زندانی سیاسی و عقیدتی بی قید و شرط آزاد باید گردد- زندان، شکنجه، اعدام ملغی باید گردد (بخش دوم)- امیرجواهری لنگرودی

a.javaher99@gmail.com

در بخش اول مقاله با همین عنوان آورده‌ام: جان رفیق ما شریفه محمدی و خانم‌ها وریشه مرادی و پخشان عزیزی سخت در خطر می‌باشد!
این اعداد اعدام‌ها، تنها عدد و رقم نیستند، اینها جان شریف انسان‌هایی هستند که پشت هرکدام، فرزندان، خواهران و برادران، مادران و پدران و… بیشمار کسان فرد اعدامی جای دارند که جان همه‌ی آنان به همراه فرد اعدامی گرفته می‌شود و من شرمنده‌ی همه آنانی هستم که تنها به اعداد اعدام‌ها در آن جغرافیای مشخص اشاره می‌دارم… (۱)
براساس اخبار منتشر شده در فضای مجازی، صبح روز شنبه ۴ مرداد ۱۴۰۴ زندان قزلحصار صحنه‌ی یکی از خشونت‌‌بارترین حملات گارد ویژه به زندانیان سیاسی بود. به گفته منابع خبری: بیش از ۱۰۰ نفر از نیروهای مسلح گارد ویژه، به دستورمستقیم الله‌کرم عزیزی، رئیس زندان قزلحصار و معاون او حسن قبادی، با همراهی مأموران وزارت اطلاعات، مسئولان حفاظت و پاسداران بند، به واحد ۴ زندان ـ که محل نگهداری زندانیان سیاسی است ـ یورش بردند.
این یورش با حضور افرادی از جمله اسماعیل فرج‌نژاد (معاون زندان)، حسین کمره‌ای (رئیس حفاظت)، محمد سبزه‌مکان، رحیم فیضی، احمد شیرازی و فردی به نام فلاح صورت گرفت. در جریان آن، زندانیان با شدت تمام مورد ضرب‌وشتم، شکنجه و رفتارهای غیرانسانی قرار گرفتند.
در ادامه‌ی این سرکوب خشونت‌بار، مأموران زندان قزلحصار با استفاده از دستبند، پابند و کشیدن کیسه بر سر زندانیان، آنان را به‌شدت مجروح کرده و سپس تمامی زندانیان سیاسی را به سلول‌های انفرادی منتقل کردند. از زمان این یورش تا لحظه‌ی انتشار این خبر هیچ تماسی از سوی زندانیان با خانواده‌های‌شان برقرار نشده و وضعیت سلامت آنان در هاله‌ای از ابهام قرار دارد.
تأسف بارتر آنکه صبح یکشنبه ۵ مرداد۱۴۰۴، تنها یک روز پس از این حمله‌ی خشونت‌بار، دو زندانی سیاسی از اعضای سازمان مجاهدین که به اتهام «ساخت لانچر و خمپاره‌انداز دستی» محکوم به اعدام شده بودند، به نام‌های مهدی حسنی (۴۸ ساله) و بهروز احسانی اسلاملو (۶۹ ساله) بدون اطلاع قبلی خانواده‌های‌شان و بدون حق آخرین ملاقات، از سلول‌های انفرادی بیرون آورده، در زندان قزلحصار اعدام شدند. که این اعدام‌ها تازه‌ترین نمونه‌ی از این سیاست مرگبار جمهوری اسلامی ایران است.
قوه قضائیه جمهوری اسلامی مدعی شده: این دو نفر به اتهام «بغی»، «اجتماع و تبانی» علیه امنیت ملی و «محاربه» به اعدام محکوم شده بودند. اضافه نمایم: پس از این حمله، در ادامه‌ی فشارهای سازمان‌یافته علیه زندانیان سیاسی، سعید ماسوری، زندانی سیاسی با سابقه‌ای که ۲۵ سال بدون حتی یک روز مرخصی در زندان‌های مختلف کشور محبوس بوده است، بی هیچ توضیحی، به زندان زاهدان تبعید شد. (۲)
باید افزود: آن‌چه پس از بمباران ۱۲ تیر ۱۴۰۴ زندان اوین دیده شد که زندانیانی که امکان فرار داشتند، فرار نکرده و ماندند و سربازان و زندان‌بان‌ها و کارمندان زندان را از زیر آوار و ویرانی بمباران نجات دادند، یعنی زندانیانی که شرافت را به نقطه اوج رساندند و در عوض دستگاه قضایی و سرپرستی زندان در انتقال زنان زندانی و قول و قرارهایی که به آنان داده بودند، طبق آنچه در نامه‌های سه امضایی زنان زندانی گلرخ ایرانی، رحانه انصاری و وریشه مرادی و همچنین نامه‌ی دو امضایی ابوالفضل قدیانی و مهدی محمودیان و نامه‌ی تکان دهنده‌ی آقای رضا خندان از زندان تهران بزرگ، به نشانه‌ی دهشت وحشتناک موقعیت زندانیان سیاسی و عقیدتی در