روزنامه حکومتی “سازندگی” روز سهشنبه ۱۴۰۴/۰۱/۱۹ تیتر زده:”هشدار روشنفکران” . این روزنامه اسامی ٨٠٠ نفر از ناسیونالیستهای ایرانی داخل کشور و حواشی حکومت را ردیف کرده که دارند هشدار می دهند، گویا خطر تجزیه طلبی ایران را تهدید می کند. اینها برگزاری مراسمهای نوروزی در استانهای غرب کشور را بهانه قرار داده و شروع به تبلیغات بر علیه مردمان منتسب به کرد و ترک و…. کرده اند. همپالگی ها ی اینها آریایی ها و عظمت طلبی ایرانی در قالب جریانات سلطنت طلب و نژاد پرست خارج کشوری در کنار عوامل داخلی ناسیونالیست درون و حواشی حکومت با طرح و علم کردن “تهدید تجزیه طلبی”, در صدد ایجاد تفرقه افکنی و زمینه سازی برای سرکوب های آتی هستندو…. مسئله اینها هیچ موقع تقویت مبارزه علیه رژیم و اعتراض به سرکوب و جنایات حکومت نبوده و نیست. اینها نگران “فلات ایران” و خطر تجزیه آن هستند. “تحزیه طلبی” اسم رمز زمینه چینی برای سرکوب مردمان منتسب به کرد، فارس و بلوچ و…. است. در برابر تفرقه افکنی ها و تبلیغات ضد انسانی جریانات ناسیونالیست عظمت طلب ایرانی و ناسیونالیسم اسلامی باید ایستاد. مردم باید هوشیار باشند.
متن نامه از روزنامه سازندگی ضمیمه است
روزنامه سازندگی :بیش از ۸۰۰ نفر از روشنفکران، دانشوران، ایرانشناسان و هنرمندان با اشاره به تنش نوروزی در دو استان آذربایجانغربی و کردستان نسبت به فعالشدن گسلهای قومیتی و تحریک آن توسط برخی از اعضای دولت هشدار داده و این رفتار را مخاطرهآمیز خواندند
سازندگی: بیش از ۸۰۰ نفر از روشنفکران، دانشوران، ایرانشناسان و هنرمندان در بیانیهای تحلیلی به وقایع مرتبط با نوروز امسال پرداخته و ضمن محکوم کردن اتفاقات مرتبط با وقایع نوروز امسال در آذربایجانغربی و کردستان و نیز مواضع استاندار آذربایجانشرقی و برشمردن پیامدهای این سیاستها و اقدامات برای ملت ایران، رویکرد دولت را در این زمینه تهدیدی برای انسجام و امنیت ملی و تقویت واگراییهای محلی دانستند. این برای نخستین بار است که تنوعی از اندیشمندان، چهرههای ملی شناخته شده و برجستگان ایرانشناسی، استادان دانشگاه، پژوهشگران علمی و فرهنگی، نویسندگان، هنرمندان رشتههای گوناگون موسیقی، سینما و هنرهای تجسمی و فعالان دانشجویی از نقاط مختلف کشور در کنار یکدیگر نسبت به مسالهای ملی هشدار میدهند. این بیانیه را چهرههایی چون ژاله آموزگار، کیخسرو پورناظری، میرجلالالدین کزازی،علیاصغر دادبه، حسن انوری، موسی غنینژاد، کاوه بیات، نصرالله پورجوادی، داریوش پیرنیاکان، مرضیه برومند، محمدرضا ضیاییبیگدلی، محمدعلی اردبیلی، حکمتالله ملاصالحی، محمود جعفریدهقی، علی دهباشی، علی بهرامیان، ابوالفضل دلاوری، محمدعلی دادخواه، محمد جعفریقنواتی، محمد بقاییماکان، محمد درویش، میرطاهر موسوی، احسان هوشمند، کوروش احمدی، حسین نصیری، داود سلیمانی، احمد بستانی، بهرام پروینگنابادی، عبدالمجید ارفع، علی مصفا و رخشان بنیاعتماد امضا کردهاند. در متن بیانیه آمده است: «هممیهنان پاکنهاد! ملت تاریخی و بزرگ ایران! ضمن ابراز شادباش جشن ملی نوروز و سال نو ایرانی خدمت شما هموطنان گرامی، همانگونه که مستحضرید کشور عزیزمان ایران در شرایط بسیار حساسی است و بحرانهای بزرگی چون چالشهای اقتصادی، گرانی، تورم و کاهش شدید ارزش پول ملی تا سردرگمی سیاست خارجی کشور و خطر احتمالی بروز جنگ، مهاجرت نخبگان و خروج سرمایههای مادی و معنوی کشور و ناتوانی دولتمردان در استیفای کامل حقوق شهروندان ایرانی، کشور را با مخاطرات بزرگی مواجه کرده است.
