اگر همه “ادیان الهی” یکجا عقوبت جهنم وعده داده شده را بر انسان نازل میکرد، نمیتوانست در یک چنین همزیستی دولت و مالکان ومتولیان این مناسبات سرمایه و بربریت، رنج و گرسنگی و زشتی را در چنین ابعاد وسیع و متنوع بر سر مردم این سرزمین آوار کند.
همه افتخار نظام سرمایه، کار و فروش آزاد نیروی کار برای نان را از میلیونها انسان این سرزمین سلب کرده اید و کولبری، سوخت بری و تن فروشی و کلیه فروشی را به پدیده کارمزدی ارتقا و رسمیت داده اید.
همان چندر غاز مزد فقر را از به کارگرفته گان به گرو گرفته اید و پست ترین مزد حقارت را با هزار کلک و قانون کار بردگی به نیروی کارمزدی (شاغل، بازنشسته و بیکار) و با زور قشون تحمیل کرده اید.
در بدترین شرایط غیرمتعارف حاکمیت سرمایه و در یک توازن نابرابر جدال طبقاتی کارگران و همه نیروی کارمزدی، با قشون کشی و بگیر و ببند، با قوانین ضدکارگری و غیرانسانی و تصاحب همه ثروت و منابع جامعه، مظاهر سقوط منزلت انسانی را بر سر مردم آوار کرده اید.
کارگر و معلم، و… را به جرم اقدام علیه امنیت سود و غارت سرمایه مدام میبرید زندان، از آنطرف
غارتگر و متجاوز به منافع کارگر و مردم را میبرید میگذارید یک منصب بالاتر.
زیست گاه جاندار را به تخریب سود داده اید و بارش باران و برف، این تنها روزنه امید زحمتکش ترین مردمان این سرزمین به دسترسی نان شان را سیل ویرانگری ساختید که نه تنها داشته ها که جانشان را دارد میبرد.
بر تمام ثروت و منابع همین مردم چنگ انداخته اید و تنها اقدام عاجل تان در پاسخ به “مصیبت”زدگان سیل، محاصره مردم برای مهاراعتراضاتشان است. درست عین “تعجیل در یاری” به مردمان زلزله زده کرمانشاه و دفن شدن کارگران معدن یورت…!
با آوار شدن سیل بر زندگی صدها هزار مردم این سرزمین که کشاورز اند، کارگر اند، معلم اند، بازنشسته و کارگر بیکار اند، دارید هزار و یک “مصیبت” را به دوش کارگران و نیروی کارمزدی و فرودستان این جامعه میاندازید، تاوان و هزینه های همه این بحران لجن اقتصادی/اجتماعی که شما متولیان و مدافعان این نظم سرمایه بر سر و کول این جامعه سر ریز کرده اید را میخواهید و دارید از جیب و سفره کارگر و معلم و بازنشسته و همه کارمزدی بر میدارید.
در اوج سیاست استثمار و شیادی، یک یارانه حقارت به لایه های فقیر کارگران و مردم فرودست داده اید و از آنطرف هر ماه با افزایش دائم و رسمی و غیر رسمی نیازهای اساسی مردم، با درصد بیشرمی و توان هر قدر زورتان برسد از حلقوم و سفره کارگران و مردم دارید غارت میکنید.
همه تتمه زندگی مردمانی را در بی لیاقتی و “خواب زدگی” اختیاری تان آب برده، آنوقت والی خوزستان این شریک سرمایه داران میخواهد پیرمرد معترض این وضعیت بدبختی اش را بکند توی گونی!
بخاطر غارت نفت و دلار، سیل را هل داده اید سمت مردم. به کمک تان که مردم امیدی ندارند و خودشان دست به کار شده اند، رفته اید برای سرکوب از آنطرف مرز نیروی کمکی آورده اید.
این چه جامعه نفرت انگیز، چه نظم سرمایه و مناسبات انزجار آوریست که لحظه ها از شمارش همه بدبختی ها و تحقیر و تعرض به انسانیت بازمیماند و استفراغ میکند؟
این فقر مزدی، گرسنگی و مشقات آوار شده این نظم سرمایه بر زندگی و زیست ما کارگران و توده مردم، بطور یقین نه با جبر روزگار و توصیه “خیرخواهی”، و نه با یاری منفعت طلبان و مدافعان سرمایه داری ریز و درشت پایان و کاهشی بر آن متصور نیست، این وضعیت قابل قبول نیست و باید به آن پایان داد.
این وضعیت موجود معاش و زیست تحمیل شده و مصائب آوار شده یک سوی یک کشمکش و جدال چهل ساله بوده است و نه همه تصویر آن واقعیت که جاریست…
کارگران، معلمان، پرستاران، بازنشستگان، و بیکاران و همه نیروی کارمزدی این وضعیت را نمی پذیرند،،دارند می بینند که در همین جهان متمدن میتوان در رفاه زندگی کرد!
چهار دهه است جنبش اعتراضی/مطالباتی کارگر و کارمزدی در یک جدال نابرابر برای بهبود معاش و عرصه های زیست انسانی اش در یک جدال دائمی است و روزی نیست که در میدان نباشد.
این نظم سرمایه برای موجودیت و استمرارش هر روز با یک جنبش اعتراضی/مطالباتی کارمزدی که سر ایستادن و تمکین کردن ندارد، اگرچه نابرابر زیر یک سرکوب عریان و گروکشی نان و کار، ولی دست به یقه شده است. کارگر و معلم حتی برای مزد به گرو گرفته اش باید با همه مناسبات بجنگد.
