روزهای مقاومت و سازماندهی توده ای در مریوان(محله دارسیران)

در حاشیه تحرک سلفی ها به یکی از ساکنین محله دارسیران.
آیا مریوان شهر اشتی است یا شهر جدال دو نیرو مردم و ارتجاع؟

این روزها شهر مریوان و محله دارسیران توجه مردم در کردستان و میدیای اجتماعی را بخود جلب کرده است. بعضی از سایتهای خبری نوشته اند؛ «روزهای وحشت در مریوان» اما من ادعا میکنم مریوان و محله دارسیران روزهای درخشان و شعف انگیری را تجربه کردند. وحشت از قمه کشی را با خود سازمان یابی توده ای و با حضور شورانگیز زنان و جوانان جواب دادند. نترسیدند. خانه نشین نشدند. زانو نزدند در عوض محکم و استوار از کرامت و حرمت خود و علیه عربده کشی مشتی لمپن اسلامی اجیر شده، ایستادند.

وقایع محله دارسیران از یازده اردیبهشت شروع شد. در ساعات پایانی١١ اردیبهشت١٤٠٠، هشت نفر از سلفی های مریوان در محله دارسیران از دو خودروی «پژو» پیاده شده و با سردادن شعار الله‌اکبر و در دست ‌داشتن شمشیر، قمه و چاقو، به بهانه کفرگویی تعدادی از جوانان و ساکنان این محله به آن‌ها حمله میکنند. آن‌ها پس از درگیری و گلاویز شدن، یکی از این جوانان ساکن در محله دارسیران جمال فیضی را به قصد بریدن گردنش، زیر ضرب و شتم و ضربات چاقو قرار میدهند. شاهدان عینی حاضر در محل گفته‌اند یکی از سلفی ها در اوج درگیری، با صدای بلند فریاد می‌زده است: «نترسید، گردنش را بزنید! کشتن کافر فرض است. اگر کشته شود، دست‌هایمان سبز خواهند شد.». جمال فیضی علیرغم اینکه بشدت مجروح و زخمی شده بود، با دخالت جسورانه زنان و مردان محله که به کمک او شتافته بودند، جانش را نجات داده و به بیمارستان مریوان انتقال داده شده.‌ جمال فیضی هم اکنون تحت مراقبتهای پزشکی در بیمارستان مریوان قرار دارد.

جواب قاطع زنان و جوانان و مردم محله دارسیران و مریوان!
با نجات جان جمال فیضی، زنان، جوانان و مردم دارسیران متحدانه دست به خود سازمان یابی توده ای زدند. سازمان یابی توده ای و حضور زنان و جوانان در محله دارسیران جلوه های شکوهمند مبارزه ساکنین محله دارسیران بود. زنان و جوانان با سلاحهای سرد محله دارسیران را به کنترل خود درآوردند. اولین تجمع آنها در میدان «دارابی» برگزار شد. سپس گروه های مقاومت را ایجاد و محله دارسیران را به میدان مبارزه ای رو در رو و تعرضی تبدیل کردند. عقب ننشستن و با خود سازمان یابی دست به تعرض زدند و به وحشت خفاشهای کور که به آدرس اشتباهی وارد شده بودند افزودند و درس بزرگی از مقاومت و تنفر از سلفی ها و نیروهای حکومت اسلامی که علنا در مقابل قمه کشی سلفی ها سکوت کرده بودند، به آنها دادند.
در ادامه برای درک و اهمیت جواب قاطع مردم مریوان و محله دارسیران به تجارب تاریخی و تجربه شده خود سازمان یابی در بیش ار پنچ دهه گذشته خواهم پرداخت.