ورود غیرکارشناسی بخشهایی از حاکمیت ازجمله قوه مجریه به «مباحث قومی» بهجای تمرکز و توجه به ابرچالشهای پیشروی کشور و ملت ایران، خود زمینهساز چالشهای بزرگتری شده است. بر این اساس یادآور میشود:
۱. در آستانه نوروز ۱۴۰۴ خورشیدی در اقدامی کمسابقه زمینه برگزاری مراسمی با عنوان «پیشواز از نوروز» سپس «جشن نوروز» از سوی نهادهای مربوطه دولتی در برخی از استانهای غرب و شمالغرب کشور فراهم شد بدون اینکه از پیش، برنامهریزی دقیق و کارشناسی شدهای درباره نحوه برگزاری و اجرای آن تدوین و تنظیم شود. در جریان برگزاری این مراسم، گاه شاهد بروز برخی رخدادها بودیم که نباید به سادگی از کنار آن گذشت. شوربختانه برابر برخی تصاویر و اخبار منتشر شده، آنچه که با عنوان مراسم «پیشواز از نوروز» در برخی از استانهای غرب و شمالغرب کشور ازجمله استان کردستان و استان آذربایجانغربی رخ داد، فروکاستن نوروز از یک جشن بزرگ ملی ایرانی به یک مراسم خرد قومی و طایفهای و محلی بود! بیتدبیری دستگاههای مسئول و عدم آگاهی و تقلید ناشیانه از برخی کشورهای همسایه که نوروز، جشن ملیشان نیست و دولتهایشان، دستکم تاکنون آن را به رسمیت نشناختهاند در برپایی این برنامههای ناشیانه در استانهای غرب و شمالغرب کشور، بیتاثیر نبوده است. آیا تصادفی بود که نهادهای مسئول، مجوز و زمینه برگزاری چنین مراسم تقلیدی و برساختهای را فراهم کردند؟!
در ادامه این متن ذکر شده است: از سوی دیگر شاهد بودیم، گردهمایی دیگری در شهر ارومیه در تاریخ دوم فروردین ۱۴۰۴ خورشیدی و به بهانه روز شهادت حضرت امام علی(ع) با فراخوان وابستگان به نهادهای عمومی و دولتی که بعضاً تقابل عریان ایشان با هویت و مدنیت ایرانی به ویژه زبان ملی پارسی، زبانزد خاصوعام است و با حضور تاییدآمیز مقامات سیاسی- امنیتی استان آذربایجانغربی برگزار شد که با نمادها و شعارهای نفرتپراکنانه قومی، شماری از افراطیهای قومگرا و تجزیهطلب، رفتارهای سخیف آنان و تهدید دیگر هممیهنان با چماقهای یک شکل به میتینگی از نفرتپراکنی قومی و سیاسی مبدل شد. در این مراسم، شعارها و صداهای نابخردانه و سبکسرانه توسط تعدادی از قومگرایان و تجزیهطلبانی سر داده شد که خود را در متن و حاشیه این مراسم، جای داده بودند، بیآنکه هیچ واکنشی توسط مقامات حاضر در این مراسم ازجمله استاندار آذربایجانغربی- بهعنوان رئیس شورای تامین امنیت استان – نشان داده شود. یادآوری میکنیم که جشن نوروز، جشن باستانی، ملی و افتخارآمیز ایرانیان است و به هیچ قوم و قبیلهای تعلق ندارد و همه ایرانیان با هر زبان محلی و مذهبی، بخشی از جغرافیای معنوی این جشن بهشمار میآیند. از همینرو، برگزاری انحصاری جشن نوروز توسط یک گروه از ایرانیان و پاسخ متقابل و انحصاری به آن توسط گروهی دیگر، آن هم با استفاده از ادبیات و رفتارهایی ایرانستیزانه همچنین اقدام مقامات کشوری و منطقهای در اجازه دادن به «تفکیک قومیتی» در برگزاری جشن ملی نوروز، جز در راستای مطامع و منافعِ دشمنانِ ایران نبوده است و نخواهد بود. نوروز، جشنِ ملّی و میهنی ایرانیان است و نمیتواند محلّ منازعات کاذب و مصنوعی قومیوقبیلهای باشد. از همینرو، نحوه عملکرد دستگاهها و نهادهای دولتی در استانهای غرب و شمالغرب کشور، بهویژه در استانهای آذربایجانغربی و کردستان، از نگاه ما اقدامی به غایت نگرانکننده و تحریککننده و شایسته نکوهش است.
