در وصف جامعه‌ای که قلبش با آرمان آبانماه می‌تپد!

(بررسی شرایط سیاسی جامعه ایران در پاییز و زمستان ۱۳۹۹)
نویسنده: میثم عتیق
تاکنون بارها و بارها در این رابطه و از سوی جریانات و گرایشات سیاسی مختلف بحث شده است که وقوع اعتراضات سراسری دیماه ۹۶ و پس از آن آبانماه و دیماه ۹۸، فضای سیاسی حاکم بر جامعه، معادلات و محاسبات جاری در آن، سیاستها و مواضع جریانات سیاسی و دست آخر افق و چشم‌انداز پیش روی جامعه را از ریشه متحول ساخته است. اما اکنون شاید بهتر باشد به این مساله پرداخت شود که آیا در دل خود این شرایط “پساآبان ۹۸”، تغییرات کیفی درخور توجهی را در مناسبات سیاسی حاکم بر جامعه شاهد بوده ایم یا صرفا جامعه روی همان پله ای ایستاده است که مثلا یکسال قبل قرار داشت؟ و اگر تغییرات کیفی داشته ایم کدامها هستند و این تحولات کیفی چه تغییراتی را در مختصات کارکرد و رویکرد فعالین جنبش های اجتماعی و از جمله فعالین دانشجو قرار می دهد؟ لذا، این نوشته مبدا حرکت خود را این سئوالات قرار می دهد و بر این مبنا تلاش می کند تا تصویری روشنتر از فضای سیاسی کنونی جامعه ارائه دهد؛ با این هدف که بتواند برای فعالینی که در مبارزات مستمر و گسترده موجود در جامعه تاثیرگذار هستند، محلی از راهگشا بودن داشته باشد.
الف: مختصات و ویژگی های فضای سیاسی امروز جامعه چیست؟
مشاهده عمومی هر ناظری که فضای سیاسی جامعه ایران را در جزئیات مورد بررسی قرار می دهد، موید این واقعیت است که در چند ماه گذشته و مشخصا از مقطع آذرماه ۹۹ تغییرات کیفی و کمی قابل ملاحظه ای در صحنه جدال جامعه ایران با جمهوری اسلامی به وجود آمده است. به عبارتی دیگر، در این مقطع زمانی ملاحظه می کنیم که جامعه دارد تحولات جدی را در سوخت و ساز سیاسی پساآبان ۹۸ خود تجربه می کند؛ سوخت و سازی که خود بر اثر خیزش آبانماه، وارد فاز جدیدی از حیات خود شده بود. طبیعتا همچون هر پدیده اجتماعی دیگری، این تحولات در ابعاد مختلفی به وقوع پیوسته که از موقعیت جمهوری اسلامی را شامل می شود تا پیشروی جنبش های اجتماعی و البته نقش و جایگاه فعالین و تشکلهای درگیر در این جنبش ها. در این بخش نگاهی دقیقتر به وجوه مختلف این تحولات در چند ماه اخیر می اندازیم:
۱. پیشروی جنبش های اعتراضی علیه حکومت در ابعاد و گستره ای جدید:
تردیدی در این واقعیت نیست که جامعه ایران در سالیان اخیر محمل اعتراضات بسیاری بوده که از کارگران و زنان و دانشجویان و پرستاران و بازنشستگان، مالباختگان، بیکاران و معلمان را شامل می شود تا جنبش هایی نظیر دادخواهی، علیه اعدام، برای دفاع از حقوق رنگین کمانیها و برای آزادی زندانیان سیاسی. با این وجود، باید در نظر داشت که این اعتراضات و جنبش های اجتماعی در چند ماه اخیر چه از نظر کیفی (یعنی چگونگی بیان مطالبات و اعتراضشان) و چه از نظر کمی (ابعاد و تعداد اعتراضات آنها) پیشرفتهای قابل ملاحظه ای داشته است که به همین اعتبار خصلت متفاوتی را به اعتراضات این دوره بخشیده است. این تغییرات را به وضوح می توان در دو بعد میدانی و در شبکه های اجتماعی مشاهده نمود:
– میدانی: افزایش تعداد تجمعات اعتراضی که در عرصه های مختلف و با خواستهای صریح و روشن در برابر حکومت قرار گرفته اند و از تجمعات کارگران و بازنشستگان تا معلمان و پرستاران و مالباختگان و بیکاران و خانواده های دادخواه و غیره را شامل می شود؛ افزایش میزان دیوارنویسی ها، گرافیتی ها و کارزارهایی علیه فقر و گرسنگی چون #انقلابگرسنگان و #غذانیستترسنیست؛ و موارد مشابه.
