نشریه ژورنال شماره ۱۰۷۹ – فایل پی دی اف – ویژه تلفن همراه
یک سوال داغ این روزها این است که چرا خامنهای همچنان مخفی است، چرا جایی ظاهر نمیشود؟
بنظر من حتی اگر ناامنی یک دلیل آن باشد، دلیل اصلی این نیست. حرف زدن و مصاحبه کردن در یک پناهگاه نگرانی امنیتی ندارد. او فرمانده کل قوا و همه کاره این مملکت بوده و مسئولین برای آب خوردن هم باید از او اجازه میگرفتند، چرا در مورد آتشبس، مذاکره، غنیسازی و اسرائیل و ترامپ و غیره چیزی نمیگوید؟
بنظر من دلیل آن سیاسی است. ناشی از موقعیت جدید او در بالای نظام است. او حرفی برای گفتن ندارد وگرنه حضورش از همیشه برای نظام حیاتیتر است. در شرایطی که حکومت شکستهای سختی از “دشمن صهیونی” خورده است، فرماندهان اصلیاش کشته شدهاند، تاسیسات اتمیاش ضربات جدی خورده و ناتوانی دفاعی و تعرضیاش کاملا عیان شده، سازمانهای جاسوسی اسرائیل در تار و پود نظامش ریشه دوانده، دولت سر کارش کارهای نیست، دیپلماسیاش شکست خورده و دولتهای اروپایی بیش از همیشه علیهاش با دولت آمریکا یکدست شدهاند، قبل از جنگ نیروهای نیابتیاش زمینگیر شده و در داخل سنگر استراتژیک حجابش را از دست داده و اقتصاد فلجی هم دارد، وجود یک اتوریته در بالای نظام که رهبری این دوره را تامین کند، به نظام افقی بدهد، مقامات باقیمانده را دور هم جمع کند و اعتماد بنفس از دست رفته را به آنها برگرداند، بیش از همیشه حیاتی است و تنها کسی که تا کنون چنین اتوریتهای در میان حکومتیان داشته خامنهای است. بنابراین امنیت جواب نیست. مساله عمیقا سیاسی است.
واقعیت این است که همه سیاستهایی که خامنهای مسئول اصلیاش بوده شکست خورده است. نه از گذشته میتواند دفاع کند و نه توان رجزخوانی برای آینده دارد. نه توان ادامه جنگ دارد و نه تسلیم راهگشایش خواهد بود و اگر هم راهگشا باشد این خامنهای نیست که میتواند چنین جام زهر کشندهای را سر بکشد. پس صلاح دیده یا دیدهاند که فعلا در پناهگاه بماند. در واقع خامنهای از نظر سیاسی مرده است و روی دست نظام مانده است. نه توان حذفش را دارند نه حفظش را.
این فاکتوری حیاتی است و در کنار سایر شکستهای نظام، آنرا به سرعت بحرانیتر میکند. افق دیگری مقابل نظام نیست. دمیدن دوز ناسیونالیسم در تبلیغات حکومتی و ادعای یکپارچگی به تمام معنی پوچ است و به سهم خود مشکلات هویتی حکومت را عمیقتر میکند.