برنامه پانوراما شواهدی تکاندهنده از ارتکاب جنایات جنگی به دست نیروی هوایی ویژه بریتانیا در افغانستان و تلاشهایی متعاقب آن برای پنهان کردن این جنایت، افشا کرده است. هانا اوگریدی توصیف میکند که چطور سلسلهای از قتلهای افراد غیرنظامی بنا به این ادعاها آشکار شده است.
حل و فصل این گزارش مستلزم چهار سال کار تحقیقاتی خستگیناپذیر بوده است.
مجموعهای از ایمیلهای داخلی در مقر نیروهای ویژه بریتانیا که دبیرخانه نظامی ناظر بر نیروهای ویژه است، سهم مهمی در افشای این حوادث داشته است. این مجموعه شامل جزئیاتی از حملات مرگبار سابقاً محرمانهای است که افسران ارشد نیروهای ویژه بریتانیا در سال ۲۰۱۱ آنها را مشکوک تلقی میکردند. در آن زمان، سربازان بریتانیایی هنوز در کنار متحدانشان در افغانستان با طالبان میجنگیدند.
ما توانستهایم این ایمیلها را ببینیم چون این مجموعه بخشی از اسناد دادگاهی در یک بازرسی قضایی مربوط به حملهای شبانه بودند که پیشتر در سال ۲۰۱۹ برنامه پانوراما دربارهشان تحقیق کرده بود و شواهدی را آشکار کرد که نشان میداد نیروهای نظامی بریتانیا تحقیق مناسب را درباره سلسلهای از قتلهای مشکوک غیرنظامیان در افغانستان انجام ندادهاند.
ما از طریق منابعی در پلیس سلطنتی نظامی مطلع شدهایم که محققان بر این باور بودهاند که قتلهای مشکوک بسیار گستردهتر از سه حادثهای بودهاند که در برنامه اولیه ما پوشش داده شده بودند.
ولی تمام مطالبی که از اسناد دادگاه در اختیار ما بود حول یک دوجین/درجن تاریخ و زمان وقوع حملات و گاهی اوقات فقط تعداد افراد کشتهشده بود . ما هیچ راهی نداشتیم برای اینکه فقط از طریق این اسناد وقوع این حوادث را احراز کنیم.
محققان پلیس سلطنتی نظامی پیش از این توسط مقر نیروهای مسلح از دیدار از مکانهای مورد بحث منع شده بودند. منابع ما در پلیس سلطنتی نظامی به ما گفتهاند که عدم همکاری نیروهای ویژه بریتانیا مانع آنها شده است که با افسران ارشد نیروهای ویژه مصاحبه کنند و آنها شکشان به این بوده است که وقتی به آنها دستور داده شده بود که فیلمهای هوایی بالقوه مهم مربوط به عملیات را نبینید، از بالا به آنها فشار آمده بود.
سخنگوی وزارت دفاع گفته است که نیروهای بریتانیا «با شهامت و حرفهایگری در افغانستان خدمت کردهاند» و همیشه «بالاترین موازین» را رعایت کردهاند. وزارت دفاع گفته است که نمیتواند درباره اتهامات خاص نظر بدهد ولی این امتناع از نظر دادن را نباید مترادف با قبول دقت واقعی اتهامات تلقی کرد.
بعد از این بود که گشایشی ایجاد شد. منبعی که باید ناشناس باقی بماند، صدها گزارش نظامی مربوط به این دوره را در اختیار ما گذاشت.
این گزارشها مکان دقیق حملات را آشکار نمیکردند ولی شمههایی بالقوه حیاتی را درباره حوادثی که در خلال هر یک رخ داده بود ارایه میکردند. ما صدها مورد از این گزارشهای عملیاتی را به وقت وارسی کردیم.
سپس ماهها وقت صرف کردیم تا سعی کنیم مشخص کنیم هر کدام از این حوادث کجا رخ دادهاند. برای انجام این کار، ما به دقت سراغ گزارشهای مطبوعاتی رفتیم درباره حوادثی که ممکن بود تناظری با این اسناد دادگاهی داشته باشند. همکاران ما در بخش مانیتورینگ بیبیسی پوششهای خبری به زبانهای محلی را از سال ۲۰۱۱ تا کنون انجام داده و ترجمه کردهاند.
