فقط نفس اعتصاب سراسری معلمان در روزهای ۲۲ و ۲۳ مهر نبود که اهمیت داشت. البته این اعتصاب مهم و در نوع خود بینظیری بود، اجتماعی تر از همیشه، روشن تر و رادیکال تر از همیشه و فراگیرتر از همیشه بود. در ادامه به آن خواهم پرداخت اما اجازه بدهید ابتدا به جنبه های دیگری از این اعتصاب که معمولا به اندازه کافی برجسته نمیشوند بپردازم که این هم در نوع خود بینظیر بود.
این دو روز هزاران معلم در صدها مدرسه در دهها شهر در کلاس ها حاضر نشدند تا به روال معمول به دانش آموزان درس بدهند اما در این دو روز درس های به مراتب بزرگتری نه فقط به دانش آموزان بلکه به کل جامعه دادند. این اعتصاب، حاوی تجاربی مهم برای جنبش آزادیخواهی مردم بود و فضای چپ و آمادگی و هوشیاری بالای جامعه را نشان میدهد.
– در چند سال گذشته معلمان نتوانسته بودند دست به اعتصاب سراسری بزنند. اینبار یک اعتصاب هشداری دو روزه دادند، تاکتیک مناسب اعتصاب و همزمان تحصن در دفاتر مدرسه را انتخاب کردند، نیرویشان را آزمودند، هشدارشان را به حکومت دادند، دانش آموزان را از اعتصاب و خواست هایشان آگاه کردند و آنها را همراه کردند، خانواده های دانش آموزان را فراخوان به حمایت دادند، از معلمان بازنشسته خواستند با شاخه ای گل به مدرست بروند، در دفاتر مدارس پلاکاردهای حاوی خواست هایشان را در دست گرفتند، در برخی مدارس برای دانش آموزان سخنرانی کردند، در برخی مدارس خانواده های دانش آموزان در کنار معلمان ایستادند و به سخنرانی ها گوش دادند، معلمانی که سالها زندانی بودند، پیام های حمایتی دادند، در روستاهایی که یک معلم در مدرسه بود به تنهایی به اعتصاب پیوست و اینرا به جامعه اعلام کرد و دانشجویان همزمان دست به تجمع زدند و از این اعتصاب به گرمی حمایت کردند. تشکل های بازنشستگان، تشکل های کارگری و فعالین کارگری هم به هر شکل توانستند از آنها حمایت کردند و در مدیای اجتماعی این دو روز غوغا بود. ارگانهای امنیتی حکومت معلمانی را دستگیر و تعداد بیشتری را احضار کردند تا مانع اعتصاب روز دوم بشوند، به گروه بزرگ هماهنگ کننده تلگرامی معلمان هم حمله کردند و مانند سارقانی آنرا هک کردند اما اعتصاب در روز دوم با شکوهتر از روز اول و همبستگی مردم با آن وسیعتر شد و رژیم باز هم سرش به سنگ خورد. هر جنبه از این اعتصاب بویژه در شرایط کنونی که جامعه در غلیان است، اهمیت زیادی دارد و الگویی برای سایر اعتصابات است.
– بیانیه معلمان و خواست هایشان نیز اینبار متفاوت بود. تحصیل رایگان و درمان و بهداشت رایگان که قبلا در بیانیه ها و فراخوان های معلمان کمرنگ و حاشیه ای بود اینبار در صدر خواست هایشان قرار گرفت و صدها پلاکارد با این خواست ها در دست معلمان اعتصابی این دو خواست مهم را هرچه بیشتر به اعماق جامعه برد. این دو خواست و همینطور خواست هایی مانند ایمن سازی مدارس و لغو کالایی کردن آموزش، پل بزرگ میان معلمان و خانواده های میلیون ها دانش آموز است. جامعه این خواست ها را میخواهد و در دو سه سال گذشته هم در اجتماعات بازنشستگان و دانشجویان و در قطعنامه های تشکل های کارگری مطرح شده است، اما این اعتصاب میخ این خواست را بر تارک جامعه کوبید. آزادی معلمان زندانی، حق اعتراض و تشکل و افزایش دستمزد حداقل ۶ میلیون و بازگرداندن دخیره صندوق فرهنگیان از دست غارتگران نیز خواست میلیون های کارگر و زحمتکشی است که چند بار زیر خط فقر زندگی میکنند و یک شعار محوری شان علیه اختلاس ها و دزدی های حکومتی ها و یک شعارشان آزادی همکارانشان و کل زندانیان سیاسی است.
معلمان با این بیانیه و این خواست ها در واقع به نمایندگی از طرف جامعه اعتصاب کردند و مورد استقبال جامعه قرار گرفتند. اما بیش از هر چیز این گستردگی و قدرت عملی اعتصاب بود که جامعه را به وجد آورد و خواست های آنها را در دل مردم نشاند.