– شبکه های اجتماعی: طوفانهای توئیتری گسترده که به صورت روزانه و به رادیکالترین شکل ممکن جمهوری اسلامی را مورد هدف قرار می دهد و شهروندان از داخل کشور با آیدی های علنی خود وارد صحنه می شوند و از مسائل کارگری تا رنگین کمانی را به عرصه جدال با حکومت بدل می کنند. همچنین بیانیه های اعتراضی کوبنده علیه حکومت که از مسائل صنفی را شامل می شود تا مسائلی چون واکسن، دادخواهی، علیه اعدام، برای آزادی زندانیان سیاسی و غیره. اگر چه فعالیت در شبکه های اجتماعی پیشتر هم موجود و ابزار گسترده اعتراض اجتماعی بوده است، اما در چند ماه اخیر استفاده از آن نه تنها بیشتر شده بلکه کیفیتهای جدیدی از عملکرد خود را به معرض نمایش می گذارد.
۲. تعمیق بحرانهای جمهوری اسلامی و تضعیف موقعیت اش در داخل و خارج کشور:
پیدایش، موجودیت و نفس بقای جمهوری اسلامی همواره در پیوند با مجموعه بیکرانی از بحرانها و تضادهای سیاسی اقتصادی و اجتماعی بوده است که حکومت برای یک روز بیشتر ماندن همواره ناگزیر به کشمکش با آنها بوده است. این بحرانها که خود از طرفی زمینه ساز خیزشهایی چون آبانماه ۹۸ بوده اند و از طرف دیگر در نتیجه خیزش آبانماه و پیشروی اعتراضات جامعه تعمیق و تشدید هم شده اند، در ماههای گذشته ابعاد گسترده تری هم به خود گرفته که در ادامه اشاره کوتاهی به آن خواهیم داشت:
– بحران اقتصادی: ساختار اقتصادی جمهوری اسلامی که اساسا بر پایه رانت و فساد و چپاول و دزدی بنا شده و به همین اعتبار نام “دزدسالاری اسلامی” برازنده آن است، چنان با بحرانهای گسترده ای دست به گریبان است که گذار از این شرایط را حتی برای خوشبین ترین هواداران حکومت نیز به محال نزدیک کرده است. از سویی ورشکستگی های پی در پی سرمایه داران داخلی و عدم توانایی حداقلی اقتصاد جمهوری اسلامی برای رقابت با بازارهای بین المللی سرمایه (حتی از نوع رقابت با اقتصاد کشورهای همسایه)؛ و از سوی دیگر تعمیم فقر و فلاکت و تورم و گرسنگی غیرقابل تحمل به دهها میلیون شهروند جامعه ایران که بروزات دردناک آن را هر روزه مشاهده می کنیم؛ نتیجه ای است که اقتصاد جمهوری اسلامی به بار آورده و به همین اعتبار به اعتراضات گسترده و سراسری مشخصا با مضمون اقتصادی در جامعه دامن زده است.
– بحران سیاسی: برآمدها و تحولات سیاسی تاکنونی جامعه، امواج سهمگینی از اعتراض برای به زیر کشیدن جمهوری اسلامی در جامعه را پدید آورده است. مشخصا از مقطع آبانماه ۹۸ و بعدتر از آن سرنگونی هواپیمای اوکراینی، رابطه میان جمهوری اسلامی و جامعه از ریشه تغییر کرده است؛ از دید مردم جمهوری اسلامی دو خصیصه آشکار دارد که اولی این است که به مانند حکومتی اشغالگر که به جامعه ایران حمله نظامی کرده نگریسته می شود و دوم اینکه جمهوری اسلامی حکومت قاتلان، جانیان و تروریستها است. از سوی دیگر جمهوری اسلامی که به خوبی می داند در چنین فضای اعتراضی حفظ حکومت کار دشواری است، استراتژی گسترش ابعاد سرکوب با شعار “بکش و بمان” را در پیش گرفته است که در نوع خود سبب افزایش سطح کیفی و کمی اعتراضات و خشم عمومی در جامعه شده است. این وضعیت سیاسی امروز جامعه ایران است؛ جمهوری اسلامی و جامعه بی هیچ واسطه و تعارف و کلک و تاکتیکی، رو در روی همدیگر قرار گرفته اند و یکی برای سرنگون کردن می جنگد و دیگری برای سرنگون نشدن. و نهایتا اینکه این جدال و تعیین تکلیف نهایی آن بر زندگی کل جامعه در تمامی ابعاد فردی و اجتماعی سایه افکنده است.
