مفتخوران حاکم بر عربستان حکم زندان و شلاق ۴۹ کارگر را طبق قوانین مجازات اسلامی در این کشور صادر کردند. جرم کارگران این است که بدلیل اینکه حقوقشان را شرکت های مربوطه بالا کشیده اند دست به اعتراض زده اند.
در ایران نیز طبق قوانینی مشابه عربستان، ۱۷ کارگر آق دره بدلیل اعتراض، به شلاق محکوم شدند و حکم درمورد آنها اجرا شد. چندین شعبه دادگاه جمهوری اسلامی در سالهای گذشته نیز حکم شلاق تعدادی از کارگران معترض را صادر کرده اند. مدیر مدرسه مختارآباد رودبار کرمان هم در مهرماه امسال به تبعیت از قوانین مجازات اسلامی و تربیت شده در مکتب این حکومت، تعدادی از دانش آموزان این مدرسه را به مدت چند روز به شلاق کشید تا خانواده هایشان را مجبور کند ۳۰ هزار تومان به مدرسه بپردازند.
در این دو حکومت تفاوتی نیست. در قوانین اسلامی اش تفاوتی نیست. در جنایتکاری این حکومت ها تفاوتی نیست. هر دو سرمایه داری متکی به نیروی کار ارزان، هر دو متکی به سرکوب، و هر دو پیرو وحشیانه ترین نوع شکنجه و آزار مردم. قوانین قضایی شان در پایه و اساس مشترک است. یکی با شمشیر گردن میزند آن یکی با طناب و جرثقیل میکشد. مجازات مرتد در هر دو کشور اعدام است. در هر دو کشور همجنسگرایی مجازات سنگین دارد، در هر دو کشور زن صدبار از مرد بیحقوق تر است، کودکان به ازدواج در میایند، آزادی بیان معنی ندارد، در یکی شیوخ میلیاردر حاکمند در دیگری آیت الله های میلیاردر. یکی از داعش حمایت میکند یکی از اسد و جنایات اسد. در هر دو کشور اقلیتی صاحب همه چیزند و اکثریت در محرومیت مطلق بسر میبرند و اعتراضشان با سرکوب مواجه میشود. هزار چیز دیگرشان هم مشترک است. و اصل ماجرا این است که در هر دو یک سرمایه داری بیرحم ضربدر اسلام حاکم است.
اما در این دو کشور یک تفاوت مهم وجود دارد. در هر دو اعتراض هست در هر دو مردم به اشکال مختلف زیر بار قوانین نمیروند اما در ایران مردم هر روز پوزه حکومت و حکومتیان را به خاک میمالند. در عربستان هنوز مردم از این موقعیت برخوردار نشده اند. از انقلاب ۵۷ که همه چیز و همه کس سیاسی شد و جامعه شخم خورد، جامعه ای پر تحرک در مقابل حکومت اسلامی قد کشید. اینقدر از دین فاصله گرفتند و مرتد شدند که سران حکومت هیچ غلطی در مقابل این موج قدرتمند نمیتوانند انجام بدهند. اینقدر زنان به مقدسات اسلامی شان تاختند که جز آه و ناله مقامات و امامان جمعه کاری از دستشان ساخته نیست. اینقدر اعتصات و تجمع در جریان است که عملا به آزادی اعتصاب و تجمع منجر شده. از سایر زندان ها بیانیه صادر میشود و زندان ها به کانون داغ اعتراض تبدیل شده است و در مقابل اوین هم تجمع میشود و شعار سر داده میشود، یعنی در مقابل جایی که قرار بود مردم حتی از اسمش وحشت کنند. همین قضیه شلاق زدن به کارگران همچنان روی دست مقامات و سیستم قضایی و مجلسشان مانده است و نمیتوانند سر و ته آنرا به هم بیاورند. چنان به جان هم افتاده اند که هر روز هم را افشا میکنند و هر حرکت سرکوبگرانه مقدمتا خودشان را به جان هم می اندازد.
هر دو حکومت رفتنی هستند اما ظاهرا تقدیر این است که ابتدا جمهوری اسلامی سرنگون شود، مذهب به پستوی خانه ها برود و مردم دست سرمایه را از زندگی شان قطع کنند، تا راه برای مردم عربستان و سایر کشورها هم فراهم شود.