انترناسیونال 772
گفتگو با محسن ابراهیمی دبیر کمیته آذربایجان حزب
انترناسیونال: قبل از هر چیز خیلی مختصر خوانندگان انترناسیونال را با تجمعاتی که در سالهای گذشته در قلعه بابک رخ داده آشنا کنید. در یک سطح خیلی کلی چرا در سالگرد تولد بابک در قلعه بابک گردهم آیی راه میافتد؟
محسن ابراهیمی:جمهوری اسلامی همه دریچه های ابراز وجود هنری و فرهنگی و اجتماعی و سیاسی را برای مردمی که معمولا معترض هستند بسته است. سالهاست که مردم، مخصوصا جوانان هر امکانی را به فرصتی برای تجمع، کنار هم بودن، همفکری، همبستگی و اعتراض به وضع حاکم تبدیل میکنند. از مسابقات فوتبال گرفته تا جشن سال نو و چهارشنبه سوری تا حتی سالگردهای مذهبی مثل عاشورا و تاسوعا را مردم تبدیل میکنند به تجمعاتی برای دور هم بودن و همبستگی اجتماعی و سیاسی و اعتراض سیاسی علیه نظام حاکم. سالگرد تولد بابک خرمدین هم به درجاتی یکی از این فرصتهاست. البته هر چه زمان گذشته، اعتراضات در محیطهای کار و تحصیل و زندگی افزایش پیدا کرده است، اعتراضات در سطح گسترده تری به خیابانها کشیده شده است و به همان درجه موقعیت قلعه بابک به مثابه فرصتی برای اعتراض کمتر شده است. مقایسه تعداد شرکت کنندگان در امسال با سالهای قبل این را به خوبی نشان میدهد.
انترناسیونال: آیا این گردهم آییها مضمون و اهداف سیاسی معینی دارند؟
محسن ابراهیمی:حتما این طور است. قبلها جمعیت وسیعی حضور پیدا میکردند. این جمعیت شامل ترکیب بسیار متنوعی بود. معمولا نسل جوان و اساسا معترض به وضع موجود. اگر چه برنامه های هنری مثل اجرای موزیک و ترانه ترکی یک وجه مهم و بعضا غالب این تجمعات بوده است اما حتی همین وجه تجمع هم به یک معنا سیاسی بود. در کشور تحت سلطه حکومت اسلامی که هنر و موزیک و رقص ممنوع است، به صدا در آوردن چند ساز و ابراز هنری در قلعه ای دور دست آنهم قلعه ای که سنگر مستحکم مبارزه علیه خلفای اسلامی قرن سوم توسط یک شخصیت محبوب و مبارز بود، قطعا پیام سیاسی دارد. اما همچنانکه گفتم امروز دیگر مردم از این نظرها حکومت اسلامی را آنچنان عقب رانده اند که حتی وسط شهرها هم می بینیم که زنان و مردان جوان به بهانه های مختلف میرقصند و آواز میخوانند و ویدیوهایشان را در معرض دید عموم میگذارند. آخرین نمونه اش سیل ویدیوکلیپهای رقص است که در حمایت از دختر نوجوان مائده هژبری رسانه های اجتماعی را فراگرفت و حکومت را به استیصال انداخت.
اما فراتر از رقص و آواز یک تم همیشگی پلاکاردها و شعارها در قلعه بابک مطالبه بحق رفع تبعیض زبانی و حق مردم برای آموزش و تحصیل به زبان مادری بوده است. این شعار در اغلب گردهماییهای قلعه دیده شده است: “ئوزدیلینده مدرسه، اولمالیدیر هر کسه” (مدرسه به زبان مادری حق هر انسانی است).
علاوه بر این، محافل ناسیونالیست در سالهای گذشته همه توانشان را بکار برده اند تا در این تجمعات شعارهای فاشیستی و عمیقا ارتجاعی و عقب مانده شان را اشاعه دهند و همچنانکه گفتم یک جوری بیربطیشان به اعتراضات گسترده جاری را جبران کنند.