بحران بین المللی: اما بحران سیاسی جمهوری اسلامی وجوه بین المللی نیز دارد که هیچگاه همچون امروز در فضای سیاسی جهان نمونه نداشته است. پیشروی مبارزات مردم در سه سال اخیر برای سرنگونی حکومت که توازن قوای سیاسی را از ریشه دگرگون کرد از یک سو، و از سوی دیگر جنایات آشکار حکومت اسلامی در یکسال اخیر (هواپیمای اوکراینی، کشتار آبانماه، اعدام نوید افکاری و روح الله زم و …) شرایطی را پدید آورده است که مماشات و تعامل با جمهوری اسلامی برای هر دولتی بسیار سخت شده باشد. امروز، مذاکره با جمهوری اسلامی همتراز مذاکره و تعامل با داعش و طالبان شده و بر متن همین شرایط است که روز به روز که می گذرد، گفتمان طرد، انزوا و بایکوت جمهوری اسلامی از مجامع بین المللی بیشتر و بیشتر معنا پیدا می کند. در دل این شرایط است که به طور مثال، مذاکرات جمهوری اسلامی و دولت بایدن بر سر بازگشت به برجام به مساله ای غامض برای هر دو طرف بدل شده است. به این موارد باید این را هم اضافه کرد که موقعیت منطقه ای جمهوری اسلامی در کشورهایی نظیر عراق، لبنان، افغانستان و غیره در پی اعتراضات مردمی به شدت آسیب دیده و روند ماههای اخیر برای او در منطقه چیزی جز شکست های پی در پی نبوده است.
۳. وارد شدن فعالین و تشکلها به فاز جدیدی از پیشبرد فعالیتها:
نقش، جایگاه و تاثیر عملکرد فعالین و تشکلهای جنبش های اعتراضی همواره جلوه ای روشن و انکارناپذیر در به پیش راندن مبارزات مردم در عرصه های مختلف علیه جمهوری اسلامی داشته است که این مساله را با فاکتهای دقیق تاریخی می توان در هر دوره مشخص سیاسی جامعه ایران نشان داد. به رغم این مساله، چند ماهه اخیر صحت این گزاره را مورد تایید قرار داده است که به تناسب تغییر فضای سیاسی جامعه و قطبی تر شدن جامعه، ویژگی های کیفی و کمی جدیدی به عملکرد فعالین و تشکلهایی که در آنها دست اندرکار هستند، به وجود آمده است که در ادامه به گوشه هایی از آنها اشاره می کنیم:
– محتوا، رویکرد، مواضع و در نتیجه عملکرد فعالین و تشکلها (مستقل از گرایشات سیاسی آنها) در طی روندی چند ماهه مختصاتی رادیکالتر، سرنگونی طلبانه تر، علنی تر، سیاسی تر و اجتماعی تر به خود گرفته است. در فضای به شدت رادیکال امروز جامعه، بنظر می رسد که هیچ فعال و تشکلی و نیروی جدی سیاسی، قصد این را ندارد که از قطار پر سرعت تحولات جامعه باز بماند.