کارگر اعتصابی مزد و نان اش را “میبرید مذاکره”، آنوقت پنج طرف میز، کارفرما، دولت، رئیس قشون، و قاضی و زندانبان نشسته اند!
اول ماه مه، قبل ازآنکه یک روز در تقویم خاطره جنبش کارگری و رویدادی متعلق به گذشته باشد، یک جنبش اجتماعی فی الحال موجود است، جنبش نپذیرفتن وضعیتی است.
جنبش اعتراضی کارگر و معلم و بازنشسته و… علیه این وضعیت فقرمزدی و علیه تحمیل زیست غیر انسانی در این اردوی کار (ایران) است.
کارگر و معلم و بازنشسته و بیکار، کف جامعه دارد فریاد میزند که نه تنها تبعات بحران اقتصادی و چهل سال اقدام بربریت سرمایه و بی لیاقتی ها و چاپیدن و اختلاس متولیان به تصاحب گرفته ثروت و منابع جامعه را، نیروی کارمزدی و مردمان فرودست نباید بدهند و تحمل کنند، که رفاه و همه شرایط زیستی انسان متمدن امروز قابل دسترس، وحق آنان است.
دیرزمانی است در جای جای این سرزمین نه تنها یک صف آرائی عظیم نیروی کارمزدی در جدال طبقاتی و دائمی بجلو آمده است، که جامعه و توده مردم عاصی را پشت قدرت اعتراضی خود و اساسی ترین مطالبات انسانی بجلو آورده و دارد هل میدهد.
اول ماه مه، جنبش در هم تنیده کارگران، معلمان، پرستاران، بازنشستگان و بیکاران و…، در بجلو آوردن خواست ها و مطالبات درهم تنیده شان با جنبش اعتراضی/اعتصابی کارگران فولاد، هفت تپه و هپکو و راه آهن است، دفاع از دخالتگری شورائی مستقل کارگران و معلمان در برابر تحمیل ضدکارگری ترین تشکلات دست ساز دولت و خانه کارگری است. جنبشی علیه قانون کار موجودیست که تاروپود آن علیه منافع کارگران و سند جرم به رسمیت شناختن بربریت کارمزدی و زن ستیزی است.
اول ماه مه، بجلو آمدن جنبش اعتراضی معلمان و پرستاران، بعنوان بخشی از جنبش گسترده و هم سرنوشت نیروی کارمزدی در ظرفیت سازمانیابی علیه فقرمزد، و علیه فقر در عرصه های زیست انسانی است. بجلو راندن مطالبات بی خدشه انسانی آموزش و بهداشت رایگان، مطالبه کارگران و همه نیروی کارمزدی است!
اول ماه مه، جنبش اعتراضی/مطالباتی بازنشستگان و خیل بیکاران است. این نیروی گسترده اجتماعی رمق گرفته و رها شده از بردگی کارمزدی، که برای سرمایه و دولت و همه ارکان قدرت اش انسانهای “مستعمل” و مازاد از چرخه رسمی سود است، گسترده ترین جنبش اجتماعی درهم تنیده کارمزدی است که برای برخوردار بودن از معاش و زیست در خور انسان متمدن امروز حتی در همین مناسبات، هزینه اش را قبلا از کار و از جیب پرداخته است.
اول ماه مه، جنبش اعتراضی کارگران و همه نیروی کارمزدی در دفاع از خواست هاو مطالبات مردم به سیل رانده شده و دفاع از کارگران و مردم زلزله زده ایست که در پس یکسال روضه های فریب دولت و همه نهادهای متناظر بر قدرت این نظم سرمایه، هنوز سهم شان از زندگی فقر و بیماری و کپرهای اهدائی کارگران ومردم است.
اول ماه مه، جنبشی علیه تحمیل مزد فقر و تحقیر ارزش زندگی کارگران توسط مفت خوران است، تحقیرانسان هائی که با کارشان بمثابه برده کارمزدی و خالق سود سرمایه به رسمیت اش میشناسند و هویت انسانی، منزلت و جایگاه اجتماعی اش را با میزان معاش اش و سود حاصل برای سرمایه می سنجند.
اول ماه مه، به میدان آمدن جنبش اعتراضی /مطالباتی و متحدانه کارمزدی (کارگر، معلم، پرستار، بازنشسته و خیل بیکاران) علیه پرونده سازی ها وامنیتی کردن اعتراض و اعتصاب و بگیر وببندها است!
اعتراض، اعتصاب و داشتن تشکلات آزادانه مستقل از دولت و نهادهای حاکمیت و مصون بودن از هرگونه تعرض، حق خدشه ناپذیر کارگران و همه نیروی کارمزدی است.
اول ماه مه جنبش طبقاتی کارگران و همه نیروی کارمزدی این اردوی کار(ایران) در اتحاد با جنبش اعتراضی کارگران و فرودستان کارمزدی و توده مردمان ستمدیده عراق، سوریه و افغانستان و… علیه فقر مزدی و علیه همه شرایط تحمیل شده زیست غیر انسانی است!
خواست هفت میلیون مزد و یا حقوق ماهیانه، برای رها شدن از گرسنگی خط فقر و ۳۵ ساعت کار در هفته، بخش حداقلی از مطالبات برحق کارگران و همه نیروی کارمزدی است!
نان، رفاه و آزادی، حق کارگران و همه مردم است!