انترناسیونال:در این مورد بیشتر صحبت کنید. معمولا این جنبه از تجمعات قلعه بابک را برجسته میکنند. نظرتان چیست؟
محسن ابراهیمی: همچنانکه گفتم تجمع قلعه بابک شامل ترکیب بسیار وسیع و متنوع چه از لحاظ موقعیت طبقاتی و اجتماعی و چه از نظر فکری و سیاسی است. همه تیپ آدم آنجا شرک میکنند. جوانانی که میخواهند از محیط منزجر کننده حکومت اسلامی در شهر و تلویزیون و رسانه های رسمی و دسته های نهی از منکر و امر به معروف و پلیس اخلاقی وعفاف و کوفت و زهرمارش دور شوند و در کوهستان و در طبیعت آزاد بخوانند و برقصند و حال کنند؛ جوانانی که میخواهند با یک شخصیت عدالت طب تداعی شوند و به احترام و به بهانه بزرگداشت یک مبارز سرسخت علیه خلفای اسلامی قرن سوم اعتراضشان به خلیفه اسلامی قرن بیست و یک را ابراز کنند؛ و بالاخره زنان و مردانی که به دلایل مختلف از حکومت اسلامی منزجر هستند.
مثل خیلی از تجمعات اعتراضی در ایران معلوم است که محافل ناسیونالیستی سعی میکنند این تجمعات را به فرصتی برای اشاعه شعارهای قوم پرستانه و بعضا فاشیستی تبدیل کنند. با این تفاوت که در اعتراضات کارگری و اجتماعی علیه حکومت در شهرها به خاطر فضای رادیکال و پیشرو و انسانی، دست و بال ناسیونالیستها بسته است ومعمولا جایی برای ابراز وجود ندارند.فضای حاکم بر اغلب اعتراضات کارگری، تظاهرات و شورشهای خیابانی اساسا عدالت طلبانه و آزادیخواهانه است. مضمون مشترک این اعتراضات رهایی از وضع موجود و نظام حاکم است. چنین فضایی برای ابراز وجود محافل و جریانات بیربط به آزادی و عدالت تنگ است.
به این اعتبار، این محافل فقدان زمینه برای ابراز وجود در شهر، در اعتراضات کارگری، در اعتراضات خیابانی علیه ظلم و فساد و نابرابری حاکم را یک جوری با تحرک در جریان بازهای تراکتور سازی و تجمع قلعه بابک جبران میکنند.
در حالیکه در دی ماه گذشته مردم در قریب 100 شهر علیه همه جناحهای حکومت اسلامی به خیابان ریختند، در حالیکه در کازرون و خرمشهر و آبادن و اهواز و برازجان و شهرهای دیگر مردم به نبردی جانانه علیه نهادهای حکومتی و دستگاه سرکوب حکومت دست میزنند، در حالیکه کارگران تعطیل ناپذیر مشغول اعتراض و مبارزه علیه سرمایه داران و دستگاه سرکوبش هستند، محافل مرتجع ناسیونالیستی تمام مشغله شان این استکه در قلعه بابک علیه فارسها شعار بدهند. در متن یک مبارزه شورانگیر علیه فساد و نابرابری حاکم با شعارها و مطالبات بسیار انسانی و عدالت طلبانه، این تقلاهای ناسیونالیستم ترک جدا مضحک و مهجور است. با این وجود باید در مقابل همین تقلاها هم ایستادو نقش مخرب این جریانات را افشا کرد.
یک بخش از کار و تلاش سیاسی ما در کمیته آذربایجان حزب معطوف به خنثی کردن تحرک این محافل ارتجاعی است.
انترناسیونال:نظرت در باره جنبش بابک خرمدین چیست؟ بابک در تاریخ سیاسی ایران به چه جنبشی تعلق دارد؟
محسن ابراهیمی:این بحث مفصلی است و فرصت مناسبتری را نیاز دارد. اما اینجا لازم است روی یک موضوع تاکید کنم که بابک خرمدین نه به ناسیونالیسم ایرانی و نه به ناسیونالیسم ترک تعلق ندارد. این دو جریان زمین و زمان را به هم میدوزند تا از این شخصیت عدالت طلب و آزادیخواه و پیشرو و مترقی در زمان خودش یعنی 11 قرن پیش، به نفع ارتجاع ناسیونالیستی در قرن بیست و یک استفاده سیاسی کنند.
