حسن روحانی روز ٢٥ خرداد در یک گفتار حکیمانه در حضور خامنه ای گفته است که کشور هیچ کمبودی از نظر اقتصادی ندارد و مواد غذایی و ارزخارجی به اندازه کافی موجود است و مردم فقط باید با مسئولان و آینده اعتماد داشته باشند. او در دیدار با خامنه ای چنین میگوید “خوشبختانه در کشور کمبودی نداریم که باعث شود جامعه را در رنج قرار دهد، بلکه نیاز به اعتماد آینده داریم. نه کمبود ریال در کشور است و نه کمبود ارز و بیش از هر زمان دیگر مواد غذایی و نیازمندیهای مردم موجود است”
به “موجودیهای اقتصاد کشور” در جمهوری اسلامی و در زمان جناب روحانی باید چیزهای دیگری را هم اضافه کرد که ظاهرا ایشان فراموش کردند ذکر کنند. گوشه ای از این موجودیهای اقتصادی و اجتماعی که روحانی باید به آنها افتخار کند عبارتند از: قریب ٧ میلیون کودک کار که بسیاری از آنها زباله گرد هستند و در معرض انواع آسیبهای اجتماعی قرار دارند. بیش از ٥ میلیون بیکاری کامل و بدون تامینات اجتماعی، تولید زیر ظرفیت ٣٠ درصدی و هزاران کارخانه ورشکسته و تعطیل شده، چند میلیون کارگری که دستمزدهایشان به بهانه و یا به دلیل نبود تولید ماههاست پرداخت نشده است و ٣٠ تا ٤٠ درصد تورم و گرانی و دلار ٧٥٠٠ تومانی و یوروی ٨٤٠٠ تومانی و خیلی چیزهای دیگر از این قبیل.
براستی هم در جمهوری اسلامی تنها چیزی که بیش از حد موجود است همین نوع وقاحت است. این در واقع تنها راهی است که این جماعت در برابر حکومت خود می بینند و آنرا تاکید میکنند. در این حکومت مسئولان مربوطه باید گستاخی و اعتماد به نفس داشته باشند و انگشت در چشم مردم کنند و مثل ریگ دروغ بگویند. اقتصاد ایران در این حکومت راه حلی ندارد و در حال فروپاشی کامل است. مردم ایران این را میدانند. سرمایه داران این را می دانند. و سرمایه داران و دولتهای خارجی هم که روحانی به آنها امید بسته بود این را میدانند. روحانی هم میداند که در جمهوری اسلامی فقط باید گستاخ و وقیح بود و در برابر مردمی که از فقر و گرانی و بیکاری واقعا کارد به استخوانشان رسیده باید دروغ گفت و از اقتصاد تعریف کرد و در تلاش جلب اعتمد کاذب بود. البته در سخنان روحانی یک حقیقت وجود دارد که نباید انکار کرد. ایشان گفته اند مواد غذایی بیش از هر زمان موجود است. راست میگوید مواد غذایی و مسکن و پول و خیلی امکانات دیگر بیش از نیاز مردم در ایران وجود دارد. اما آنچه نمیگوید را هم باید اضافه کرد و آن اینکه دسترسی به این مواد و امکانات فقط در اختیار یک اقلیت چند درصدی است که در ثروتهای عظیم و پولهای نجومی دارد غلت میزند و اکثریت مردم از تغذیه حداقل و مسکن مناسب کلا محرومند. این یک حقیقت عریان و آشکار و فاجعه بار است که همه کس آنرا میداند. وجود میلیونها کودک کار و میلیونها بیکار و اعتراضات و راهپیمایی های هرروزه در اعتراض به گرانی و نپرداختن دستمزدها و امثال اینها بیانگر گوشه ای از این حقیقت است.
روحانی برای دفاع از حکومتش روی پاشنه آشیل حکومتش انگشت گذاشته است. این حکومت اقتصاد را به مرز نابودی کشانده و مردم ایران به این نتیجه رسیده اند که برای نجات زندگی خویش چاره ای جز نابود کردن کل این سیستم چپاول و دزدی و جنایت و آدم کشی ندارند.
انترناسیونال 769