنگون کردن رژیم و به رفاه و سعادت رسیدن خود، شوراهای سراسری را برای هماهنگ و همزمان و در پیوند با همدیگر کردن اعتراضات جاری ایجاد خواهیم کرد و با قدرت شکست ناپذیر، جنگ خود با رژیم را با سرنگون کردنش به پایان خواهیم رساند.

کارگرکمونیست۸۷۴

اینرا هم بخوانید

ورود جمهوری اسلامی به مرحله قاچاق رسمی- مهران محبی

کارگر کمونیست 873 پزشکیان در نشستی با نمایندگان منتخب اصناف، از تاجران درخواست دور زدن …