توهم مصادره نوروز
۲. در قسمت دوم بیانیه تاکید شده که ایران خاستگاه برگزاری جشن نوروز است و بسیاری از ایرانیان از دیرباز و همه ساله این آیین و جشن ملی را طبق رسوم کهن ایرانی، شکوهمندانه گرامی و بزرگ میدارند. ولی در نتیجه برخوردهای سلیقهای و ناسنجیده و گاه همراه با تحریف، تخفیف و تقلیل مسئولان کشور نسبت به میراث فرهنگی، تاریخی و تمدنی ایران به ویژه نسبت به جشن ملی نوروز، در آستانه نوروز ۱۴۰۴ خورشیدی شاهد بودیم که رئیسجمهور ترکیه- البته با همراهی و زمینهچینی بعضی جریانهای قومگرای داخلی- به توهم «مصادره نوروز» گرفتار شود و گستاخانه ادعای ثبت جشن نوروز را به نام «جهان خیالی تُرک» بیان کند و در ادامه، تبریز عزیز و باشکوه، پاره تن و یکی از میراثداران فرهنگ کهنسال ایران بزرگ را جزیی از میراث معنوی کشور خود اعلام کند! واحیرتا از سکوت ناموجه و نابخشودنی مسئولان ما در پاسخ به این ادعاهای بیاساس! البته این سکوت، استمرار سیاستهای غلط فرهنگی چند دهه اخیر مسنولان کشور است که به بیگانگان اجازه داده است تا به فکر مصادره میراث فرهنگی، تاریخی و تمدنی ایرانزمین باشند. ما، گروهی از دغدغهمندان فرهنگ و تاریخ و یکپارچگی ایران عزیز عمیقاً نگران تحریف، تخفیف، تقلیل و مصادره جشن نوروز با هر عنوانی هستیم.
۳. سومین قسمت تذکری به دولت چهاردهم داده شده و آمده است: در چند ماهی که از فعالیت قوه مجریه در دوره چهاردهم میگذرد، همگی دیده و شنیدهایم که در مجموعه دهها سخنرانی و نوشته عالیترین مقام اجرایی کشور، بارها واژگانی چون «قومیت»، «قوم»، «اقلیت» و مانند آن به نادرستی و نابهجا به کار رفته است و حتی در کمال تعجب از «حقوق طبیعی» و «حقوق شهروندی» شهروندان ایرانی بهعنوان «حقوق قومی» آنان یاد شده است! حال پرسش این است؛ در شرایطی که تمامی حقوق آحاد ملت ایران، ذیل مفهوم دقیق، شایسته و درست «حقوق شهروندان ایرانی» احصا میشود، چرا آقای مسعود پزشکیان و اطرافیان تاثیرگذار ایشان، اصرار و تاکید مؤکد دارند که با نگاه قومی و رویکرد قومی و مذهبی به عموم مردم نگریسته یا حقوقشان از این منظر مطرح شود؟! آیا این رویکرد، تصادفی است یا دلایل دیگری دارد؟! آیا به پیامدهای مخرب چنین کاربردهای غیرعلمی ولی با بار حقوقی و تبعات بسیار آگاهاند؟!
۴. در ادامه این بیانیه و در قسمت چهارم هشدار داده شده که سوءاستفاده و تحریف اصل پانزدهم قانون اساسی کشور و طرح کارشناسی نشده «آموزش زبانهای قومی و محلی»، آنگونه که مطرحکنندگانش در هیات وزیران (ازجمله سخنگو و معاون پارلمانی قوه مجریه) و برخی نمایندگان مجلس میگویند و اصرار میکنند، بیهیچ گمان و گزافهای، موجب تضعیف زبان ملی و رسمی کشور، یعنی زبان تمدنی، دیرسال، نجیب و بارور فارسی میشود و نتیجه این تضعیف نیز تکهپاره شدن زبانی و فرهنگی و سرانجام از همگسیختگی ارکان کشور و … است، چیزی که خواست قلبی دشمنانی است که دور و بر ایران عزیز، دندان تیز کردهاند تا با همراهی اطلاعاتی و لجستیکی سرویسهای جاسوسی فرامنطقهای و همدستان منطقهایشان به آن دست یابند.
تقلیل عیدی دینی به عیدی قومی
۵. در بند پنجم بیانیه مذکور تاکید شده است که در کشوری مانند ایران معمولاً مسئولان همچون دیگر ایرانیان با بیش از یک زبان یا گویش آشنا هستند ولی مطابق عرف و سنت تاریخی ایران همچنین مطابق قانون اساسی کشور و عرف دیپلماتیک در همه جهان باید در گفتوگوهای داخلی و خارجی و ازجمله گفتوگوهای رسمی اداری و سازمانی و نشستهای خبری و علمی، خواه مکتوب و خواه به صورت شفاهی، به زبان ملی و رسمی کشور سخن گفته و نوشته شود. شوربختانه و در کمال شگفتی شنیده شده که استانداران و مدیران برخی مناطق و اعضای شورای شهر برخی شهرها در نشستهای رسمی اداری با مدیران استان و شهرستان به زبان محلی سخن میگویند! حتی استاندار خورستان، آن هم در استانی با زبانهای محلی متنوع، عید سعید فطر را به یک زبان محلی تبریک گفته و با این کار خود «عیدی دینی» را به «عیدی قومی» تقلیل داده است!