به برنامه پانوراما به یک دفتر ثبت نظامی آمریکایی درز شده نیز دسترسی داده شد. با مرور اینها، ما دنبال حوادثی رفتیم که متناظر با یک حمله شبانه بریتانیا باشد.
ما به روزنامهنگارانی که درگیری را پوشش داده بودند از جمله با گزارشگران محلی بسیار شجاع و همچنین سربازان و سایر مقامات بریتانیایی در افغانستان صحبت کردیم.
همه اینها در کنار هم مطالب کافی را در اختیار پانوراما قرار داد تا به افغانستان سفر کنند و با شاهدانی صحبت کنند که برای اولین بار شهادتشان را ارایه میکردند.
دفتر ثبت نظامی آمریکایی جدولی از ارجاعات نقشهای را در اختیار ما گذاشت که ما را به ولسوالی ناد علی در ولایت هلمند رهنمون شد. در آنجا تیم پانوراما با حاجی حبیبالله یک مرد کاریزماتیک که در سنین هفتاد و چند سالگی بود ملاقات کرد که همسایگانش او را بزرگ آنجا به حساب میآوردند.
ولی وقتی که کشته شدن دو پسر جوانش به سنهای ۱۶ و ۲۰ سال را توصیف میکرد رفتارش تغییر کرد. به یادآوردن حوادثی که بر آنها گذشته بود، حبیبالله را درهم شکست و اشک از دیدگانش روان ساخت.
در ساعتهای اولیه روز ۷ فوریه/فبروری ۲۰۱۱، پسران حبیبالله، سمیعالله و نثار احمد، در مهمانخانه یکخوابه/یکاتاقه در محوطه خانهشان در خواب بودند. کنار آنها هفت نفر سوگواری بودند که برای یک مراسم خاکسپاری به روستا آمده بودند.
چهار هلیکوپتری که حامل پرسنل نیروهای ویژه بودند در زمینهای نزدیک آنجا فرود آمدند و اندکی بعد، تمام نه نفری که در مهمانخانه بودند جانشان را از دست دادند.
نا به گزارش رسمی سرویس هوایی ویژه بریتانیا از ماجرا، آنها بر این باور بودند که این ملک با یکی از رهبران طالبان مرتبط است. سرویس هوایی ویژه گفت که به محض ورود به ساختمان، چندین شورشی به روی آنها آتش گشودند در نتیجه آنها هم در پاسخ شلیک کردند که باعث کشته شدن افراد داخل مهمانخانه شده بود. گزارشها افزوده بودند که سه فقره سلاح کلاشنیکف در ماجرای این حمله یافت شده بودند.
اما حبیبالله ماجرا را به این شکل به یاد نمیآورد. تمام کسانی که جانشان را از دست داده بودند به گفته او غیرنظامیانی بدون سلاح بودند که ارتباطی با طالبان نداشتند.
او اعضای تیم بیبیسی را به مهمانخانه برد. جلوی مهمانخانه آجر/خشتچین شده بود، خاطره مرگ پسرانش آنقدر برای او دردناک بود که دیگر نمیخواست از این اتاق استفاده کند. او میگوید: «وقتی یادشان میافتم خیلی رنج میکشم».
پانوراما مهمانخانه را بررسی کرد و نشانههای روی دیوارها را اندازهگیری کرد و از آنها عکسبرداری کرد. تکههایی از اشیایی که ظاهراً گلوله بودند هنوز در دیوارها وجود داشتند.
همه این سوراخهای جای گلوله به جز یک مجموعه، در دستههایی بودند که فاصلهای کمتر از ۷۵ سانتیمتر از کف زمین داشتند.
پاناروما بعد از بازگشت از افغانستان عکسها و اندازهگیریها را به متخصصین تسلیحات نیروهای ویژه بریتانیا نشان دادند و آنها گفتند که چندین گروه از گلولهها به نظر میرسید که از بالا شلیک شده بودند که نشان میداد به افراد موقع دراز کشیدن یا هنگام تکیه داده به دیوار و نه هنگام نبرد، تیراندازی شده بوده است.
همچنین کشف کردیم که چندین سال بعد از تیراندازیها، محققان پلیس سلطنتی بریتانیا عکسهای این صحنه را که بلافاصله بعد از وقوع ماجرا گرفته شده بودند دیده بوده و به همان نتیجه رسیده بودند.
