مندرج در ژورنال شماره ۸۵۶ (لینک به فایل پی دی اف نشریه ژورنال برای پیاده کردن روی تلفن همراه)
سیاستهای سهمیهبندی در نظام آموزشی جمهوری اسلامی ایران، بهویژه در پذیرش دانشجویان رشتههای پزشکی، به یکی از نمونههای آشکار تبعیض و ناکارآمدی این حکومت تبدیل شده است. مصطفی معین، وزیر علوم در دولت محمد خاتمی، اعلام کرد که ۷۵ درصد از دانشجویان پزشکی دانشگاه تهران با سهمیه پذیرفته شدهاند، آماری که بهوضوح نشاندهنده انحراف نظام آموزشی از معیارهای علمی و تخصصی است. این امر نشاندهنده اولویتدادن به منافع گروههای خاص، بهجای تمرکز بر شایستهسالاری و رشد علمی است.
این سیاستها، نهتنها آینده علمی کشور را به خطر میاندازند، بلکه به طور سیستماتیک عدالت آموزشی را زیر سؤال میبرند. وقتی که محمد ظفرقندی، وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در سال ۱۴۰۳ اعلام میکند که حتی رتبههای دورقمی بدون سهمیه هم پذیرفته نمیشوند، روشن میشود که این نظام آموزشی به نفع طبقات خاص و نزدیک به حکومت طراحی شده است. این روند، به طور مستقیم استعدادها و توانمندیهای جوانان کشور را سرکوب میکند و فضایی را برای رشد نخبگان واقعی از بین میبرد. از همین رو میتوان درک کرد که چرا نرخ مهاجرت دانشجویان و اساتید دانشگاه در ایران تا این حد بالا است.
سیاستهای ناعادلانهای مانند سهمیهبندی نهتنها آموزش عالی را نابود کردهاند، بلکه به یکی از عوامل اصلی نارضایتی عمومی در جامعه تبدیل شدهاند. این سیستم، ابزاری برای تثبیت قدرت و امتیازات خاص در دست حاکمان است و هر روز بیشتر نشان میدهد که ساختار کنونی نظام جمهوری اسلامی، مانعی بزرگ بر سر راه توسعه و پیشرفت واقعی کشور است. در واقع نهادهای آموزشی، نه کانونی برای آموزشوپرورش، که به مراکز تربیت افراد با ایدئولوژی مدنظر رژیم اسلامی تبدیل شدهاند. تنها با تغییرات بنیادین و سرنگونی این ساختار معیوب میتوان امید داشت که عدالت آموزشی و فرصتهای برابر برای همه مردم ایران فراهم شود.