نیروهای حکومت اسلامی! سلفی های جانشین!(نایب)
نیروهای امنیتی و نهادهای حکومت علیرغم آشنایی و اطلاع کافی از وحشیگری سلفی ها در سه روز بعد از قمه کشی آنها، اقدامات لازم برای کنترل و دستگیری سلفی ها را انجام ندادند. در روز اول در تجمع میدان دارابی به تجمع کنندگان وعده دستگیر سلفی ها را دادند. اما هدف مزورانه مزدوران حکومت اسلامی سکوت در مقابل جنایت گردن زدن و میدان دادن به سلفی ها و متفرق کردن تجمع میدان دارابی بود.
پُر واضح است، سلفی ها دست به اقدامی زدند که نیروهای حکومت اسلامی توانایی اجرا آنرا با این ظرفیت و با زدن گردن جوانان را ندارند. روز یازده اردیبهشت در مریوان و همچنین در کردستان و در سطح سراسری در ایران باشکوه ترین مراسمهای روز جهانی کارگر برگزار شد. فضای مبارزه و شور انقلابی با کیفرخواست رادیکال و قطعنامه کارگران، زنان و جوانان در شهر درست شده بود. نیروهای امنیتی حکومت اسلامی عملا نتوانستند مانع برگزاری مراسم پارک شانو در مرکز شهر شوند. به این دلیل در مقابل تحرک خفاشهای کور سلفی های جنایتکار سکوت کردند، عملا و آگاهانه با تحرک سلفی ها تلاش کردند فضای رعب و ترس حاکم شود.

فتوا دهندگان کی بودند و چه میخواستند؟ و چه میگویند؟
کانال تلگرامی «دفاع از رسول‌الله »با انتشار یک فراخوان عمومی از تمام ملایان و ماموستایان «اهل حق» خواست که در روز جمعه موضوع خطبه‌های خود در مساجد کردستان را به «مسئله کافر بودن و حکم کشته شدن شخصی اختصاص دهند که به رسول اکرم (ص) توهین کرده است تا همه بدانند خط قرمز ما رسول‌الله صلی الله علیه و سلَم است.»
یکی از سلفی ها که فایل صوتی خطبه‌اش عصر جمعه در کانال تلگرامی دفاع از رسول‌الله بدون ذکر نام و درج محل خطبه منتشر شده است، حکم کفرگویان و برخورد با کفار را این‌گونه شرح می‌ دهد: «خداوند پروردگار در آیه ششم سوره احزاب فرموده: “حضرت محمد (ص) از نفس شما نیک‌تر و همسران وی مادر همه متدینان است.” از این نظر، حب حضرت رسول از نفس، پدران و مادران و فرزندانمان واجب‌تر است، بنابراین، مطابق حدیث، کسانی که به پیامبر اسلام و ناموس وی توهین کرده عذرشان پذیرفته نخواهد شد، کفرشان صریح و کشتن‌شان واجب است.» و ادامه میدهد؛ «هر سگی که به پیامبر خدا توهین کند با او مقابله خواهیم کرد حتی اگر سگ‌های آمریکایی، فرانسوی و یا هر لات‌ولوت دیگری باشند، کشته خواهند شد. ما جان‌مان را برای دفاع از رسول‌الله و ناموس او خواهیم داد.».
و فتواهای ملاکریکار که این روزها توسط سلفی ها در کانال تلگرامی آنها بازتکثیر شده می گوید؛ «هر کسی در عمل با اسلام خصومت ورزید، به فتوا نیازی نیست، بدون ترس از عواقب آن در یک کوچه خلوت با تبر سر را از تن‌اش جدا کنید، با گلوله مغزش را متلاشی کنید؛ شخصا در چنین شرایطی همین کار را خواهم کرد؛ حتی اگر بعدا کشته شوم.»
امام جمعه مزدور مریوان مصطفی شیرزادی قاتل و تایید کننده اجرای احکام اعدام زانیار مرادی و لقمان مرادی به نیابت از سلفی ها و حکومت اسلامی با دخالت مخرب و مزورانه اش تلاش ناکام شده برای آرام کردن فضای ملتهب در شهر مریوان را شروع کرد. مصطفی شیرزاد سلفی و مزدور حکومت اسلامی با دخالتهای مزورانه و توطئه گرانه اش به منظور تسلیم شدن جمال فیضی، در وقایع محله دارسیران برگ دیگر به پرونده جنایت و مزدوری و سلفی گریش افزود. این مزدور را باید رسوا و افشا کرد.