یک افسر پلیس نظامی به ما گفت که ارتفاع پایین جای گلولهها در دیوار به شدت روایت سرویس هوایی ویژه از ماجرا را تضعیف میکرد. اما به خاطر موانعی که از سوی دیگران در نیروهای نظامی و وزارت دفاع با آنها مواجه شده بودند، پلیس سلطنتی نظامی احساس کرده بود که بخت زیادی برای تعقیب کسی به خاطر قتل نخواهند داشت.
وزارت دفاع در بیانیهاش گفته بود: «هیچ شواهد تازهای ارایه نشده است ولی دژبانی این ارتش در صورتی که شواهد تازهای پیدا شوند به آنها رسیدگی خواهد کرد.»
علاوه بر اینها، حبیبالله توصیف کرد که چطور به سر یا سینه تمام این نه نفر به وضوح شلیک شده است که از مشخصههای متعارف تیراندازی تعمدی افراد سرویس هوایی ویژه بریتانیا از فاصله نزدیک است.
این حمله همچنین شباهت مشکوکی به عملیات دیگری از سرویس هوایی ویژه بریتانیا داشت که در تحقیقمان در سال ۲۰۱۹ به آنها نگاه کرده بودیم و در آن همه افراد داخل مهمانخانه کشته شده بودند، از جمله دو پسر ۱۲ و ۱۴ ساله، و در آنها دستههای حفرههای ایجاد شده توسط گلولهها نزدیک به سطح زمین بودند.
و در واقع به نظر میرسید که مهمانخانهها به طور خاص هدف حمله واقع شدهاند. منبعی که در سرویس هوایی ویژه بریتانیا در افغانستان خدمت میکرد به ما گفت که «سیاست» غیر رسمی این شده بود که هر کسی را که داخل مهمانخانهای ببینند، چه مسلح باشد چه نباشد، بکشند.
درخور توجه است که ۹ نفر در حمله ناد علی کشته شده بودند که به روایت سرویس هوایی ویژه بریتانیا مظنون به شورش بودهاند، ولی در روایت سرویس هوایی ویژه از ماجرا فقط سه اسلحه به دست آمده بود.
اصرار حبیبالله بر اینکه افرادی که جانشان را از دست داده بودند مسلح نبودهاند این احتمال را افزایش داده که نیروهای سرویس هوایی ویژه از ترفند «جاسازی سلاح» استفاده کرده باشند تا به نظر برسد این افراد بیدفاع موقع کشته شدن اسلحه داشتهاند.
ما با افرادی که در اسکادران سرویس هوایی ویژه خدمت کردهاند صحبت کردیم که تأیید میکردند که شاهد جاسازی اسلحههای کلاشنیکف به این شکل بودهاند.
بلافاصله پس از ماجرای ناد علی، شکهایی برانگیخته شد که یک جای کار به شدت ایراد دارد. در مقر نیروهای ویژه در لندن، در نامهای محرمانه، یکی از مقامات ارشد نگرانیاش را به رئیس نیروهای ویژه بریتانیا ابراز کرده بود.
یک حمله دیگر از سال ۲۰۱۱ با تاریخهای اسناد نیروهای ویژه بریتانیا متناظر بود که توجه ما را جلب کرد. اشاره گذرایی به تلفات غیرنظامی در مقالهای در روزنامهای محلی به ما در یافتن آن کمک کرد.
دو روز پس از حادثه ناد علی، هشت نفر را همان یگان مزبور در حملهای به خانهای در روستای «خانانو» در موسی قلعه، که در شمال هلمند واقع است، کشته بودند. این بار هفت نفر در یک مهمانخانه کشته شده بودند و یک بازداشتی دیگر هم بعداً داخل خانه اصلی به قتل رسیده بود.
شباهتها با حوادث قبلی شگفتانگیز بودند. باز هم، همه افراد داخل مهمانخانه کشته شده بودند و به روایت سرویس هوایی ویژه، تعداد اسلحههای کلاشنیکف یافتشده از تعداد افراد کشتهشده کمتر بودند.
بنا به گزارش عملیاتی سرویس هوایی ویژه، یک فرد شورشی هنگامی که نیروهای ویژه به آنها نزدیک شده بودند شلیک کرده بود و کشته شده بود. در داخل مهمانخانه چهار جنازه پیدا کردند به اضافه دو مرد مسلح که ظاهراً مسئول ماجرا بودند. بنا به روایت رسمی سرویس هوایی ویژه، آنها به این شورشیان فرضی شلیک کرده و آنها را کشتهاند.
