زندگی‌ها هنوز زیر آوار است.گزارش «شهروند» از روستاهای زلزله‌زده

نگرانی از شروع باران‌های موسمی در دشت ذهاب دام‌ها و بذر گندم و نخود آماده كشت زير آوارند

روزنامه شهروند: وانت كمك‌هاي مردمي رسیده. بسته‌ها به سوی مردم پرتاب مي‌شود. هيوا فرياد مي‌زند «عروسك نياورديد؟» زن دستش را مي‌كشد «ارامان چادر نهاوردنه» (برایمان چادر نیاورده‌اند) و همه به سوي وانت مي‌دوند.
روز سوم زلزله است. زلزله یکشنبه‌شب، ٢١ آبان زندگی‌های مردم این منطقه را زیر خاک برد. بزمير ‌آبادي‌ها بايد امشب را هم در دماي صفر درجه بدون پتو و چادر بگذرانند. در حياط خانه‌هاي ويران‌شان كه فقط در آهني از آن به جا مانده.
زلزله خانه‌ای را سالم نگذاشته. خشت و گل‌ها، بلوك‌ها، آجرها همه ناظر فرياد ساكنان‌شان براي گرفتن كمك‌اند. آفتاب يك ساعتي است غروب كرده و شب آنچنان در بزمير خانه كرده كه گويي هرگز صبحي نبوده. زلزله هم شب آمد و هيوا كه دستش را دور گردن خواهرش حلقه زده، خواب بود، براي همين نتوانست لباس بپوشد. «لباسم رو ببين» بلوز آستين كوتاهش را نشان مي‌دهد و دندان‌هايش از شدت لرزش به هم مي‌خورند.
از بزمير ٥٠٠ خانواره تا سرپل ذهاب حدود ٣٠ كيلومتر فاصله است، اما بزميرآبادي‌ها خودشان اجساد زير آوار را درآورده و دفن كرده‌اند. بدون گواهي فوت.
«از يك خانواده ٩ نفر مرده‌اند». سارا عضو خانه بهداشت روستا بوده. اهل سرپل ذهاب است كه بعد از ازدواج ساكن روستا شده. صورتش زير نور چراغ‌قوه مي‌درخشد، در روستايي كه ظلمات مطلق است.
از خانه بهداشت چيزي باقي نمانده. در دو روز گذشته چند آمبولانس راه‌شان به روستا باز شده و كمك كرده‌اند.
هر خانواده دور آتشی نشسته است. سارا نگران زن همسايه است كه باردار بوده و قفسه سينه‌اش شكسته. حالا نفسش به سختي بالا مي‌آيد «سه ماهه باردارم». چند پشتي و يك فرش از ميان خرابه‌هاي خانه بيرون كشيده‌اند.
ديگر جنازه‌ای زير آوار نمانده. اهالي مي‌گويند همه همديگر را مي‌شناسيم. اگر كسي زير آوار مانده بود مي‌دانستيم.
لاشه دام‌ها تصوير تلخ اهالي است. هيچ‌كدام از دام‌ها زنده از طويله بيرون نيامدند و بوي مردارشان شب را شكسته. تصویری از دارایی از بین رفته پیش چشم‌شان است.
در منطقه حسن سلیمان، پشت دشت ذهاب لاشه‌های دام روستاییان باد کرده و بو گرفته. می‌گویند مجبورند منتظر بمانند تا کسی برای آمارگیری بیاید و آنها این سند بو گرفته را نشان دهند که دارایی‌شان در زلزله از دست
رفته است.
یکی از روستاییان می‌گوید از معدود دام‌هایی که زنده مانده‌اند هم چند رأسی دست و پا شکسته‌اند، اما دامپزشکی این‌جا نیست که درمان‌شان کند و روستاییان هم از آنان دست‌شسته‌اند، چراکه از اینها عزیزتر کسان‌شان بود که از دست داده‌اند.
در حسن سلیمان یکی از ریش‌سفیدان معتمد کار تقسیم کمک‌ها را به عهده گرفته و کمی اوضاع بهتر است. «ما دیدیم که اوضاع توزیع اقلام آشفته است و روستاها پراکنده و زیادند. تصمیم گرفتیم کمک‌ها را در این بخش متمرکز کنیم و از دهیاران و رؤسای شورای روستا بخواهیم با لیستی از خانوار روستایی بیایند و کمک تحویل بگیرند، این‌طوری کسی هم شاید از قلم نیفتد.»
نبود آمار از خسارت برخی روستاها