سلفی ها در کردستان حاصل دو دوره اما از یک جنس و تبار هستند.
سلفی های امروز حاصل عروج داعش در یک دهه گذشته هستند. در حوصله این نوشته پرداختن به روند عروج داعش در یک دهه گذشته نیست. سلفی های امروز به داعش و فرمانروایی اسلامی داعش در موصل و کارنامه جنایت و قمه کشی آنها در موصل و رقه، شنگال … و دشمنی آشکار آنها با زنان در این مناطق وصل هستند. اینجا این را اضافه میکنیم که سلفی های امروز اگر تتمه مکبت قرآن و احمد مفتی زاده هستند، اما با روش های بسیار جنایتکارانه و سخت دلانه و با چاقو و قمه کشی و کشتن انسانها به بهانه کفرگویی از مسلک و آیین داعش امروز پیروی میکنند. اینها محصول به قدرت رسیدن رجب طیب اردوغان در ترکیه، و در قدرت ماندن حکومت اسلامی و دخالتهای عربستان در منطقه هستند. اینها از وجود جریانات اسلامی در کردستان عراق و از همکاری های احزاب ناسیونالیستی در اقلیم کردستان نیرو میگیرند و باز تکثیر میشوند.

مریوان شهر آشتی یا شهر جدال و رو در رویی دو نیرو؟
مردم و جبهه ارتجاع و حکومت اسلامی . نگاهی کوتاه به سابقه مبارزاتی و خود سازمان یابی در مریوان و محله دارسیران!
اهمیت اشاره مختصر به تحولات سیاسی ــ اجتماعی خطاب به دوستانی است که نوشته اند مریوان شهر آشتی در نیم قرن گذشته بوده، است.(بیانیه چهار تشکل مدنی مریوان) نیت خوب و احساس دوستی و علاقه این دوستان و بویژه دوستانی از نسل جوان که به مردم شهر مریوان عشق می ورزند برای ما عزیز است. احساس و علاقه آنها به ساکنین شهر مریوان قابل درک است. تاریخ شش دهه گذشته در مریوان و کردستان به ما یادآوری میکند که مریوان شهر جدل و کشمکش سیاسی و اجتماعی پر هزینه ای بوده است. مریوان از شش دهه گذشته میدان مبارزه برای آزادی خواهی و رهایی، علیه ستم و تبعیض و ارتجاع بوده. شهر اعتراض و مبارزه قطبی و خونین بوده. شهر انتقام از طرف مرتجعین و حکومت اسلامی علیه آزادیخواهی و رهایی بوده. شهر ارگان های حاکمیت توده ای برآمده از بدست گرفتن قدرت سیاسی و دخالت گری مردم در سرنوشت خود است. شهر مبارزه پیگیر و سازش ناپذیر بزرگترین و محبوب ترین کمونیستهای ایران و کردستان فواد مصطفی سلطانی، عطا رستمی و صدها مبارز کمونیست و آزادیخواه دیگر است که علیه حکومت اسلامی و ارتجاع و مزدوران تمام قد ایستادند که برای یک دنیای بهتر و آزادیخواهی و سوسیالیسم جانباختند. مریوان شهر اعدام ٩ مبارز کمونیست بوده که با توطئه مزدوران محلی و ارتجاع مسلح دست در دست خلخالی، قاطعانه ایستادند و به حکومت اسلامی نه گفتند و اعدام شدند. مریوان شهر مبارزه برای حقوق کولبران و دست فروشان است که توسط نیروهای حکومت اسلامی و نیروهای مرتجع سرمایه دار و ارتجاعی جان می بازند. مریوان شهر مبارزه توده ای علیه اعدام است که برای آزادی فرزاد کمانگرها، رامین حسین پناهی ها و زانیار و لقمان مرادی ها دست به مبارزه زدند و در محکومیت اعدام ها اعتصاب عمومی سراسری در کردستان را با موفقیت به سرانجام رساندن. مریوان شهر ناکام کردن توطئه های ضد انسانی و ضد زن اسلامی ها از مکتب قرآن تا امروز سلفی های قمه کش است. در یک کلام مریوان شهر مبارزه رهایی بخش کارگران، زنان و معلمان و جوانانی است که هر روز مورد هجوم و دستگیری و اعدام قرار میگیرند. مریوان شهر عبدالله بیوسه فعال کارگری بود که در دفاع از حق تشکل کارگران و برگزاری مراسم های روز کارگر توسط حکومت جنایتکار اسلامی اعدام شد.
در مریوان دوستی و عشق در میان خانواده های جانباخته موج میزند. دوستی و اتحاد در میان شما نهادهای زیست محیطی با برگزاری بزرگترین مراسم گرامیداشت جان باختن شریف باجور به سرانجام رسید. مریوان تجلی بخش اتحاد و همبستگی در میان کارگران، زنان و فعالین اجتماعی و مدنی، فعالین و مدافعین حقوق کودک است که ما در پنچ دهه گذشته تجربه کرده ایم و در سال جاری در پارک شانو دیدیم.
در یک کلام مریوان و تجارب امروز که در ده ها نهاد مدنی و عروج صدها فعال کارگری، جنبش برابری زنان و مدافعین حقوق کودک و حق حیات زنده است، حاصل و از نتایج مبارزات قاطعانه و پیگیر جدال سیاسی و طبقاتی از یک طرف کارگران و مردم زحمتکش و در جبهه دشمن حکومت اسلامی از ارتجاع اسلامی تا خفاش های کور سلفی و سرمایه دارانی است که از رنچ کار کارگر و کولبر به سرمایه های میلیاردی رسیده اند.