این اعتصاب بنا به دلایلی که گفته شد، الگویی برای اعتصاباتی است که شتاب گرفته است. تشخیص شرایط برای فراخوان به اعتصاب، طرح خواست هایی که به دل میلیون ها نفر نشست، اتخاذ تاکتیک مناسب، فراخوان به دیگران برای اعلام همبستگی و سازمانیافتگی اعتصاب از این پس الگوی سایر اعتصابات خواهد شد.
اهمیت این اعتصاب اما در شرایط ویژه ای است که جامعه در آن قرار گرفته است. اعتصاب سراسری و سیاسی در کردستان در ۲۱ شهریور، اعتصاب قدرتمند و سازمانیافته رانندگان در ۳۲۰ شهر و اعتصاب سراسری بازار و بدنبال آن اعتصاب سراسری معلمان همه در عرض یکماه، شتاب جامعه را به سمت اعتصابات سراسری و اعتصاب عمومی نشان میدهد. فراخوان اعتصاب در کردستان را احزاب سیاسی و مخصوصا احزاب چپ دادند و بیش از همه اعتصابات دیگر در کردستان مورد استقبال قرار گرفت و از کردستان فراتر رفت، سه اعتصاب دیگر، رانندگان و بازار و معلمان، توسط خود آنها داده شد و با استقبال گرم مواجه شد و هرکدام فراتر از انتظاری که فراخوان دهندگان داشتند. این اعتصابات اعتماد بنفس جامعه را بالا برد، مردم در خلال این اعتصابات قدرت خود را دیدند، ناتوانی اوباش سرکوبگر را هم دیدند، تجارب زیادی اندوختند، همبستگی شان را بیشتر کردند، رهبران زیادی در اشلی بالا شکل گرفتند، شبکه های سازماندهی در میان آنها گسترده تر و مستحکم تر شد و سازمان آنها و گروههای آنها در مدیای اجتماعی که نقش هماهنگ کننده و سازمان دهنده و خنثی کننده توطئه های حکومت بود بیشتر شکل گرفت. چهار اعتصاب بزرگ در عرض یک ماه حرکت سریع جامعه را بطرف خیزش های وسیع و قدرتمند نشان داد. بدنبال خیزش سراسری در دیماه گذشته، مقامات حکومت بارها اذعان کردند که طوفان های بزرگتر در راه است. این اعتصابات طلایه های نه تنها یک طوفان بزرگتر که یک انقلاب عظیم و میلیونی به وسعت کل جامعه است. هر کدام از این اعتصابات صرفنظر از اهمیتی که برای خود اعتصاب کنندگان داشت، راه را بر اعتصابات بعدی آماده تر کرد و چشم جامعه را بیشتر باز کرد تا قدرت خود را ببیند، شرایط را بفهمد، و خودش را آماده کند. اکنون به راستی نوبت دانشگاهها است، دانشجویان و استادان دانشگاه ها که این پرچم را بدست گیرند و با اعتصاب سراسری خود فاز دیگری از اعتصابات سراسری را عملی کنند و پرچم رهایی جامعه را در نقطه مرتفع تری به اهتزاز درآورند. و نوبت میلیون ها زنی است که بی حجابی خود را عیان تر کنند و مانند دختران خیابان انقلاب هجمه ای سراسری علیه اوباش و دزدان حاکم به راه اندازند و نوبت مراکز کارگری در سراسر کشور است که با قدرت به میدان بیایند. به یک معنی نوبت کل جامعه است که آماده انقلاب شود.
و بالاخره اعتصاب معلمان همانطور که اعتصاب کردستان و رانندگان، نشان داد تا چه اندازه گرایش چپ در جامعه ریشه دوانده است. اگر خیزش دیماه با شعار محوری سرنگونی جمهوری اسلامی و اعلام پایان اصلاح طلبی و با حمله به مراکز سرکوب مذهبی، دو خردادی ها را از میدان به در کرد، اعتصابات اخیر نقش مهمی در به حاشیه راندن اپوزیسیون راست ایفا کرد. بیش از پیش نشان داد که جریانات راست از رضا پهلوی تا سکولار دموکرات های بورژوا و فرشگردی های مرتجع و ناسیونالیسم کرد و قومپرستان ترک تا چه به این جامعه و خواست های مردم بیربط اند. این سه اعتصاب و مطالبات آنها خواستگاهی چپ و کمونیستی دارند و این نیروی وسیع اجتماعی، شعارها و مطالبات کمونیستی را برافراشته تر کرد و به همان درجه جریانات راست را بیشتر به حاشیه برد. نیروی اجتماعی کمونیسم قوی تر از همیشه در تحرکات جامعه دارد نقش آفرینی میکند. کمونیست ها باید موقعیت اجتماعی خود و نقش تعیین کننده خود را بخوبی درک کنند و با اعتماد بنفس برای ایفای نقش تاریخی خود آماده شوند.
اصغر کریمی
۲۳ مهر ۹۷