زائده های نامربوط به شعار “زن، زندگی، آزادی”- عبدل گلپریان

از مقطع شروع انقلاب باشکوه مردم ایران، زائده هایی که با مضمون و محتوای زن، زندگی، آزادی خوانایی ندارند بسیار نامربوط مثل قارچ اینجا و آنجا سبز شده اند و جریانات راست می کوشند آنها را به این شعار عمیقا انسانی وصل کنند.
” ملت “، “هموطن”، “مرد، میهن، آبادی”، “جانم فدای ایران”، “ایران آباد و قدرتمند” و الاآخر.


آویزان کردن واژه “ملت” به انقلابی که در جریان است، نه تنها ربطی به انقلاب عصر حاضر ندارد بلکه طرح آن عمق و محتوای عمیقا انسانی، زن، زندگی، آزادی را به حاشیه می راند. “ملت” اصطلاحی کلاسیک و قدیمی متعلق به انقلابات قبل و بعد از قرن بیستم است که سرمایه داری ملی با اتکا به آن علیه ساختار فدرالیسم در صدد تغییر اوضاع دوره خود بود و با تکیه بر”ملت” و در نهایت تبدیل آن به پرستش یک نژاد در چهارچوب یک جغرافیای معین بنام “وطن” در مبارزات ضد استعماری به دنبال استقلال از استعمار بود تا یک طبقه استثمار کننده را بر جامعه حاکم کند. فلسفه این دو واژه در آن دوره تاریخی پایان دادن به غارت استعمارگران و ریختن هستی مردم به جیب تازه استقلال یافته هایی بود که مناسبات فئودالی را برای رونق و شکوفایی سرمایه داری “ملی و میهنی” کنار زده بودند. امروز نمی توان با همان کلیشه های اوایل قرن بیست این واژه را باد زد و احیا کرد.اینها به تاریخ پیوسته اند و بکار بردن آنها در قرن بیست و یک مایه ننگ تلقی می شوند.


” وطن” مکمل و مترادف با “ملت” است. یعنی مردمان متعلق به یک جغرافیای معین که تحت سیطره استعمار بود و برای رسیدن به استقلال و کوتاه کردن دست کشورهای استعمارگر به “وطن” استقلال یافته نیاز داشت. در طول تاریخ و در دوران قدرقدرتی حاکمان در قرن بیست به نام “ملت” و “وطن”، جنگ ها و جنایت های بیشماری صورت گرفته است که کمترین ربطی به شهروندان ساکن در آن جغرافیا نداشته اند. تاریخ گذشته ایران از این قاعده مستثنی نبوده است. از داریوش کوروش گرفته تا پهلوی و جمهوری اسلامی مملو از این تباهی است.


“مرد، میهن، آبادی”، را برای درست کردن قافیه اختراع کردند. تفکر مرد سالار و میهن پرستانه برای آباد کردن مناسبات سود و سرمایه طبقه مفتخور دیگری که می کوشند آنرا به شعار زیبا و انسانی زن، زندگی، آزادی بدوزند. این نوع تفکر عقب مانده تاریخ مصرف گذشته از سوی افراد یا جریانات راست به وسط میدان پرتاب می شوند. این طیف نه تنها همچنان در تاریخ یک صد سال گذشته منجمد شده اند بلکه خواسته یا ناخواسته از شعار عمیقا انسانی ، زن، زندگی، آزادی و با ضمیمه کردن این وصله های ناجور قهقرای فکری خود را به نمایش می گذارند. نباید اجازه داد با چنین زائده های نامربوط و مرد سالار چوب لای چرخ انقلاب بگذارند. شعار “جانم فدای ایران”، “ایران آباد و قدرتمند” یا “در راه تو کی ارزشی دارد این جان ما”، همگی در خدمت ناسیونالیسم عظمت طلب ایرانی برای نیروهای مسلح و تبدیل شدنشان به گوشت دم توپ در راه اندازی جنگها برای حفظ سود و منافع همان طبقه حاکم بود . تاریخی مملو از تباهی زیر چنین کلمات و واژه هایی.


در هیچ یک از موارد فوق اشاره به منافع انقلاب کننده ها نیست. انقلابیون و میلیونها نفر را ( مردم یا شهروندان ) خطاب قرار نمی دهند. ذره ای از، رفاه، سعادت، خوشبختی و کرامت انسانی برای شهروندان در تکرار مکررات جریانات راست و ناسیونالیسم ایرانی یافت نمی شود. در هیچ جا از پایان دادن به نابرابری، از ستم بر مردم، از حقوق برابر زن و مرد، از یک زندگی شاد، ایمن و خلاق برای کودکان، دفاع از حقوق انسانی رنگین کمانی ها، از تلاش برای ایجاد محیطی سالم برای زندگی، حمایت از حقوق حیوانات و از دهها مطالبه که حق بی چون و چرای تمامی شهروندان فارغ از محل تولد و سکونت آنان است در مخیله این طیف منجمد شده پیدا نمی شود. مدام باید این تفکر که اهداف سیاسی معینی را دنبال میکند نقد کرد.


نسل جدید و جوان امروز نه در عصر استعمار زندگی می کند و نه طالب ساختار پیشینیان است. نسل جدید و انقلابی در ایران منطبق بر بالاترین دستاوردهای دهه سوم قرن بیست و یک می خواهد جامعه ای آزاد، برابر و انسانی را برای خود و برای نسل های بعدی رقم بزند.
انقلابی که با شعار زن، زندگی و آزادی در میدان است، شناسنامه این انقلاب است که مفهومی عمیقا انسانی دارد و نباید هیچ تبصره نامربوطی به آن وصل شود. زن زندگی آزادی یعنی پایان دادن به آپارتاید جنسیتی، پایان دادن به هرگونه ستم، تحقیر و توهین به زنان. پایان دادن به استثمار و بردگی مزدی، پایان دادن به نابرابری اقتصادی، برچیدن بساط ضد انسانی و توحش اعدام، به تاریخ سپردن پدیده زندانی سیاسی، پایان دادن به دخالت مذهب و هرگونه نهاد و گروه مذهبی در زندگی مردم برای تحقق رفاه، شادی، منزلت، معیشت و خوشبختی تک تک انسانها است. تحقق رفاه، حرمت و شادی برای کودکان و برخورداری از فضا و محیط سالم برای زندگی. ، آزاد زیستن و نهایتا اعمال حاکمیت مستقیم شهروندان بر سرنوشت خود و لغو هرگونه حکومت مافوق مردم. در یک کلام زن، زندگی، آزادی یعنی نابودی جمهوری اسلامی و برپایی جامعه ای آزاد، برابر و انسانی.
عبدل گلپریان
۲۸ اکتبر ۲۰۲۲

اینرا هم بخوانید

دست چپاولگران حکومتی از منابع انرژی کوتاه – عبدل گلپریان

مندرج در ژورنال شماره ۸۸۱ (لینک به فایل پی دی اف نشریه ژورنال برای پیاده …