دوازده سال از اعلام روز مبارزه با سانسور می گذرد. به ابتکار کانون نویسندگان ایران روز سیزدهم آذر بعنوان روز مبارزه با سانسور پایه گذاری شد. ابتکاری بسیار ارزنده که امر مبارزه با سانسور و کسب وسیع ترین آزادیهای سیاسی و مدنی را یکبار دیگر روی میز همه ما می گذارد.
ابعاد سانسور در ایران بسیار گسترده است. از همان آغاز روی کار آمدن جمهوری اسلامی این رژیم ضد انقلابی و ارتجاعی با قمه به جان آزادیهای به دست آمده از انقلاب افتاد. در کنار حملات وحشیانه به کردستان و مردم ترکمن صحرا و احزاب سیاسی و اعدام کمونیستها و کشتار آزادیخواهان و حمله به زنان برای تحمیل حجاب اجباری، جمهوری اسلامی سانسور نوشته ها و پاکسازی مخالفان را از نهادهای آموزشی آغاز کرد. در اولین سال تحصیلی بعد از انقلاب در سال ۱۳۵۸ بسیاری از معلمان مبارز و بی حجاب را از کار اخراج کردند. سپس با “انقلاب فرهنگی” به رهبری کسانی چون عبدالکریم سروش به قلع و قمع دانشگاهها و دانشجویان چپ و مبارز پرداختند. در مدت سی ماه که دانشگاهها را بستند، صدها استاد دانشگاه و دانشجو را پاکسازی کردند. آنگاه به فرمان خمینی جنایتکار در مرداد سال ۱۳۵۸ چهل و یک روزنامه و نشریه تعطیل شد. حتی کتابخانه های عمومی از این تیغ سانسور و سرکوب در امان نماندند و بسیاری از کتابها از قفسه های کتابخانه ها برچیده شد…
در طی چهل و یکسال گذشته حکومت اسلامی تلاش کرده است که با غل و زنجیر کردن انواع و اقسام آزادی های اجتماعی و مدنی خفقانی گورستانی در کشور برقرار کند. اما علیرغم شکستن قلم ها، دوختن دهانها، دستگیری نویسندگان و هنرمندان و مخالفین، اعدام اندیشه نو، محدود کردن استفاده از اینتنرنت، سانسور کتاب و فیلم، حذف واژه های غیر اسلامی، ممنوعیت تشکل و اعتراض و ده ها ممنوعیت دیگر نتوانسته است جامعه تشنه آزادی ایران را به انقیاد خود در آورد. نقل است که حکومتگران مستبد می خواهند با سانسور بر چشم و گوش مردم تسلط داشته باشند تا مردم آنچه را که حکومتها می خواهند با چشم خود ببینند و آنچه را که حاکمین می خواهند با گوش خود بشنوند. اما همینجاست که حکومت اسلامی شکست خورده است. اعلام یک روز ویژه از سوی کانون نویسندگان ایران بعنوان روز مبارزه با سانسور خود گواه این است که جامعه در مقابل سبعیت حکومت اسلامی در سرکوب آزادی بیان و اندیشه تسلیم نشده و مصمم است که موانع را در هم کوبد و به سوی آزادی و پیشرفت و ترقی گام بردارد. روز۱۳ آذر بین دو روز خونینی است که محمد مختاری و محمدجعفر پوینده در جریان قتل های زنجیره ای حکومت در آذر ماه ۱۳۷۷ ربوده شدند و به قتل رسیدند. در واقع آنها جان خود را در راه آزادی بیان و اندیشه دادند. یاد آوری جان باختن آنها در روزی علیه سانسور فی نفسه معنایی جز این ندارد که جنگ جمهوری اسلامی علیه آزادی با مقاومت جانانه ای روبرو بوده است. نهادها و ارگانهای متعددی که جمهوری اسلامی ظرف این سالها برای اعمال سانسور و کنترل جریان اطلاعات برقرار کرده است نتوانسته است از اشتیاق شهروندان به کسب حقیقت فراسوی مرزهای سانسور بکاهد.
از سوی دیگر انقلاب انفورماتیک و رسانهای معاصر باعث شکسته شدن انحصار طبقات حاکم و دولتها بر رسانهها شده است. امروزه با استفاده از تکنولوژی جدید و شبکه های اجتماعی در اینترنت، نقد نظری و سیاسی وضع موجود، تبادل نظر سیاسی، اشاعه افکار و آرا، تاثیرگذاری بر فضای سیاسی، به چالش کشیدن دولتها، شکل دادن به حرکتهای اعتراضی توسط فعالین اجتماعی و متشکل شدن بخش های مختلف مردم بسیار آسانتر شده است. جمهوری اسلامی همواره نگرانی و هراس اش از اینترنت و مدیای اجتماعی را ابراز کرده است و در این زمینه نیز سانسور و محدودیتهای فراوانی اعمال کرده است. اما علیرغم این محدودیت ها، علیرغم بازداشت بلاگنویسها و کاربران فعال، علیرغم فیلتر شدن شبکه های اجتماعی و سرعت پایین و کیفیت بد اینترنت، شهروندان به مصاف همه این محدودیت ها رفته اند و با استفاده از فناوری اینترنتی دیوار سانسور و خفقان جمهوری اسلامی را در هم شکسته اند و مبشر آزادی در جامعه بوده اند.
مبارزه با سانسور بخشی مهمی از مبارزه برای آزادی است. آزادی بی قید و شرط بیان و عقیده، آزادی نشر کتاب و ساختن فیلم، آزادی دسترسی به اطلاعات و اسناد، آزادی فلسفه و هنر، آزادی تئاتر و نمایش، آزادی ترجمه و نشر آثار در کنار آزادیهای دیگری نظیر آزادی احزاب سیاسی، آزادی تشکل و سازمانیابی، آزادی اجتماعات و اعتصابات و تظاهرات، آزادی انتقاد، آزادی مذهب و بی مذهبی و دیگر آزادیهای مدنی و سیاسی جزو حقوق پایه ای شهروندان است. به کرسی نشاندن این حقوق اساسی در برابر حکومت امر همه ماست. از این رو لازم است که همه بخشهای جامعه در مبارزه علیه سانسور سهیم باشند و در دفاع از آزادی وسیعا به میدان بیایند.