– گرایش عمومی برای ساخت و تقویت تشکلهای مستقل در سطح توده ای به عنوان ابزاری قدرتمند در مبارزه علیه جمهوری اسلامی به رغم سرکوبهای بی امان حکومت. تشکلهای پیشتر موجود در حال تقویت بنیانهای خود هستند و تشکلهای جدید در حال شکلگیری هستند که بتوانند یکی از ضرورتهای اساسی دوره سیاسی حاضر را که سازمانیابی، تشکل و تحزب است، پاسخ دهند. نمود این امر را می توان در متشکل شدن بخشهای جدیدی از جامعه ظرف چند ماه اخیر دید از جمله پرستاران، بیکاران، معلمان نهضت، …
– گسست عمیق از فعالیت صنفی و گذار به فعالیت سیاسی ویژگی مشهود دیگر این دوره بوده است. از فعالین جنبش دانشجویی تا کارگری گرفته تا زنان و معلمان و غیره، گرایش روشنی وجود دارد برای عرض اندام کاملا سیاسی با کمترین نیاز به پوسته ای صنفی؛ که این مساله را می توان در محتوای بیانیه ها و گفتمانهای آنها مشاهده کرد که علنا مواضع صریح و روشن خود را نسبت به مسائل سیاسی و کلان جامعه (اعدام، سرکوب، دادخواهی، …) اعلام می کنند.
– همچنین اینکه به اشکال مختلفی مشاهده می شود که در چند ماه اخیر، تلاش بیوقفه ای میان فعالین در جریان بوده است برای ظاهر شدن در قامت رهبران اجتماعی و توده ای جامعه در برابر حکومت که پیش از این بسیار کمتر بود؛ مواردی چون گسترش لایوهای اینستاگرامی، مصاحبه با رسانه های جریان اصلی در ابعادی وسیع، مناظره های سیاسی داخل کشوری و غیره. به نظر می رسد فعالین در حال تلاش برای پاسخ به این ضرورت سیاسی هستند، که توده های مردم در مسیر مبارزه برای سرنگونی جمهوری اسلامی، رهبران میدانی و عملی خود را صدا می زنند.
۴. گسترش تجمعات و اعتراضات به رغم شیوع کرونا:
شاید بتوان گفت این از اقبال جمهوری اسلامی بود که در کوران اعتراضات و اعتصابات برای سرنگونی جمهوری اسلامی که با آبان و دیماه ۹۸ آغاز شده و با تحریم کامل انتخابات مجلس اسلامی در اسفندماه ۹۸ تداوم داشت، ویروس کرونا و شیوع مرگبار آن در ایران و جهان، زنجیره اعتراضات را که در ملتهب ترین دوران خود بود از هم گسیخت و برای مدت معینی اعتراضات و تجمعات میدانی را به حاشیه برد. اما با گذشت چندین ماه این روند در هم شکست و مجددا تجمعات اعتراضی در جای جای کشور بروز عینی پیدا کردند. دلیل این برگشت هم به سادگی این بود که از یکسو عملکرد فاجعه بار جمهوری اسلامی در مقابله با کرونا و دست آخر فرمان خامنه ای در مورد واکسن جای تردیدی برای کسی باقی نگذاشت که این حکومت پشیزی برای جان شهروندان ارزش قائل نیست؛ و از سوی دیگر در تمامی این مدت یکساله شیوع کرونا، وضعیت اقتصادی و معیشتی آن چنان به فلاکت بدل شده است که مرگ از گرسنگی و مشکلات دیگر را به عنوان آلترناتیو مرگ از ویروس کرونا معرفی کرده است. به عبارتی مردم در این یکسال رقابت ویروس کرونا و ویروس جمهوری اسلامی را بر سر کشتار انسانها در ایران دیده اند و این مشاهده به پشتوانه آنها برای از سرگیری اعتراضات میدانی شده است.
بر بستر این موج برگشت اعتراضی در دل بحران شیوع کرونا است که در سه ماه اخیر شاهد اوج گیری تجمعات اعتراضی و اعتصابات در بخشهای مختلف جامعه بوده ایم؛ از معلمان و پرستاران و کارگران و دانشجویان و بازنشستگان و مالباختگان و بیکاران و … همه و همه به صورت روزانه و در مقیاسی کم سابقه ای دارند تجمعات شان را با خواسته هایی روشن و با شعارهایی قدرتمند برگزار می کنند. شاید بتوان گفت که تجمعات سراسری بازنشستگان تامین اجتماعی به نوعی خصلت‌نمای دوره حاضر بوده است؛ به گونه ای که تنها در دیماه و بهمن ۹۹ بازنشستگان موفق شده اند که حداقل چهار تجمع سراسری و هماهنگ در کل کشور را برای رسیدگی به مطالباتشان سازمان دهند. تجمعات آنان که خود در کنار اعتراضات سایر بخشهای جامعه معنا پیدا می کند، اما به تنهایی این اهمیت را دارد که درجه التهاب فضای اعتراضی جامعه را به تصویر بکشد.