از سرپل ذهاب تا نقطه صفر مرزي، آن‌قدر روستا وجود دارد كه تعدادش را حتي محلي‌ها نمي‌دانند. «روستاها خيلي زيادند. خيلي از روستاها چسبيده‌اند به كوه و هنوز هيچ‌كس آماري از آسيب آن‌جا نداره. فقط روستاهايي به چشم آمده‌اند كه لب جاده بودند». حاتم علي ياسر از اهالي روستاي جابري ذهاب است. مي‌گويد زمين جوشيد. دخترش روبه‌رويش نشسته بود. دست‌هاي‌شان از شدت لرزش زمين به هم نرسيد. هركدام به گوشه‌ای پرت شدند، اما زنده ماندند. روستا چند كشته داشته كه اهالي دفن‌شان كرده‌اند.
دام‌هاي‌شان زير آوارند «همه زندگي‌مان» و بذر گندم و نخود آماده براي كشت، همه زير آوار مانده‌اند. ١٨گوسفند جان سالم به‌دربردند. خودشان را نجات داده بودند. «نمي‌دانيم چگونه».
هفته بعد فصل باران‌هاي موسمي است. سرپل ذهاب منطقه‌ای گرمسيري است با باران‌هاي وحشي و روستاييان نگران بذرهايي كه مثل حيوانات‌شان زير آوار ورم كرده. «نه مي‌تانيم اينها را از زير آوار دربياوريم و نه وسيله‌ای داريم كمك‌مان كند. چه كسي بايد خسارت‌مان را بدهد.» درختان قرص و استوار ايستاده‌اند و خانه‌ها خفته در خاك. «این خانه‌ها را ببینید طرح بنياد مسكن بود، چيزي از آن باقي نمانده».
٦٢ خانوار کانی‌رش نیازمند پتو
هنوز جان‌هاي بسياري در دشت ذهاب زير تلي از آوار مانده‌اند. در روستاهايي كه هنوز آمار مردگانش به ثبت نرسيده. چند محلي مي‌گويند زير اين زمين‌ها عتيقه زياد است. راننده تاكسي كه ما را به سرپل مي‌رساند، دشت وسیع ذهاب را نشان مي‌دهد. با كوه‌هاي چند رنگ و تكه‌تكه‌اش. با درخت‌هايي كه لرزش زمين تكاني به آن نداده. چند روستاي نزديك به نقطه صفر مرزي هم همين وضعيت را دارند. آنها خوش‌شانس بودند كه حالا فقط ترس در خانه ماندن را دارند.
پويا اهل روستاي كاني‌رش است. زلزله در روستاي آنها خسارت چنداني نداشته. ويراني خانه‌ها كم بوده و از ميان اهالي روستا فقط دو نفر جراحت سطحي داشتند و سرپايي درمان شدند.
٦٢ خانوار كاني‌رش با وجود ويراني كم در انتظار چادر و پتو هستند. پتو و چادري كه عادل شفیعی، رئیس عملیات امدادونجات منطقه زلزله‌زده سرپل ذهاب در گفت‌وگو با «شهروند» درباره آنها مي‌گويد: «براساس توافق صورت گرفته کار توزیع چادر، پتو و سایر اقلام زیستی هلال‌احمر بین زلزله‌زدگان را ارتش و سپاه برعهده دارند» و پوريا مي‌گويد شب قبل بچه دوروزه را بين دو بلوك و پتو گذاشته‌اند تا سرما جانش را نگيرد.
از روستاي آنها تا مرز راهي نيست. آنها نقطه صفر مرزي‌اند و تا ثلاث باباجاني ٢٥ كيلومتر فاصله دارد. «دكتر خانه بهداشت روستا سرش شكسته و حالا خانه بهداشت تعطيل است.» دكتر از اهالي روستاي امام عباس بوده و با آن‌كه نيم ساعتي بيشتر با كاني‌رش فاصله ندارند، اما روستاي امام عباس تخريبش بالاست.
« زلزله بين ازگله و سرپل ذهاب بوده و روستاهاي نزديك به اين منطقه آسيب بسيار ديده اند.» روستاييان پیش از این زود مي‌خوابیدند. آن هم در پاييزي كه سرمايش كم از زمستان ندارد. در خانه هاي كاهگلي كه ديگر نيست خواب بر آنها حرام شده است.

اینرا هم بخوانید

حملات پهپادی به میادین نفتی اقلیم کردستان عراق برای سومین روز متوالی

مقام‌های امنیتی اقلیم کردستان عراق می‌گویند میادین نفتی در این منطقه برای سومین روز متوالی …