این گزارش در ادامه میگوید که سایر ساکنان خانه بعد از آن تسلیم شدند و نیروهای سرویس هوای ویژه آنها را یک جا جمع کردند و موقعی که مردی دیگر را داخل ساختمان اصلی بردند که به جستوجو کمک کند، آن مرد اسلحهای مخفیشده را برداشت و به سوی سربازان نشانه رفت در نتیجه به او هم شلیک شد و کشته شد.
اما افرادی که داخل نیروهای ویژهاند به برنامه پاناروما گفتند که گزارش سرویس هوایی ویژه بریتانیا مجموعهای نامحتمل از حوادث را توصیف میکند. ما از طریق منابع پلیس نظامی مطلع شدیم که نیروی پلیس سلطنتی نگران بود که الگوی اثرات خون و سایر جزئیات داخل عکسهایی که در صحنه گرفته شده بودند با ادعای سرویس هوایی ویژه از نحوه وقوع ماجرا سازگاری ندارد.
ما کشف کردیم که مقامات ارشد نیروهای ویژه بریتانیا در ایمیلهای فرستاده شده در روز بعد اظهار داشته بودند که ماجرا شباهت مشکوکی به عملیاتهای دیگری داشته است که در آن مردی افعان پس از تسلیم به سرویس هوایی ویژه به داخل ساختمانی برده شدهاست و سپس بنا به ادعای آنها اسلحه به دست گرفتهاست و قبل از اینکه بتواند آتش بگشاید، به او شلیک شده است.
پانوراما به محل حادثه سفر کرد و با محمد داوود، مرد ۴۳ ساله که آرام و فروتن بود، دیدار کرد. او جزئیاتی دقیق حوادث آن شب را به یاد داشت. داوود به ما گفت که دو برادرش، محمد طاهر، ۱۵ ساله و عبدالظاهر، ۲۵ ساله، به همراه پنج نفر دیگر که در مهمانخانه بودهاند کشته شدند.
داوود میگوید که پس از قتلها، کشف کرده بود که دو نفر از افراد کشته شده ممکن است با طالبان مرتبط بوده باشند. او میگوید اینها غریبههایی بودند که در خانهشان را زده بودند و سر پناه میخواستند که رسمی رایج در میان افغانهاست که به مسافران اتاقی بدهند.
اما خانواده به شدت منکر این بودند که کسی از افراد کشته شده سلاح در اختیار داشته یا به روی سرویس هوایی ویژه آتش گشوده باشد.
به گفته داوود و خانوادهاش، همه هفت مردی که داخل مهمانخانه بودند داخل همان اتاق کشته شده بودند. این گزارش با روایت خود یگان سرویس هوایی ویژه سازگاری ندارد که میگوید نفر اولی را که نیروهای هوایی ویژه کشته بودند بیرون بوده است و سربازان را با اسلحهای کلاشینکف تهدید کرده است. پلیس نظامی نیز نگران ناسازگاری این گزارش بوده است.
این گزارش گفته بود که چهار مرد داخل مهمانخانه را شورشیانی کشته بودند که خود آنها بعداً به دست سرویس هوایی ویژه کشته شده بودند. اما این خانواده توصیف میکند که چطور به دقت به سر یا سینه همه مردان شلیک شده بود، درست مانند حمله ناد علی که در جریان یک درگیری مسلحانه امری نامتعارف است.
نیروهای هوایی ویژه همچنین ادعا کرده بودند که شورشیان هنگام شلیک، در پشت سر افراد جانباخته موضع گرفته بودند. ولی این خانواده میگویند همه زخمهای گلوله در جلوی بدنهای افراد بوده است.
علاوه بر این، این خانواد به ما گفت که چطور گلولهها از درون بیشتر بدنها عبور کرده و در رختخواب و زمین زیرشان فرونشسته است. باز هم، این شبیه سلسلهای از کشتارهای از فاصله نزدیک و از بالا توسط سرویس هوایی ویژه بوده است.
داوود مهمانخانه را به ما نشان داد. هیچ نشان واضحی از تیراندازی بدون حساب و کتاب یا تصادفی وجود نداشت. اما سوراخهای گلوله در در و دیوار پشت آن وجود داشتند.
از موقعیتی که جنازه محمد طاهر، برادر داوود در آن یافت شده بود، بر این باورد بودند که سعی کرده بود موقع اصابت گلوله در را از داخل باز کند.
