در حاشیه مرگ جلال طالبانی

عده ای قسم خورده اند تا از هر سیاستمدار مرتجع کرد به دلیل “کرد بودنش” حمایت و پشتیبانی کنند. این جماعت معمولا سنگ مردم کردستان را به سینه می زنند. غافل از آنکه مردم اقلیم کردستان دل خونی از حاکمیت احزاب ناسیونالیست در کردستان دارند. به یادم دارم که مردم در اعتراضات چند سال پیش خود تابوتی که بر آن اسم مسعود بارزانی بود را به خاک سپردند. این پاسخ شایسته ای بود که مردم زخم دیده به حاکمین اقلیم دادند. خشم و نارضایتی مردم حتی در انتخابات پارلمان انعکاس یافت و جنبش تغییر (گوران) با وعده مبارزه با بخور و بچاپ و فساد احزاب حاکم اینجا و آنجا از آنها پیشی گرفت.

 

من برای کسی دل می سوزانم که از فرط نداری اشکش در مقابل دوربین تلویزیون در می آید و نه برای کسی که این وضع را برای مردم ایجاد کرده است.  

من برای کسی دل می سوزانم که می خواهد نمایندگان واقعی مردم قدرت را بگیرند نه کسانی که فتوا علیه شوراهای کارگری صادر کردند و با بمبهای آمریکا بر مسند قدرت نشستند.  

من برای منتقدین شجاع اسلام در کردستان دل می سوزانم که علیرغم تهدیدات زیاد به کارشان ادامه می دهند و نه برای کسانی که جاده صاف کن اسلام و یار وفادار جمهوری اسلامی در اقلیم کردستان بوده اند. 

من برای آن مبارزین کمونیستی دل می سوزانم که با گلوله های اتحادیه میهنی از پای در آمدند و نه برای قاتلین آنها.  

من برای آن زنانی دل می سوزانم که خانه های امنشان با تحریک دار و دسته های ناسیونالیسم حاکم مورد حمله گرفت و نه کسانی که فرمان حمله به این زنان را صادر کردند.  

خطاب من به کسانی که خجولانه و یا آشکارا از سیاستمداران مرتجع ناسیونالیسم حمایت می کنند این است که عینک ملی گرایی را از چشمان خود بردارید و از منظر انسانیت به وقایع نگاه کنید. اجازه ندهید تاریخ از شما بعنوان ماله کشان سیاسی برای تزیین ارتجاع و قوم پرستی یاد کند. سرنوشت ماله کشان سیاسی در ایران را در مقابل چشم خود بگذارید تا بدان سرنوشت شرم آور و بی آبرو دچار نشوید.  

حدود چهل سال پیش عده ای شیاد عکس خمینی را در ماه پیدا کردند. صمیمانه به شما می گویم قدم در این را نگذارید.

اینرا هم بخوانید

نه انتقام که اجرای عدالت– حسن صالحی

مندرج در ژورنال شماره ۹۰۱ (لینک به فایل پی دی اف نشریه ژورنال برای پیاده …