سه سال از انقلاب زن، زندگی، آزادی میگذرد. جمهوری اسلامی اما همچنان بر سر کار است. سؤالات اساسی اینها هستند که آیا آن انقلاب تمام شد؟ به نتیجه نرسید؟ ادامه دارد؟ در حال تکوین مجدد است؟ و بالاخره اینکه ما مردمی که در پی سرنگونی حکومت منفور اسلامی بودهایم اکنون در کجا ایستادهایم؟
انقلاب زن، زندگی، آزادی یک حرکت عمیق و ریشهای بود و نتایج و جهتگیری و فضای سیاسی و گفتمان آن همچنان به نحو ملموسی در فضای سیاسی جامعه زنده است. این انقلاب نشان داد که مردم این کشور طی چهل سال مقابله با ارتجاع اسلامی، تحولی عمیق را طی کردهاند و سرنگونی حکومت اسلامی تنها یک گام در تحولات دورانسازی است که مردم دنبال میکنند. میتوان با قاطعیت اعلام کرد و نشان داد که جامعه بعد از شروع انقلاب زن، زندگی، آزادی، دیگر جامعه قبلی نیست. جمهوری اسلامی در موقعیت قبل از این انقلاب نیست و نخواهد بود. فضای اجتماعی، جنبوجوش اجتماعی مردم، ذهنیت و امیدواری مردم نسبت به قبل از این انقلاب بسیار متفاوت و جلوتر است. این انقلاب نشان داد که مردم این کشور میخواهند جمهوری اسلامی را از اساس و با تمام سنتها و سیاستها و ارتجاع مذهبی و ارزشهای عقبماندهاش، به زبالهدان بیندازند و “طرحی نو” دراندازند.
انقلاب زن، زندگی، آزادی بهعنوان انقلابی علیه اعدام، علیه چپاول و مافیای سرمایهداری، علیه سلطه مذهب و ارتجاع و خرافه، علیه دیکتاتوری و ولیفقیه و سرکوب اندیشه و بیان، علیه تبعیضات علیه زنان، تبعیضات علیه مردم اقلیتهای ملی و قومی، علیه شرقگرایی عقبمانده و سنتگرایی ارتجاعی، و انقلابی برای به کرسی نشاندن فرهنگ پیشرو غربی و ایجاد جامعهای شاد و برابر و مرفه به جریان افتاد.
این انقلاب در همان گام نخست حجاب اسلامی و آپارتاید جنسیتی، دو خاکریز اساسی حکومت، و کلاً یکهتازی مذهب و آخوند و قوانین و سنتهای اسلامی را عقب زد و به دور انداخت. زنان و دختران این سیستم و سنتها را زیر پا له کردند. طی این چند سال بعد از انقلاب، جمهوری اسلامی به تلاشها و تقلاهای بسیاری برای بازگرداندن حجاب و تفکیک جنسیتی دست زد، قوانین و مصوبات بسیاری را تصویب کرد، حملات و تعرضات و جنایات بسیاری را علیه مردم و بهویژه زنان و دختران مرتکب شد، اما علیرغم اینها نتوانست این خاکریزهای جنایتکارانه و عهدعتیقی ضدانسانی را بازگرداند و بر زنان حاکم کند. بهعبارتدیگر حکومت اسلامی عملاً و بهناچار به خواست مردم علیه حجاب و آپارتاید جنسیتی و حتی بسیاری دیگر سنتهای اسلامیاش گردن گذاشته است. زن در اسلام موجودی مطیع و تابع و بنده و موضوع ستم جنسی و استثمار قلمداد میشود. حکومت اسلامی چهل سال است تلاش کرده است این سنت گندیده و متعلق به عصر توحش را بر جامعه ایران حاکم کند و زنان را به موقعیت انسانهای درجه دوم و فرودست عقب براند. اما انقلاب زن، زندگی، آزادی این تصویر از زن را برای همیشه به دور انداخت. این انقلاب با کولاک زنان در کوچه و خیابان و مقابل اوباش حکومت شکل گرفت و نام زیبای “انقلاب زنانه” را بر خود حک کرد. همین خود برای خط بطلان کشیدن بر ارزشهای عهدعتیقی اسلامی و قومی و عقبمانده کافی بود و اکنون جایگاه رفیع زنان در جنبش سیاسی و اعتراضی در ایران حک شده است.
متأسفانه، علاوه بر مهسا (ژینا) امینی، صدها نفر از زنان و مردان در این انقلاب توسط جنایتکاران و آدمکشان جمهوری اسلامی به قتل رسیدند و بهراستی جایشان همیشه خالی خواهد بود و نامهایشان بر سردر جامعه آزاد و برابر و مدرن آینده حک خواهد شد. هزاران نفر نیز دستگیر شدند و بسیاری از آنها همچنان در زندانها زیر فشارند.
اینکه هنوز علیرغم این انقلاب و جدالها و فداکاریهای بسیار زنان و مردان در این جامعه، جمهوری اسلامی هنوز سرنگون نشده مطلقاً گویای واقعیت امروز جامعه نیست. فضای سیاسی و فکری امروز جامعه ایران، لغو و دورانداختن عملی حجاب اجباری و آپارتاید جنسیتی، عقب راندن نهادها و سنتهای مذهبی، اعتراضات و اعتصابات هر روزه کارگران و بازنشستگان و دیگر بخشهای کارگری با خواستها و شعارهای رادیکال، فضای همبستگی و اتحاد بیسابقه سراسری در میان همه لایههای اجتماعی، منشورها و بیانیههای عمیق و شفاف تشکلهای کارگری و اجتماعی، لحن تعرضی و با اعتمادبهنفس فعالین اجتماعی در برابر حکومتیان و بسیاری شاخصهای دیگر گویای آن است که انقلاب زن، زندگی، آزادی همچنان زنده است و جریان دارد. گرچه امروز شاهد شورشها و خیزشهای گسترده خیابانی نیستیم، اما رد و نشان انقلاب زن، زندگی، آزادی همهجا به نحو ملموسی قابلمشاهده است. امید و چشمانداز سرنگونی در جامعه در میان عموم مردم موج میزند. با این انقلاب ما مردم جلو آمدهایم و حکومت اسلامی آشکارا در توازن اجتماعی عقب رانده شده است. این تحولات و تغییرات، بهطورقطع سکوی خیزشها و تعرضات بعدی ما مردم علیه حکومت اسلامی خواهد بود و قابل بازپسگرفتن نیست.
جمهوری اسلامی امروز در وضعیت و موقعیتی بسیار ضعیف و غیرقابلدوامی به سر میبرد. این یک حکومت بحرانزده و بههمریخته است که حتی توان تأمین سیستم آب و برق را هم برای مردم ندارد و مردم باید برای آب و برق نیز بجنگند و فریاد بزند. امروز بیش از هر زمان برای مردم روشن است که برای داشتن ابتداییترین شرایط زندگی انسانی، باید حکومت اسلامی را هرچه زودتر به زیر کشید. آینده جامعه قطعاً ادامه انقلاب زن، زندگی، آزادی است و این انقلاب این بار در ابعادی سراسریتر و میلیونی فوران خواهد کرد و آخرین ضربات را بر پیکر این دستگاه منفور اسلامی وارد خواهد نمود. زندهباد انقلاب زن، زندگی، آزادی!
به نقل از نشریه انترناسیونال ۱۱۴۱