ب: در متن شرایط سیاسی حاضر، چه باید کرد؟
۱. افق و چشم انداز پیش روی جامعه در شرایط سیاسی حاضر:
در بخش قبل نگاهی اجمالی به ویژگیها و مختصات فعلی شرایط سیاسی جامعه انداختیم تا تصویری روشنتر از اوضاع و مشخصا تغییرات کیفی فضای سیاسی و اعتراضی جامعه در چند ماه اخیر ارائه دهیم و در عین حال زمینه هایی روشن سازیم که بر مبنای آن چشم انداز پیش روی جامعه با فعالین و تشکلهایش را مشخص کند. بنابراین، حال می توان بر بستر شرایط سیاسی مشروحه، ویژگی های طرح اولیه چشم انداز پیش روی جامعه را مختصرا چنین ترسیم کرد:
– جدال جامعه و جمهوری اسلامی بر سر تعیین تکلیف نهایی با حکومت، یعنی سرنگونی آن، در عرصه ها و جنبشهای مختلف با سرعت و شدت بیشتری به پیش خواهد رفت و فضای سیاسی جامعه بیش از هر زمان دیگری میان مردم و جمهوری اسلامی قطبی خواهد شد.
– جمهوری اسلامی هیچ گونه پاسخی (حتی به معنای حداقلی آن) برای حل یا حتی کاهش تضادها و بحرانهای موجود اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ندارد و تلاش خواهد کرد با تشدید سرکوب در ابعاد وسیع آن، چند صباحی دیگر به بقای سیاسی خود دامن زند.
– جامعه و شهروندان به تنگ آمده از شرایط موجود اما که زیست خود را مورد هجوم روزافزون جمهوری اسلامی می بینند، اعتراضات، اعتصابات، تجمعات و آنجا که توازن قوا اجازه دهد، اعتراضات سراسری در ابعادی عظیم تر از آبان ۹۸ را به عنوان تنها راه حل ممکن در دستور کار خود قرار می دهند.
– هرگونه اعتراض به حق در سطح جامعه، صنفی یا غیرصنفی، فورا به مساله ای سیاسی علیه حکومت تبدیل می شود و به بستری تبدیل می شود که جامعه تعرض خود را علیه جمهوری اسلامی سازمان دهد. این ویژگی دوره حاضر است که جامعه هر مساله کوچک و بزرگی را به کابوسی برای حکومت تبدیل می کند.
– سازمانیابی، تشکل، تحزب و تعرض سیستماتیک به جمهوری اسلامی برای سرنگون کردن حکومت، جای بیشتر و بیشتری در گفتمانها، محاسبات مردم و معادلات سیاسی جامعه باز می کند و به این معنا سازمانها، احزاب و تشکلها بیش از پیش به جلو رانده شده و مورد توجه عموم قرار می گیرند.
– فعالین، تشکلها، سازمانها و احزاب اپوزیسیون (باید) به ناگزیر خود را متناسب با نیازهای جنبش سرنگونی در برابر حکومت بروزرسانی می کنند و قطبنمای سیاستها، مواضع، جهتگیری ها و عملکرد خود را بر مبنای ضرورتهای سیاسی جدال جامعه با جمهوری اسلامی تنظیم می کنند.