هر ساله در سالگرد تولد بابک خرمدین مناقشه ای پوشالی و تماشاییدر میان این دو شاخه ناسیونالیسم راه میافتد. اولی تلاش میکند بردوش بابک ضدیت فاشیستی علیه “عربها” را فریاد بزند، و دومی از بابک برای ضدیت فاشیستی علیه “فارسها” سوء استفاده میکند. بابک ضد عرب نبود. با خلفای عباسی و اشراف حاکم مبارزه میکرد که با تصرف زمینها و به اسارت کشیدن توده های وسیع دهقان و زارع فقر و بیخانمانی و تهیدستی را بر زندگی اکثریت جامعه حاکم کرده بودند. در فلسفه سیاسی حاکم بر مبارزه بابک خرمدین، شادی و خرمی و سعادت و رفاه متعلق به همه بود. ثروت و زمین و محصولش باید به صورت همگانی مورد استفاده قرار میگرفت. رفاه و شادی همگان اهمیت داشت. رفاه و شادی بخشی از جامعه همراه با فقر و تهیدستی و غم در میان بخش دیگر جامعه نمیتوانست میسر شود.
به این اعتبار، اهداف ناسیونالیسم در هر رنگ و قیافه ای تماما در نقطه مقابل اهداف عدالت طلبانه و برابری طلبانه بابک خرمدین است. بابک در عصر خودش پیشرو بود. اینها در عصر خودشان ارتجاعی اند. بابک خرمدین به 11 قرن پیش تعلق دارد اما اگر چیزی او را به جهان امروز وصل میکند تلاش انسان برای عدالت و برابری است که همیشه وجود داشته است و البته در زمانهای مختلف ویژگیهای خودش را داشته است.
انترناسیونال: با توجه به همه اینها، نظرت در باره دستگیریها در رابطه با تجمع قلعه بابک چیست؟
محسن ابراهیمی: همچنانکه از حکومت اسلامی انتظار میرفت، نیروهای انتظامیش بیشتر از هفتاد نفر از فعالین و شرکت کنندگان در تجمع قلعه بابک را بازداشت کردند و البته هم هنگام بازداشت و هم در زندان مورد شکنجه و آزار قرار دادند. با این وجود همان روزهای اول به یمن یک جامعه پرجوش و خروش و سرشار از اعتراض ناگزیر شدند تعداد زیادی را آزاد کنند.
دستگیر شدگان قلعه بابک میتوانند به گرایشها و نظرات سیاسی متنوعی تعلق داشته باشند. راست باشند یا چپ، ناسیونالیست و قوم پرست باشند یا برابری طلب. مهم این است همه انسانها حق دارند آزادانه فعالیت سیاسی کنند. همه انسانها مستقل از اینکه چه نظر، عقیده و گرایش سیاسی دارند باید بتوانند بدون هیچ قید و شرطی نظرات خود را بیان کنند، برای پیشبرد اهدافشان متشکل شوند و تجمع و اعتراض کنند. آزادی بی قید و شرط بیان و ابراز وجود سیاسیحق مسلم هر انسانی در هر شرایطی است. این یکی از بندهای مهم “یک دنیای بهتر”، برنامه حزب کمونیست کارگری است.
به این اعتبار، تعرض سرکوبگران حکومت اسلامی به تجمع کنندگان قلعه بابک شدیدا محکوم است. همه دستگیر شدگان باید بی قید و شرط آزاد شوند. باید به هر طریق ممکن برای آزادی دستگیر شدگان تلاش کرد.
حکومت اسلامی از همه طرف با نفرت و انزجار و خشم و اعتراض مردم محاصره شده است. بازداشت و زندان و شکنجه ابزار ارعاب و بقای این حکومت در مقابل خطر سرنگونی است که امروز دیگر بیشتر از هر زمان این حکومت را تهدید میکند. با این وجود، این حکومت هرگز نتوانسته است مردم را مرعوبو ساکت کند.
باید این آخرین ابزار سران جمهوری اسلامی را هم تماما از دستشان گرفت. باید این حکومت را با قوانین شریعتش به پایین کشید و فضا را برای فعالیت آزادانه همه انسانها با هر افکار و هر عقیده تماما باز کرد.
باید بر روی ویرانه های جمهوری اسلامی دنیایی ساخت که در آن هیچ نهادی نتواند هیچ حقی از هیچ انسانی به بهانه عقیده، مذهب، نژاد، قومیت، ملیت، جنیست، گرایش جنسی و هیچ بهانه دیگری سلب کند.
کمیته آذربایجان حزب کمونیست کارگری ایران، برای سازمان دادن چنین دنیایی مبارزه میکند. دنیایی که در آن رفاه، آزادی و برابری حق مسلم و انکار ناپذیر همه انسانهاست.