پس از تیراندازی در مهمانخانه، داوود گفت که سرویس هوایی ویژه به ساختمان اصلی رفته بودند و همه افراد را به حیاط فراخوانده بودند.
به گفته داوود و سایر افراد حاضر در آنجا، سربازان اسامی آنها را با فهرستی که در اختیار داشتند مقایسه کرده و از برادرش احمد شاه خواسته بودند که به داخل برود و پردهای را باز کند. مدتی بعد صدای شلیک گلوله آمده بود و احمد شاه جان باخته بود.
احمد شاه، همنام یکی از رهبران مشکوک طالبان در یک حلقه بمبسازی بود. شاید این سربازان نمیدانستهاند، ولی این نامی بسیار رایج در افغانستان است. داوود و خانوادهاش باور دارند کشتاری که در خانهشان رخ داده بود نتیجه اشتباه گرفتن هویت افراد بوده است.
هر چه بیشتر به تحقیق ادامه دادیم، حوادث بیشتری را کشف کردیم که از همان الگو پیروی میکردند و جزئیاتشان با عملیاتهایی که باعث این همه نگرانی در میان افسران نیروهای ویژه شده بود، سازگاری داشت.
عملیاتی در «سنگین» در ۱۲ مارس/مارچ ۲۰۱۱، منجر به مرگ ۸ نفر از اعضای یک خانواده شده بود. گزارش سرویس هوایی ویژه میگفت که سربازاناشن با سلاحهای گرم سبک و نارنجک هدف حمله قرار گرفته بودند.
اما وقتی پانوراما به دیدن محل حادثه رفت، این خانواده منکر وجود هر نوع سلاحی در خانهشان شدند. آنها گفتند که به هر کدام از مردان کشته شده، پنج تا شش بار شلیک شده بود، «به پیشانی، دهان و روی صورتشان».
جای گلولهای در پایین دیوار مهمانخانه بار دیگر نشان میداد که یکی از افرادی که کشته شده بود ممکن است هنگام اصابت گلوله درازکش بوده است.
حاجی صدیقالله به پانوراما گفت که چطور به پسر و برادرزادهاش دستبند زده شده و آنها به داخل اتاقی دیگر برده شده و به آنها شلیک شده بود.
او میگوید: «نه کلاشنیکفی در خانه بود، نه نارنجک، نه مسلسل و نه هیچ سلاحی دیگری. اینها را گفتهاند که خودشان را تبرئه کنند. اینها را گفتهاند که خشونتشان را پنهان کنند. تا به کاری که کردهاند مشروعیت بدهند. سرتاپا دروغ است.»
روی همرفته، شواهد ما تصویری تکاندهنده را ترسیم میکند. تصویری که نشاندهنده ارتکاب جنایات جنگی به دست نیروهای ویژه بریتانیاست و سالهاست که مخفی نگه داشته میشدهاند.
پیش از اینکه از حبیبالله جدا شویم او تیم پانوراما را به دیدن گور پسرانش برد.
اینها گورهایی ساده بود که رویشان پرچم و پارچههای رنگی کشیده بودند و نزدیک خانه بود. حبیبالله کنار گورها دعایی خواند و سپس ساکت شد.
در بیانیهای تازه، وزارت دفاع گفت که بر این باور است که برنامه پانوراما «نتایجی شتابزده و ناموجه از اتهاماتی گرفته است که پیشتر به طور کامل بررسی شده بودند».
این بیانیه گفت: «ما بیانیهای مفصل و جامع در اختیار پانوراما گذاشتیم و بدون هیچ ابهامی نشان دادیم که چطور دو عملیات دژبانی ارتش تحقیقات مفصل و مستقلی درباره اتهامات مربوط به رفتار نیروهای بریتانیا در افغانستان انجام دادهاند.»
بیانیه افزوده: «هیچ کدام از تحقیقات شواهد کافی برای تحت تعقیب قرار دادن پیدا نکرده است. القاء امر به طور دیگری غیرمسئولانه و نادرست است و باعث میشود پرسنل شجاع نیروهای مسلح در میدان نبرد و از حیث شهرتشان در خطر قرار بگیرند.»«وزارت دفاع البته به روی بررسی هر شواهد تازهای گشوده میماند و مانع از هیچ تحقیقی نخواهد شد. اما در غیاب چنین شواهدی، ما به شدت مخالف این نوع گزارشگری خیالپردازانه هستیم.»بی بی سی