با این توضیحات به برگ های کوتاه از یک تاریخ پر افتخار و ستودنی میپردازم.
محله دارسیران سابقه ای بس طولانی در سازماندهی مقاومت و مبارزه دارد. گنجینه ای از تجارب سازماندهی در مریوان و محله دارسیران ثبت شده است. در مریوان در بیش از شش دهه گذشته مقاومت توده ای و خود سازمان یابی نهادینه شده است. خود سازمان یابی و تجارب مردم اساسا علیه مرتجعین محلی، فئودالها و اسلامی ها و حکومت اسلامی بوده است. مردم دارسیران چند سال قبل از قیام ٥٧ در اقدامی خودسازمایافته با شرکت ده ها خانواده از دهقانان بطرف مرز عراق کوچ کردند. مبارزه جمعی آنها در اعتراض به حکومت پهلوی و نهادهای اداری که از مالکان دفاع می کردند، انجام شد. کوچ مردم دارسیران رژیم پهلوی را به وحشت انداخت و آنها مجبور شدند با فرستادن هیئتی از نخست وزیری وقت به مریوان خواستهای مردم دارسیران را به مالکان تحمیل کنند.

مریوان شهر بنکه های محلات و ستاد حفاظت از شهر دستاوردهایی که امروز قابل تکثیر هستند.
بعد از قیام ٥٧ به ابتکار فعالین سیاسی ستاد مسلح حفاظت از شهر و دستاوردهایش تشکیل شد. این ستاد بخشی از ارگان توده ای مسلح برآمده از حضور توده ای مردم به رهبری نیروهای چپ و کمونیست بود. ستاد حفاظت عملا ارگان مسلح شورای شهر و ارگان دفاع از فعالیتهای اجتماعی بود که در شهر مریوان انجام میشد و همزمان ارگان سازمان یافته نیروی مسلح مردمی بود برای مقابله با توطئه و نقشه های نیروهای مرتجع و از جمله سلفی های مکتب قران به رهبری احمد مفتی زاده که با دخالت سپاه پاسداران و نیروهای مزدور وابسته به حکومت اسلامی تلاش می کردند در مریوان مستقر و دستاوردهای قیام مردم و تشکلهای مردمی را با سرکوب خونین متلاشی کنند.

سازمان یابی محلات در مریوان سابقه ای طولانی دارد.
در مقطع پیروزی قیام ٥٧ در محلات شهرهای کردستان بنکه های محلات ایجاد شدند. اعضای ساکنین محلات عضو بنکه میشوند و در مقر و یا دفاتری ارگان سازماندهی محله را برای کمک رسانی و فعالیتهای اجتماعی سازماندهی می کردند. در مریوان در محلات شهر بنکه ها ایجاد شدند. بنکه ها هم ارگان توده ای اجتماعی بر آمده از قدرت سیاسی و اعمال اراده مردم برای اداره شورایی شهر بود. بنکه های محلات بخش توده ای از ارگان حاکمیت توده ای بودند.