۶. همچنین در آخرین بند بیانیه، یعنی قسمت ششم نوشته شده است: شاهد آن هستیم که بخشی از دولتمردان در شرایط بسیار سخت و دشوار اقتصادی و بینالمللی کشور بهجای پرداختن به مسائل اصلی کشور ازجمله چالشهای بزرگ اقتصادی و سیاست داخلی و خارجی که زندگی جاری مردم را با بحران جدی مواجه کرده است به بحثهای نابههنگام و تفرقهافکن و انسجامسوزی چون طرح بحث «فدرالیسم» با استناد ناموجه و عجیب به برخی متون دینی، یا تشویق صریح نخبههای کشور به جلای وطن، آن هم با تکیه به فهمی نادرست از منابع دینی، یا تحریف اصل پانزدهم قانون اساسی از زبان سخنگوی قوه مجریه، یا اصرار بر اعزام سفیرانی به کشورهای همسایه یا انتصاب مدیرانی که مواضع آشکاری در قومگرایی و تقابل با زبان و فرهنگ ایرانی و وحدت ملی دارند و سکوت در برابر سخنان خلاف واقعیات تاریخی و یکپارچگی سرزمینی و انسجام فرهنگی ایرانیان توسط استاندار آذربایجانشرقی درباره پیوند آذربایجان با ایران، یا خطاب کردن استانداران به عنوان «رئیسجمهور استانها»، دیدار عالیترین مقام اجرایی کشور با برخی افراد افراطی قومگرا و ستیزهجو با ارکان هویت ملی ایران و سوءتدبیر استاندار آذربایجانغربی در رخدادهای هفتههای اخیر شهر ارومیه، وارد شدهاند!
این دست از موضوعات انسجامستیز برای امضاکنندگان این بیانیه و شمار قابلتوجهی از شهروندان ایرانی که نگرانِ سرنوشت کشور هستند، جای پرسش و نگرانی جدی دارد. به راستی برای ما شگفتآور است که بخشهایی از حاکمیت و ازجمله بخشهایی از قوه مجریه، «قومیسازی مناسبات اجتماعی» را به جای مواجهه اصولی با چالشهای کشور برگزیده است!
در انتهای بیانیه، امضاکنندگان اینطور هشدار میدهند که اکنون که دشمنان ملت ایران به دنبال فعال کردن گسلهای قومی در کشور هستند تا به مقاصد شوم خود برای برهم زدن یکپارچگی ایران عزیز دست یابند. آیا وقت آن نرسیده است تا مسئولان و مدیران ناکارآمد و بعضاً موافق با رخدادهای ناگوار پیشگفته در برخی استانها از کار برکنار و برای اقدامات مخرب یا سکوت همراه با تایید خود، مؤاخذه شوند؟ آیا نباید در انتخاب استانداران و دیگر مدیران ارشد استانی و شهرستانی، بدون توجه به مسائل قومی، زبانی و مذهبی، ویژگیهایی چون کارآمدی، تخصص، خوشنامی، ایراندوستی و وطنخواهی ملاک باشد؟ به راستی آیا زمان آن نرسیده است تا از طرح مسائل قومی و شعارهای تفرقهافکنانه و تجزیهطلبانه و آوردن پرچم کشورهای بیگانه در ورزشگاههای کشور جلوگیری شود و با عوامل داخلی و خارجی چنین اقدامات ضدملی برخورد شود؟! ما امضاکنندگان این بیانیه ضمن هشدار دوباره به دولتمردان درباره اتخاذ رویکردهای غیرکارشناسی و وفاقسوزی که در پیش گرفتهاند، یادآور میشویم که چنین روشهایی بهجز تهدید انسجام و امنیت ملی و تقویت واگرایی و منازعات خانمانسوز محلی، آورده دیگری برای کشور و ملت بزرگ ایران ندارد. با تاکید یادآور میشویم که در صورت تداوم چنین رویکردهایی، سکوت را خیانت به آینده ایران و بازی در برنامه دشمنان کشور برای تهدید تمامیت ایران ارزیابی کرده و در قبال مسئولیت ملی و تاریخی خود نسبت به سرنوشت کشور و ملت ایران، روشنگری و کنشگری مدنی و ملی خود را با جدیت بیشتر ادامه میدهیم.

