حسن صالحی
اخیراً عباس عراقچی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی، به روسیه سفر کرد و پیامی مهم از خامنهای را به دست ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، رساند. سفیر جمهوری اسلامی در مسکو اعلام کرده که در این پیام، خامنهای تأکید کرده است که روابط تهران با کشورهای “دوست” همچنان ادامه خواهد داشت و این روابط تحتتأثیر مذاکرات هستهای یا گفتوگو با غرب قرار نخواهد گرفت.
این اطمیناندادن به دولت روسیه، مبنی بر اینکه مذاکره با آمریکا خللی در روابط جمهوری اسلامی با روسیه ایجاد نخواهد کرد، تلاشی است از سوی جمهوری اسلامی برای وانمودکردن به اینکه این رژیم، برخلاف شعارهایش، دستبرقضا هم “شرقی” است و هم “غربی”.
جمهوری اسلامی از دیرباز روابط نزدیکی با دولتهای روسیه و چین داشته است. در چارچوب سیاست ضدآمریکایی نظام، علاوه بر حفظ ارتباط با برخی دولتهای اروپایی، خود را به چین و روسیه نزدیک کرده تا در عرصه بینالمللی و داخلی موقعیت بهتری برای خود فراهم آورد. این وابستگی تا جایی پیش رفته که منجر به قراردادها و معاملات سنگینی به سود آن حکومتها شده است. این روابط با چین و روسیه هیچ تأثیری در کاهش بحران اقتصادی و شکستهای منطقهای و داخلی حکومت نداشته است.
آنچه امروز شاهد آن هستیم، بیثمر بودن سیاست ضدآمریکایی جمهوری اسلامی است؛ سیاستی که نهتنها دستاوردی برای رژیم نداشته، بلکه به بروز اختلافاتی در آن نیز منجر شده است. در شرایطی که جمهوری اسلامی به دلیل بحران شدید اقتصادی، شکستهای منطقهای و اعتراضات گسترده مردمی تحتفشار بیسابقهای قرار دارد، مذاکرات و توافق با دولت آمریکا بر سر برنامه هستهای اهمیتی دوچندان یافته است.
از سوی دیگر، سرنوشتی که بشار اسد با تکیه یکجانبه بر حمایت روسیه به آن دچار شد، هشداری جدی برای جمهوری اسلامی محسوب میشود. حاکمیت نمیخواهد همان مسیر را طی کند و به همین دلیل، روزنهای بهسوی آمریکا گشوده تا شاید بتواند چند صباحی بیشتر دوام آورد.
اما برای مردم ایران، این معاملات تأثیر بر مبارزهشان برای سرنگونی جمهوری اسلامی ندارد. ریشه نارضایتی مردم در ظلم، ستم، خفقان و فقر فراگیری است که رژیم بر شهروندان ایران تحمیل کرده است. شعلههای این مبارزه تا زمانی که این وضعیت از ریشه تغییر نکند و به سرنگونی کامل جمهوری اسلامی نینجامد، همچنان فروزان خواهد ماند. این ماییم که میتوانیم حتی بر روابط سیاسی در میان بالاییها نیز اثرگذار باشیم!