خلع سلاح اولین ستاد نظامی حکومت اسلامی که با همکاری و تحت رهبری مفتی زاده در مریوان مستقر شد.
سلفی ها در گذشته تحت رهبری احمد مفتی زاده سازماندهی میشدند. سپاه پاسداران و مکتب قران برای سرکوب و به خون کشیدن تشکلهای توده ای مردم و ارگان های حاکمیت مردمی و ترور فعالین سیاسی، ستاد نیروهای مزدور با تجهیزات کامل نظامی و ده ها نیروی مسلح را در مریوان مستقر کردند. در ٢٣ تیرماه ١٣٥٨ مردم مریوان و تشکلهای سازمان یافته موجود، جمعیت زنان، اتحادیه دهقانان، کانون دانش آموزان و تشکل کارگران شهر در تظاهرات با شرکت بیش از هزار نفر که به اعتراض به سانسور در دولت بازرگان سازمان داده بودند، همزمان در مسیر تظاهرات و بعد از برگزاری میتینگ در محکومیت سانسور در دولت بازرگان در مقابل ستاد نظامی سپاه پاسداران و مکتب قرآن دست به تجمع اعتراضی زدند. مردم که از حضور نیروهای سپاه پاسداران و مکتب قرآنی ها نگران بودند و حاضر نبودند دستاوردهای حاکمیت توده ای و شورایی را به آسانی از دست بدهند خواهان تعطیلی و تصرف ستاد شدند. نیرهای مستقر در ستاد بطرف مردم تیراندازی کردند. سه نفر از تظاهرکنندگان در صفوف مردم (محمد درسید کارگر شهردارى، محمود بالکى از اتحادیه دهقانان و رئوف کهنه پوشی از کمونیست های محبوب شهر) در لحظات اول جان باختند. مقر ستاد به تصرف مردم تظاهر کننده درآمد.

کوچ تاریخی مردم مریوان!
با ناکام شدن استقرار نیروهای سپاه پاسداران و مزدوران محلی و برملا شدن اقدامات تروریستی مرتجعین، سپاه پاسدارن عملیات انتقال نیروهای نظامی از تهران، کرمانشاه و شهرهای نزدیک به پادگان مریوان را به هدف حملات خونین به شهر مریوان شروع کرد. شورای شهر مریوان و مردم خطر جنگی تحمیلی و خونین را در یک قدمی خود میدیدند. به منظور خنثی کردن حملات سپاه، ارتش و مزدوران محلی مذاکرات با تعدادی از نیروهای اعزامی حکومت اسلامی شروع شد. مذاکرات به بن رسید. نیروهای حکومت اسلامی و مزدوران محلی قصد بخون کشیدن شهر مقاوم مریوان را داشتند. برای خنثی کردن و کاهش شرایط خونبار جنگ و درگیری مسلحانه در شهر، در غروب ۳۰ تیرماه سال ۱۳۵۸، شورای شهر مریوان همراه با سایر نهادهای مردمی این شهر، پیشنهاد “کوچ اعتراضی” به خارج از شهر را اعلام می کنند.
بیش از هشتاد درصد ساکنین شهر به محلی در مسیر ایران و عراق در کانی میران کوچ می کنند و در آنجا مستقر می شوند. با کوچ مردم شهر نیروهای حمایتی و سازماندهی های ضروری برای اداره کوچ و کمک رسانی های فوری و ضروری تیم و ارگانهای مختلف توسط شورای شهر و مبارزین و فعالین سیاسی تدارک دیده شد. جمعیت وسیعی از شهرهای کردستان با سازماندهی راهپیمایی های طولانی بطرف شهر مریوان و محل کوچ آمدند.
درسهای کوج تاریخی شهر مریوان بیشمارند. درسهای این کوچ را ما امروز در ادبیات و شیوه مبارزه مردم در سطح سراسری و کردستان تجربه میکنیم. در چند روز گذشته ما شاهد بودیم که تعداد زیادی از جوانان گفتمان راهپیمایی از شهرهای کردستان بطرف محله دارسیران را زنده کرده اند.

ختم کلام. وقایع یازده اردیبهشت ١٤٠٠ در مریوان و محله دارسیران بار دیگر به ما میگوید بکارگیری تجارب ارزنده سازمانیابی توده ای با دخالت مردم در سرنوشت خویش و ایجاد نهادهای توده ای و مقاومت، موفق و موثر است. مردم مریوان و محله دارسیران اینبار با بکارگیری دستاوردها و تجارب شش دهه گذشته برگی دیگر به تاریخ سیاسی و مبارزاتی خود اضافه کردند. زنان در صف اول این تجربه ارزنده ایستاده اند.

٢٠ اردیبهشت ١٤٠٠
١٠ می ٢٠٢١

ایسکرا ۱۰٩۲

اینرا هم بخوانید

دولت ترکیه و تغییرات ژئوپولیتیکی! نسان نودینیان

حملات وحشیانه هوایی ارتش ترکیه از چند روز گذشته به مناطق مسکونی و کشتار مردم …