زندان‌های ایران است عمل نکرده و برخوردهای غیر قانونی و ضد بشری بیش از پیش علیه زندانیان سیاسی اعمال کرده‌اند. در نامه‌ی آقای رضا خندان آمده: «آنان را با دست‌های بسته بهم و پابند زندانی ازاوین شبانه به شکل اسرای زندانی به زندان بزرگ تهران انتقال دادند…» (۳) این عملکرد غیر قانونی و ضد بشری، اوج دون صفتی و رذالت مسئولان زندان را نشان داد. همان‌طور که در بخش پیشین یادداشت هم درباب اخراج غیرقانونی و غیرانسانی وتوأمان با توهین و خشونت پناهندگان شریف و زحمتکش افغانستانی به دست عمال حکومت به بهانه‌ی کذب “جاسوسی” عنوان شد، مسئولان زندان اوین هم با زندانیان سیاسی رفتاری مشابه و شرم‌آور روا داشتند. در مقابل، نامه‌های زنان و مردان زندانی سندی ماندگار از بصیرت، خویشتن‌داری و منش و شرافت زندانیان سیاسی و عقیدتی – حتی کسانی که احکام اعدام را در پرونده‌ی خود دارند – به‌نمایش گذاشت و بی اعتباری دستگاه امنیت زندان و کل آپارات قضایی ایران را در این برهه از زمان در برابر افکار عمومی جامعه ما و جامعه جهانی دیگر بار افشا کرد.
هم اکنون که کشور ما ایران در یکی از دهشتناک‌ترین، فلاکت‌بارترین، بحرانی‌ترین و سرنوشت سازترین دوران تاریخی خود قرار گرفته، کارنامه‌ی سیاه این نظام که خود اعلام کرده بیش از ۷۰۰ “جاسوس” دستگیر کرده‌اند، از آغازودرتمامی دوره‌های جنبش‌های خودانگیخته‌ی اجتماعی خرداد ۸۸، دی ماه ۹۶، آبان ۹۸ و جنبش عظیم “زن، زندگی، آزادی” در شهریور ۱۴۰۱ و پس از آن رفتاری غیر قانونی وغیر انسانی با بازداشت شدگان داشته است. امروز نیز چنین سرنوشت شومی متوجه ی زندانیان سیاسی و بازداشتی‌ها پس از جنگ دوازده روزه در جریان است. همه‌ی دوران سیاه حاکمیت اسلامی نشان داد که موجودیت این نظام با بازداشت، زندان، شکنجه و احکام اعدام گره خورده. جامعه را امنیتی کردند و طرح هر نوع مطالبه و اعتراضی را “تشویش اذهان عمومی” قلمداد و تحمیل فضای دشوار دستگیری‌ها و احکام سنگین سرکوب را بر جامعه، تمامی نمایش ۴۶ سال حاکمیت سیاه اسلامی ضد انقلابی بر کالبد جامعه ایران است…
باید برابر چنین فضایی ناهنجاری، سکوت را شکست و زندان را بر سر زندان‌بان‌هایش فرو ریخت. فضای خون آلوده زندان‌ها در شرایط جنگی حکم می‌کند که دستگاه قضایی و کل حاکمیت اسلامی به اندازه‌ی طالبان شهامت داشته باشند که در شرایط پایان نیافته وضعیت جنگی، همه‌ی زندانیان سیاسی و عقیدتی، اعم از زنان و مردان را از زندان‌های سراسر افغانستان با عفو عمومی، بی قید و شرط آزاد کرد و بر مردم ماست که در تجمیع وسیع در کنار خانواده‌ها و فرزندان زندانی‌شان و در کنار جنبش عظیم و میلیونی دادخواهی، جای گیریم و فریاد: «زندانی سیاسی و عقیدتی، بی قید و شرط آزاد باید گردد» سر دهیم و هم شعار اثباتی “زندان، شکنجه، اعدام / ملغی باید گردد” را فریاد زنیم…
انجام این کار به حضور مادی یکایک مردم جامعه در داخل و خارج از کشور بر می‌گردد تا در سایه روشن شرایط امروز ایران و جهان، این فریاد را همگانی و بدل به کمپینی سراسری و میدانی نمایند!
(ادامه دارد)….
پنجشنبه ۹ مرداد ۱۴۰۴ برابر با ۳۱ جولای ۲۰۲۵
منابع:
۱) امیرجواهری لنگرودی: زندانی سیاسی وعقیدتی بی قید وشرط آزاد باید گردد! زندان، شکنجه، اعدام ملغی باید گردد! (بخش اول همین یادداشت)

زندانی سیاسی وعقیدتی بی قید وشرط آزاد باید گردد- زندان، شکنجه، اعدام ملغی باید گردد (بخش اول)- امیرجواهری لنگرودی

اینرا هم بخوانید

آنچه مردم می خواهند و آنچه را که نمی خواهند! مهران محبی

کارگر کمونیست ۸۹۳ در مدت دوازده روزی که جنگ بود خامنه ای و اهل بیت …