تجمعات بازنشستگان و کارگران در روز جهانی کارگر و چند روز قبل از آن نشان از آن داشتند که اعتراضات و اعتصابات سیاسی رادیکال و مقابله عریان با حکومت وارد مرحله ای جدید و بازگشت ناپذیر شده اند.
اعتراضات سیاسی چند روزه اخیر مخصوصا در تجمعات به مناسبت روز جهانی کارگر شروع دوره جدیدی از ادامه تظاهرات ها و اعتراضات سیاسی و ضد حکومتی هزاران کارگر پروژه های نفتی عسلویه و برخی مناطق دیگر جنوبی در متن و در دفاع از انقلاب است.
عزم و اراده سیاسی طبقه کارگر که توسط کارگران مناطق نفتی جنوب که در دفاع از انقلاب و در همبستگی با بخش های دیگر مردم انقلابی در اوایل انقلاب به نمایش گذاشته شد، امروز در وجود کارگران و بازنشستگان هفت تپه و دیگر بازنشستگان در اراک و کرمانشاه تبلور یافته و نوید اعتصابات سیاسی گسترده تر و سراسری تر کارگری را می دهد.
برای کارگران و مزدبگیران دیگر عرض اندام صرفا صنفی و اعتراضات محدود به دستمزد پائین، نامناسب بودن معیشت و حقوق معوقه و غیره با اوضاع انقلابی موجود همپا و پیشبرنده نیست. این واقعیتی است که به طور واقعی و ملموس درک شده است، ولی هنوز وسیعا و سراسری به عمل در نیامده است. اما خوشبختانه جرقه های اولیه اش زده شده و در حال تبدیل شدن به شعله های مهیب است. اعتصابات و تظاهرات های سیاسی کارگران مناطق نفتی جنوب همزمان با تظاهرات های خیابانی در ماه های اول انقلاب، اکنون به روش تجمعات اعتراضی و متناسب با فضای فعلی خیابان که خیزش های خیابانی فرو کش کرده، تکرار می شوند.
سر دادن شعار ” ما به خونخواهی زندگی آمده ایم، شما زندگی را کشته اید” توسط بازنشستگان کرمانشاه در سوم بهمن، روز اعدام محمد قبادلو از معترضان بازداشت شده در جریان انقلاب، در تجمعات 20 اسفند 1402 بازنشستگان کرمانشاه و هفت تپه و شوش و کرخه در گرامیداشت روز جهانی زن و سخنرانی در باره اهمیت این روز از جمله مثالهای بارز آن در ماههای اخیر است که در تجمعات چند روز مانده به اول مه و خود روز جهانی کارگر وارد مرحله ای “نوین” گردید.
دفاع از توماج صالحی و مبارزات زنان علیه حجاب در تجمعات اخیر، ابراز وجود سیاسی و پیوستن طبقه کارگر به محورها و خواستهای عمومی انقلاب است. جمهوری اسلامی که با طرح جدید حمله به زنان تحت نام طرح “نور” و صدور حکم اعدام برای توماج صالحی می خواست جامعه را که مخصوصا در روزهای نزدیک به سال نو و در ایام نوروز پیشروی همه جانبه ای را آغاز کرده بود، مرعوب و به عقب ببرد، با اعتراضات وسیع عمومی داخلی و بین المللی مواجه و تا همینجا متحمل درجه بالائی از شکست شده است و از طبقه کارگر نیز پاسخ دندان شکنی دریافت کرد.
بازنشستگان اراک، اهواز، کرمانشاه و کارگران هفت تپه با خواست آزادی توماج و پایان دادن به سرکوب زنان، حکومت را مورد هدف قرار دادند و در کنار تکرار مطالبات معیشتی خود علیه اعدام و سرکوب زنان ایستادند.
امروز سه رکن انقلاب که با شعار “زن، زندگی، آزادی” اعلام شد در حال عمومیت یافتن و تبدیل شدن به شعارهای مطالباتی بخش های مختلف طبقه کارگر از شاغل گرفته تا بازنشسته تأمین اجتماعی و کشوری و غیره هستند.
در چنین جامعه و چنین فضای سیاسی و اعتراضی ای است که حکومت توان به سرانجام رساندن هیچ یک از برنامه های سرکوبگرانه اش را ندارد و هر اقدامش در راستای به عقب راندن جامعه به ضد خودش تبدیل می گردد و در چنین اوضاعی است که هر حرکت جمعی و حتی هر حرکت فردی اعتراضی مفاهیم و نشانه های انقلابی را در خود دارد.
جامعه امروز ایران از 25 شهریور 1401 از مرحله اعتراض به مرحله انقلاب گام نهاده و دیگر به عقب بر نمی گردد. مردم انواع شیوه های اعتراض به معضلات تحمیل شده طی بیش از 4 دهه توسط حکومت را تجربه کرده است . اما هنوز به نتیجه قطعی نرسیده اند. علی رغم پیشروی های زیاد و تغییر توازون قوا در جنگ مردم با رژیم، هنوز در نیمه راهیم و جدالی سخت برای به پیروزی رساندن انقلاب و رهایی از جهنم جمهوری اسلامی در جریان است. در برابر سرکوبگریهای حکومت اعدامها حرف مردم اینست که دوباره به خیابان بر میگردیم. عموم مردم از کارگر و معلم و غیره و شاغل و بازنشسته گرفته تا زن و جوان به این باور قطعی رسیده اند که بدون گرفتن طناب دار از دست حکومت، بدون آزاد کردن زندانیان سیاسی و بدون منکوب کردن ماشین سرکوب زنان نمی توانند به هیچ یک از مطالبات صنفی و عرصه ای خود برسند و بنابراین ضرورت سرنگون کردن حکومت در باور عمومی جای گرفته است. زیرا که جمهوری اسلامی با کشتار، طناب دار، سرکوب زنان و زندان و شکنجه معترضان در داخل و بحران آفرینی منطقه ای سرپا مانده و از کار انداختن ماشین های جنایات اش در این عرصه ها برابر با سرنگونی اش خواهد بود.
در چنین اوضاعی است که اقدام زبونانه و از روی استیصال حکومت برای حمله شدیدتر به زنان با مقابله گسترده و عمومی و در عین حال سرسختانه تر روبرو می شود و صدور حکم اعدام برای توماج صالحی باعث به میدان آمدن وسیع تر مردم و ایجاد صف بندی های قوی تری در داخل و خارج در برابرش می گردد. هدف حکومت عقب راندن مردم و ساکت کردن صدای اعتراضات بود، اما باعث جلوتر آمدن مردم و بلندتر شدن صدای اعتراضات علیه رژیم جنایتکار و سراپا فاسد اسلامی شد.
جامعه افق رهائی خود را یافته و به سوی اش روان است. چنین جامعه ای دیگر نگاه به گذشته ندارد و رسیدن به رهائی خود را در گرو سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی می بیند. با پیوستن هر چه بیشتر بخش های مختلف طبقه کارگر به اعتراضات و اعتصابات سیاسی حول مطالبات عمومی ای مانند لغو احکام اعدام، آزادی زندانیان سیاسی و ممنوعیت سرکوب زنان و آزادی پوشش برای زنان، انقلاب عمیق تر، ریشه ای تر و قدرتمند خواهد شد و این روند آغاز شده است.