در محکومیت اعدام رزگار زندی

امشب را بدور از خواب
رزگار اشک بود در دیدگانم
و من چشم انتطار رهای او
٭٭٭٭
من روزهاست که اشک نمی ریزم
[در میان عشق و نفرت
چون مادران سوخته دل،
میسوزم در خود
با خشم و درد!
برای باز گشت زندگی !
٭٭٭٭

قلمم باید آتش می شد

برعکس؛ از وجودم پرانید
لطافت و نرمی را
[همچون مادران سوخته دل؛
می سوزم در خود
‌ همچون شعله خشم،
برای باز گشت زندگی
زبانه می کشم به هر سو!
٭٭٭٭
رزگار رزگاری(رهایی) نیافت
او همچون پرنده بی بال و پر
در خشم جهالت سوخت…
٭٭٭٭
دراین تاریکی پر درد
قلم آتشی را به پا نکرد
[ اشک شد
مثل پر پر شدن گلها
سرود مرگ را نوشت- و…
مرا در خود کشت.
٭٭٭٭
در این دنیای پر از دانش و علم
بسوی دین رفتن، یک گناه است
هنرمند آنکسی، که شمعی بیافروزد
و آن حدیث کهنه را از ریشه بر اندازد
.٭٭٭ ٭٭٭ ٭٭٭
انسان آزاده کسی است که از وابستگی
به خدا و دین، پیامبر
و نیز کشور و وطن و دولت خاص
رها شده باشد و برای احیای ارزشهای انسانی
درجامعه تلاش کند!

یک اکتبر۲۰۱۹ در محکومیت اعدام رزگار زندی در سنندج

#شمی_صلواتی

اینرا هم بخوانید

«آیا انسان خداست»- شمی صلواتی

به نظر من هیچ پیامبری و هیچ فیلسوف مذهبی، هیچ خدا پرستی نتوانستنه تا بحال …