۲. آنچه در دستور کار فعالین و تشکلهای دست اندرکار جنبشهای اعتراضی قرار می گیرد:
اگرچه فعالین و تشکلها هیچگاه و هیچ جا مبتکر و مخترع اعتراضات نبوده و نیستند، اما آنها اساسا در نقشه اجتماعی سیاسی جامعه ظاهر می شوند تا اعتراضات فی الحال موجود در جامعه را شکل دهند، سازمان دهند، آنها را به پیش رانند، به آن چشم انداز و افق دهند و به یک معنا آذوقه لازم برای جنگ با حکومت را در اختیار جنبشهای اجتماعی قرار دهند. بر همین مبنا، یک سوی شرایط سیاسی فعلی جامعه که جمهوری اسلامی را روی لبه پرتگاه سرنگونی قرار داده ، بخشا نتیجه اقداماتی است که دهها تشکل و صدها فعال دست اندرکار تا همین امروز انجام داده اند. اما سوی دیگر، از آنجا که کیفیت اوضاع سیاسی جامعه، ضرورتها و نیازهایش در جریان روند مبارزه دائما در حال تغییر هستند، فعالین و تشکلها باید درایت و انعطاف پذیری لازم را داشته باشند تا به نیازهای جدید جنبشهای اعتراضی که در آن فعال هستند، پاسخ سیاسی لازم را ارائه دهند؛ به عبارتی، باید بتوانند به ضرورتهای مشخص امروز جنبش سرنگونی، پاسخهای مشخص امروزی دهند.
در واقع در شرایطی که جامعه در مسیر انقلاب و سرنگونی تمام و کمال جمهوری اسلامی قرار گرفته و به هر شکل ممکن فریاد می زند #ازشمابیزاریم ، فعالین و تشکلهای جنبش های اعتراضی باید بتوانند نیازهای جنبش سرنگونی برای به زیر کشیدن جمهوری اسلامی را تامین کنند؛ باید بتوانند نقش دخالتگرانه ای در اعتراضات موجود (از کارگران و دانشجویان تا جنبش دادخواهی و جنبش علیه اعدام و …) علیه حکومت داشته باشند؛ باید بتوانند خواسته ها و مطالبات فعلی جامعه را فرموله کنند و مانند اسلحه ای قدرتمند در مبارزه علیه حکومت مورد استفاده قرار دهند؛ باید بتوانند سیاستها، مواضع و شیوه فعالیتی خود را متناسب با نیازهای امروز جنبش سرنگونی تغییر دهند و نهایت تلاش خود را برای تامین حضور سیاسی و سازماندهی اعتراضات موجود برای سرنگونی جمهوری اسلامی و نیز رهبری سیاسی آنها صورت دهند. قطار سرنگونی جمهوری اسلامی با سرعت زیادی در حال حرکت است و این فعالین، سازمانها، تشکلها و احزاب هستند که باید سرعت حرکت خود را با این قطار تنظیم کنند و به این منظور هر تغییر لازم را در چارچوب سیاسی خود عملی کنند.
۳. دانشجویان کجای این نقشه قرار خواهند گرفت؟
بررسی روند یکساله اخیر جنبش دانشجویی به خوبی نشان می دهد که نه تنها ضرورت عرض اندام سیاسی جدیدی مطابق با شرایط سیاسی جدید جامعه برای فعالین و تشکلهای مستقل دانشجویی ایجاد شده، بلکه حتی بخشا این ضرورتها تغییراتی را در نحوه کارکرد آنها در سطحی سراسری به وجود آورده است که نمودهای عینی آن را میتوان در تامین حضور سیاسی مستمر و مداوم فعالین و تشکلهای مستقل دانشجویی در مسائل سطح کلان روز جامعه مشاهده کرد. از بلند کردن پرچم دادخواهی علیه حکومت و مبارزه علیه اعدام و برای آزادی زندانیان سیاسی گرفته تا جنبش علیه تجاوز و فقر و سایر مسائل صنفی عرصه هایی بوده اند که در ماههای اخیر بدون حضور دانشجویان، طراوت سیاسی لازم را نداشته اند. این تغییر کیفی محصول دو تحول عمده در اوضاع است؛ اولی تغییر توازن قوای سیاسی در جامعه به نفع مردم و پیشروی جنبش سرنگونی که کیفیت تازه ای از فعالیت را برای همه دست اندرکاران مبارزات ضروری کرده است؛ و دوم تعطیلی دانشگاهها که فی النفسه زیست سیاسی دانشجویان را از مسائل منحصر به دانشگاه یا اصطلاحا صنفی بریده است و به تحولات سیاسی کلان موجود و جدالهای اساسی میان جامعه و حکومت به شکل بارزتری پیوند داده است.
