امروز به روز غمگینی برای همه تبدیل شد. سعیده نظری ما را برای همیشه ترک کرد. در جدال با یک بیماری هولناک، تنها آرزوی این زن جوان این بود که بتواند با پیوند عمل ریه سالهای بیشتری را زنده بماند. خانواده بزرگ و پر مهر نظری برای او هر کار که می توانستند کردند. او می توانست امروز زنده بماند اگر ما می توانستیم بر تمام موانع غلبه یابیم. بزرگترین مانع اداره مهاجرت سوئد بود که با اینکه می دانست این زن جوان بشدت بیمار است، به در خواست پناهندگی وی جواب منفی دادند و او به دلیل این جواب از دریافت یک ریه و عمل پیوند محروم شد. اداره مهاجرت می دانست که با حال وخیم سعیده، قادر به اخراج وی نیستند ولی با غیر انسانی برخورد کردن، نظاره گر مرگ وی شدند. بعد از اینکه کیس سعیده به روزنامه ها کشیده شد و در مقابل اداره مهاجرت سوئد در مالمو برای نجات سعیده تظاهراتی برپاشد، آنوقت به او اجازه اقامت دادند. اما نوشدار بعد از مرگ سهراب چه فایده ای دارد. چند روز پیش که او جواب مثبت را دریافت کرد، سعیده بر تخت بیمارستان در لوند با مرگ دست و پنجه نرم می کند. تا اینکه بعد از ظهر روز ۲۳ آوریل سعیده دیگر چشمهای امیدوارش را باز نکرد و از میان ما برای همیشه رفت.
مرگ سعیده به نظرم یک فاجعه انسانی است. چرا که می شد از بروز آن جلوگیری کرد. اگر انسانیت بر همه امور حکم می راند.
فقط یه خانواده بسیار دلسوز و پر مهر از مرگ سعیده ناراحت نشده اند. همه ناراحت هستیم. نه فقط ناراحت که خشمگین و عصبانی هستیم که چگونه جامعه ای در مقابل مرگی قابل جلوگیری، فقط نظارت کننده است و کاری برای زنی جوان با هزار و یک آرزو انجام نمی دهد تا اینکه خاموش شود. شخصا بسیار غمگین و برافروخته هستم. به خودم نهیب می زنم که کاش برای سعیده زودتر تظاهرات می گذاشتیم. شاید زودتر اداره مهاجرت مجبور می شد به سعیده اقامت دهد. و در اینصورت هنوز شانس بیشتری برای نجات او وجود داشت.
سعیده از میان ما رفت. نتوانستیم جان او را نجات دهیم. ولی تلاش ما برای پی افکندن جامعه ای که جان و ارزش انسانها در صدر اولویت آن قرار دارد باید همچنان ادامه پیدا کند تا کسان دیگری مثل سعیده عزیز ما جان نبازد.
به خانواده بزرگ و محترم و بسیار عزیز نظری این غم جانسوز را از صمیم قلب تسلیت می گویم. در کنار شما عزیزان هستیم و یاد سعیده عزیز را پاس می داریم.