در سراسر دنیا، پرستاران درگیر همهگیری جهانی کرونا هستند. این شغل به سلامت روانی و فیزیکی بعضی از آنها لطمه شدیدی زده است و تعداد زیادی هم به دلیل این بیماری جان خود را از دست دادهاند. در روز جهانی پرستار، بیبیسی با دو پرستار در ایران و چهار پرستار در چهار قاره دنیا درباره زندگی در خط مقدم مبارزه با کرونا صحبت کرده است. روز جهانی پرستار، ۱۲ مه (۲۳ اردیبهشت) سالروز تولد فلورانس نایتینگل، آمارشناس بریتانیایی و بنیانگذار پرستاری نوین است.
ویروس کرونا در دنیا چهار میلیون نفر را آلوده کرده و بیمارستانها نزدیک است از پا دربیایند. این باعث شده که کار پرستارها در کانون توجه همگانی قرار گیرد.
پرستاران بیماران را تمیز نگه میدارند و آنها را میشویند، به آنها غذا میدهند و علائم حیاتیشان را زیر نظر دارند، با اینحال در بسیاری از نقاط دنیا پرستاری شغلی کم درآمد است که به آن اهمیت زیادی داده نمیشود.
از مردمی که ما را حمایت کردند تشکر میکنم”
مهدی دانشجوی پرستاری در قم میگوید: “از روزهای اول اپیدمی کرونا چون احساس وظیفه میکردم و میدانستم کمبود نیرو هست از ده اسفند تا ده اردیبهشت در یکی ازبیمارستانهای قم مشغول کار شدم. مدت شصت روز. نه عید نه سیزده بدر پیش خانواده نرفتم. خودم را در بیمارستان قرنطینه کردم.”
“خانه نرفتم تا خانواده مبتلا نشوند. روزهای اول کل بیمارستان پر شده بود. حتی در بخش اورژانس ۴۵ نفر بستری بودند. ماسک کم بود. گان نبود. ولی خیرین کنار ما بودند و کمک کردند. در این بین برخی متخصصان برای ویزیت نمیآمدند. فقط پزشکهای متخصص بیماریهای عفونی میآمدند.
“ما تازهداماد دیدیم از دنیا رفت. حتی دیدم دختر ۱۳ ساله فوت کرد. مادر بزرگ خودم را آنجا از دست دادم. روزهای سختی را گذراندیم. بودند همکارانی که کل خانوادهشان درگیر بیماری شدند اما باز به محیط کار برگشتند. از مردمی که ما را حمایت کردند تشکر میکنم.”
“رفتاری که دیگران با ما دارند”
پرستار یکی از بیمارستانهای دولتی ایران میگوید: “قبل از اینکه اعلام رسمی شود که این ویروس وجود دارد بسیاری از همکاران ما به دلیل کمبود امکانات مبتلا به این بیماری شدند.
در کنار این موارد خیلی از همکاران ما به مرحله افسردگی رسیدند. دلیلش هم رفتاری است که دیگران با آنها دارند.
آنها سعی کردند خانوادهها را آلوده نکنند. مثلا اعضای خانوادهشان را به شهرستان فرستادند یا با پدر و مادرشان رفت و آمد نکردند. حتی به مکانهای عمومی هم نمیروند تا خدای نکرده اگر ناقل باشند کسی را مبتلا نکنند. همین باعث افسردگی برخی شده.”
“یکی از همکاران ما در تاکسی با موبایلش در مورد شیفت و کارش با یکی دیگر از همکاران صحبت میکرده که راننده تاکسی متوجه میشود که او پرسنل بیمارستان است و او را از ماشین پیاده میکند. همین مزید بر علت میشود برای افسردگی.””شنیدهایم که مرکز مشاورهای در نظر گرفتهاند ولی چگونگی دسترسی به آن را نمیدانیم.”
“حالا همه میدانند ما چه میکنیم”
ماریا مورنو خیمنز پرستار اسپانیایی میگوید: “این ویروس بشدت مهاجم و مسری است. ما وقتی برای آمادهسازی و برنامهریزی نداشتیم.” خانم خیمنز ۳۲ ساله در بخش مراقبهای ویژه بیمارستان بارسلون کار میکند.
پس از شابع شدن کرونا در شهر بارسلون در ماه مارس، ماریا و همکارانش دو ساعت آموزش دیدند چگونه از لوازم محافظت شخصی استفاده کنند و بلافاصله در خط مقدم درمان کرونا قرار گرفتند.