نتیجتا اینکه امروز دانشجویان و فعالین و تشکلهای مستقل آنها در بستر شرایط نوین سیاسی قرار گرفته اند که پاسخ به ضرورتهای عینی مشخصی را برای آنها الزامی می کند. در این شرایط سیاسی تعیین کننده موجود در جامعه است که دانشجویان، همچون بزنگاههای قبلی جامعه (دیماه ۹۶، آبان و دیماه ۹۸ و …) نقش محوری پیدا می کنند و پراتیک سیاسی شان در مسیر تحولات آتی جامعه تاثیر ویژه ای خواهد داشت. این تاثیر را می توان در دو سطح مورد بررسی قرار داد؛ اول خود توده عظیم دانشجویی که ماهیتا تشکیل دهنده و پیشبرنده جنبشهایی نظیر زنان، سکولاریسم و ضدیت با دین، خلاصی از فرهنگ اسلامی، مدرنیسم، علیه بیکاری و مشابه اینها هستند و از این منظر آن نیروی قدرتمند اجتماعی را تشکیل می دهند که حکومت اسلامی را مورد اعتراض رادیکال قرار می دهد. و دوم فعالین و تشکلهای مستقل دانشجویی و مشخصا فعالین چپ و رادیکال که نقش محوری خود را در سازماندهی اجتماعی دانشجویان علیه حکومت ایفا می کنند. وحدت و ترکیب این دو وجه جنبش دانشجویی است که کلیت حرکت و مبارزات دانشجویان علیه حکومت را تشکیل می دهد.
بنابراین با در نظر گرفتن مواردی چون سرکوب گسترده فعالین دانشجو که تاثیر آن بر روند پیشروی این جنبش غیرقابل انکار است، اما باید در نظر داشت که ضرورتهای سیاسی جامعه به رغم همه این سرکوبها، فعالین و رهبران عملی خود را فریاد می زند تا بتواند در جدالش علیه جمهوری اسلامی و برای سرنگونی او، از رینگ پیروز بیرون بیاید. بر این مبنا است که می توان گفت که خطوط عمده ای که باید مدنظر فعالین و دست اندرکاران تشکلهای دانشجویی قرار گیرد، شامل موارد ذیل می شود:
– تلاش برای ایجاد و یا تقویت تشکلهای مستقل دانشجویی به عنوان سنگر اعتراضات و مطالبات دانشجویان؛ به رغم تقلای رژیم برای سرکوب این تشکلها.
– تلاش برای سازماندهی توده دانشجوی معترض به جمهوری اسلامی (چپ اجتماعی) توسط فعالین و تشکلهای مستقل دانشجویان. این توده اجتماعی بدنه اعتراضات سراسری در دیماه ۹۸ را تشکیل می دادند و در تحولات بعدی نیز نقش مشابهی خواهند داشت.
– گذار و پرش کامل از اکت صنفی به اکت سیاسی، چه در مضمون و چه در سبک فعالیتی و تبدیل شدن دانشجویان و فعالین دانشجو به بلندگویان سیاسی جامعه در شرایط حاضر. باید ضمن حفظ سنگرهای فعالیت صنفی، سکوهای جدیدی برای پیشبرد فعالیتهای سیاسی ایجاد کرد.
– تقویت اعتراضات به حق، پیشرو و رادیکالی که در میان جوانان و توده دانشجو به طور خاص در برابر حکومت در جریان است و تبدیل آنها به معضلات سیاسی جدی برای جمهوری اسلامی.
– تقویت پیوند سیاسی خواستها و مطالبات جنبش دانشجویی با سایر جنبش های اعتراضی جامعه نظیر زنان، کارگران، رنگینکمانیها، دادخواهی و … فعالین و تشکلهای دانشجویی باید این خصلت را داشته باشند که نه فقط دانشجویان، بلکه جامعه را در برابر حکومت نمایندگی کنند.
– ایجاد و تشکیل مکانیسمها و ابزارهای اجتماعی لازم برای به عقب راندن امواج سرکوب حکومت علیه فعالین و تشکلهای مستقل دانشجویی.
– تشکیل هسته ها و جمعهای اعترضی چند نفره در دانشگاه و در میان دوستان معترض در راستای افزایش آمادگی سیاسی برای مقابله با حکومت در بزنگاههای سیاسی پیش رو.