او به بیبیسی گفت: “اواسط مارس بود که اولین مبتلا به کرونا را دیدم، مردی هفتاد و چند ساله.”
یک ماه مراقبت جان او را نجات داد.
ماریا میگوید: “وقتی او را بیرون از بخش دیدم خیلی خوشحال شدم. به او گفتم من یکی از آنهایی هستم که در بخش مراقبتهای ویژه از او نگهداری میکردم.”
او کاملا متوجه منظور ماریا نشد. به اکثر بیماران در بخش مراقبتهای ویژه داروهای آرامبخش داده میشود و آنهایی که مدت طولانی در این بخش بستری میمانند ممکن است پس از ترخیص کمی گیج باشند.
ماریا میگوید: “بیماران مثل فیلمها احساساتی نمیشوند و از شما تشکر نمیکنند. بیمارانی که از بخش مراقبتهای ویژه مرخص می شوند مثل زمان قبل از بستری نیستند و چیز زیادی را به خاطر نمیآورند و زیاد حرف نمی زنند. من خیلی خوشحال شدم که فهمیدم او به خانه برمیگردد.”
همسر ماریا هم پرستار همان بیمارستان است. بعضی از همکاران آنها به کرونا مبتلا شدند ولی خوشبختانه همه زنده هستند و حالشان رو به بهبودی است.
بعد از اعمال مقررات سختگیرانه محدودیت و تعطیلی در اسپانیا، مردم به بالکنهای خود میرفتند و برای کارکنان بهداشت و درمان دست میزدند.
“در اسپانیا معمولا فقط پزشکان هستند که کادر درمان به حساب میآیند. مردم از پزشکان تشکر کردند ولی پرستارها را فراموش کردند.”
خانم خیمنز امیدوار است که این دیدگاه بعد از این همهگیری جهانی تغییر کند: “فقط بیماران بستری در بیمارستان ارزش کار ما را درک میکردند. خیلی خوب بود اگر مردم هم قدر کار ما را میدانستند. یکی از کارهایی که برای تشکر از ما میتوانند انجام دهند به یاد آوردن ما و اسم ماست.”
“همه بالای ۷۰ سال داشتند و زنده ماندند“
گابریلا سرانوريال پرستاری در آمریکا، با خوشحالی از روزی یاد میکند که اولین بیمار مبتلا به کرونایش مرخص شد: “وقتی داشتم او را با صندلی چرخدار از بیمارستان بیرون میبردم خیلی خوشحال بود. او گفت دیدن آفتاب و تنفس هوای تازه خیلی خوب است. “
خانم سرانو هفت سال است پرستار است. در زمان همهگیری کرونا او در بیمارستانی در حومه سانفرانسیسکو کار میکرد:
“من از دو بیمار مبتلا به کرونا مراقبت میکردم که بیماری زمینهای هم داشتند و هر دو بالای ۷۰ سال بودند. هر دوی آنها زنده مانند و این من را امیدوار میکند. “
با این حال گابریلای ۳۱ ساله در دو ماه گذشته شاهد سه مرگ بوده که ناشی از کرونا نبودهاند. او توضیح میدهد چگونه از یک خانم در حال مرگ مراقبت کرده است:
“روز اول کمی هوشیار بود ولی نمیتوانست حرف بزند. من هر کاری را که میکردم برایش توضیح میدادم حتی با اینکه او نمیتوانست جواب بدهد.”
روز بعد بیمار حتی چشمهایش را هم باز نمیکرد. در واپسین ساعات عمر، بیمارستان اجازه ملاقات به اقوامش داد. متاسفانه او خانواده نزدیکی نداشت و نزدیک ترین دوستش هم تصمیم گرفت به بیمارستان نیاید.
گابریلا میگوید: “پیشش نشستم، دستش را گرفتم و به او گفتم همه چیز خوب است و من کنارش هستم. او کسی را دارد پیشش بماند. در آن لحظه نمیدانستم آیا او صدایم را میشنود ولی این بهترین کاری بود که میتوانستم برایش انجام دهم.”
تلاش گابریلا نتوانست شغلش را برایش حفظ کند و او در حال حاضر پرستار سیار است. این اصطلاح برای افرادی استفاده میشود که قراردادهای کوتاه مدت دارند.
چون مردم از ترس ابتلا به کرونا برای درمانهای غیر فوری به بیمارستان نمیروند و پذیرش بیماران عادی کم است، بیمارستان گابریلا تصمیم گرفت به استخدام او پایان دهد: “من امیدوارم که در یک ماه آینده کاری پیدا کنم. هر کاری بتوانم انجام میدهم.”
“هنوز خیلیها میترسند”
اوزموند سلستین ماندا، پرستار ۲۸ ساله در تانزانیا میگوید: “مردم میترسند به ما نزدیک شوند اما این چیز بدی نیست چون خطر ابتلا برای همه هست.”
او در بخش مراقبهای ویژه نوزادان در دارالسلام، بزرگترین شهر تانزانیا کار میکند. این بیمارستان بیماران را برای کرونا آزمایش و موارد مشکوک به ابتلا را به مرکز قرنطینه منتقل میکند. اوزموند میگوید با وجود اقدامات گسترده و اطلاعرسانی مستمر، هنوز مردم خیلی میترسند:
“چند روز پیش خانم زایمان کرد. نوزادش مشکل تنفسی دارد و در بخش مراقبتهای ویژه است. پدر این نوزاد از ترس ابتلا به کرونا برای دیدن همسر و فرزندش به بیمارستان نیامده است.”
پرستاران هستند که به این مادر دلگرمی و روحیه میدهند.
آمار رسمی قربانیان کرونا در تانرانیا کمی بیشتر از ۲۰ نفر است ولی برخی رسانههای بینالمللی صحت این آمار را زیر سوال بردهاند. اوزموند میگوید همه حداکثر تلاششان را میکنند که آلوده نشوند: “بعضی از کارکنان ما خانوادهشان را به روستا فرستادهاند.”
در حال حاضر اوزموند با خانواده برادرش زندگی میکند ولی دوست دارد جایی برای خود پیدا کند تا خطر انتقال بیماری کمتر شود.
پرستاری در قبایل دورافتاده
شانتی ترزا لاکرا میگوید: “۲۴ مارس، اولین مبتلا به کرونا را پذیرش کردیم. بلافاصله به فکر دو بیمار از قبایل بومی افتادم که بستری بودند. از آنها خواستم از بیمارستان بروند.”
شانتی پرستار به نامی است و به قبیلههای رو به اضمحلال جزایر آندامان و نیکوبار هند خدمات بهداشتی میدهد. او از یک پسر پنج ساله از قبیله جاراوا مراقبت میکند که عفونت ریه دارد. همچنین پرستار زنی از قبیله شومپن است که به دنبال درمان ناباروری است. قبیله جاراوا برای اولین بار در سال ۱۹۹۷ با دنیای خارج تماس پیدا کرد.
این شکارچی-گیاهچینهای برهنه در جنگلی محافظت شده زندگی میکنند که با پورت بلر هشتاد کیلومتر فاصله دارد. شانتی در این منطقه کار میکند. یک هفته بعد از مرخص شدن پسر بچه، شانتی به جنگل رفت تا به او سر بزند: “حال او کاملا خوب شده بود. من میتوانم کمی به زبان آنها صحبت کنم، به آنها گفتم که به اعماق جنگل بروند و آنجا بمانند.”
هزاران سال بود که زندگی در انزوا این گروههای بومی را محافظت کرده بود ولی گسترش شهرها در قرن گذشته باعث کاهش جمعیت آنها شده است. شانتی میگوید از قبیله جاراوا فقط ۴۵۰ نفر باقی مانده: “مصونیت آنها پایین است و یک فرد آلوده میتواند کل جمعیت آنها را به خطر اندازد.”
شانتی میگوید بعد از پایان این همهگیری جهانی، درمان ناباروری زن شومپن ادامه پیدا میکند. شومپنها هم شکارچیان-گیاهچین هستند و در جزیره بزرگ نیکوبار زندگی میکنند. جمعیتشان به اندازه جمعیت قبیله جاراواست.
شانتی ۴۸ سال دارد و پرستاری را بعد از پیوستن به وزارت بهداشت و درمان هند آموخته و در حال حاضر به عنوان ماما و نیروی کمکی کار میکند. او موفق به کسب جایزه فلورانس نایتینگل شده است که در هند بالاترین دستاورد در حرفه پرستاری است.بی بی سی