بیست و یکم آبانماه زلزله ای به قدرت بیش از هفت درجه ریشتر غرب ایران را به لرزه در آورد. این زلزله به فاجعه ای انسانی تبدیل شده است. در جریان آن بسیاری از مردم جان خود را از دست دادند. بسیاری زخمی شدند، هزاران نفر آواره شدند. قبل از هر چیز جانباختن عزیزانی را که در این فاجعه انسانی، جان خود را از دست دادند، به خانواده هایشان و به همگان تسلیت میگویم.
متاسفانه آمارها بسیار بیش از آن چیزی است که تا کنون برملا شده است. جمهوری اسلامی آمار واقعی این فاجعه انسانی را نمیدهد و حتی بعضا این آمار را ندارد و میگوید اطلاع رسانی نیست. چرا؟
نشنال جتوگرافیک این زلزله را مرگبار ترین زلزله سال ٢٠١٧ اعلام کرد. دلیلش چیست؟
دلیلش حاکمیت یک حکومت دزد، جنایتکار، سرکوبگر است که مردم را در بی تامینی مطلق در کام زلزله، در کام سیل و بلایایی از این دست رها کرده است. در حاکمیت این رژیم مردم از داشتن شهر امن، اماکن عمومی امن، مسکن امن و هر نوع تامینی محرومند. این چنین است که زلزله قربانی میگیرد، سیل قربانی میگیرد، حتی فروریزی ساختمانهای عظیمی چون پلاسکو قربانی میگیرد و این داستان زندگی مردم در حاکمیت چپاولگر رژیم اسلامی است.
بنا بر گزارشات بخشی از خانه های های فروریخته، واحدهای مسکن مهر هستند که به دلیل زیر استاندارد بودنشان بر سر مردم ریخته است. مسکن هایی که در جریانش کلی پول بالا کشیده اند و هنوز موضوع اعتراض مردم است.
جمهوری اسلامی مسبب ابعاد فاجعه بار انسانی زلزله در غرب کشور و اتفاقاتی از این دست است که در این گوشه و آن گوشه روی میدهد. مردم باید در برابر چنین بلایایی تامین باشند.
جمهوری اسلامی به جای کمک رسانی به مردم، به جای پناه دادن به آواره شدگان و رساندن دارو و غذا و امکانات اولیه زیستی به مردمی که خانه و زندگیشان زیر آوار مانده است، مثل همیشه در فکر مقابله با بحران است و نیروی بسیج و انتظامی شان را به محل بسیج کرده اند. همانطور که در موارد مشابهش در زلزله آذربایجان شرقی و بم و در جریان فروریختن معدن زمستان یورت بر سر کارگرانی که در اعماق زمین کار میکردند، عمل کردند.
بسیاری از مردم هنوز زیر آوار مانده اند. علیرغم هیاهوی تبلیغاتی حکومتی، حتی کمک رسانی بموقع برای بیرون کشیدن انسانها از زیر آوار و نجات جان آنها نشده است و این خود مردم هستند که وارد صحنه عمل شده اند. مردم در این منطقه فریادشان بلند است و میگویند دارو نیست، درمان نیست، غذا نیست و به آنها فقط آب معدنی میدهند.
آنوقت در جواب این مردم میگویند، زلزله امتحان الهی بود. شرم بر این جنایتکاران و این دزدان و شرم بر این امتحان الهی. میگویند مسلمانان بخشی از خمس و زکاتشان را به زلزله زدگان اهداء کنند و این همه برنامه و نقشه شان برای جوابگویی به این مردم آسیب دیده است.
مردم به این همه بی تامینی اعتراض دارند. مردم از اینهمه آسیب پذیری در برابر هر اتفاق طبیعی چون زلزله، سیل و غیره اعتراض دارند. صدای اعتراض این مردم باشیم.
حکومت اسلامی برای جلوگیری از کمک رسانی مردم و اینکه مبادا این فاجعه انسانی و خشم مردم به شورشی مردمی تبدیل شود بی شرمانه اعلام کرده است:” اوضاع در مناطق زلزله زده تحت کنترل است”. حکومت اسلامی در مسیرها نیروی انتظامی مستقر کرده و به بهانه جلوگیری از سارقین راه در جاهایی کوشیده است که جلوی کمک های مردمی را سد کند. در حالیکه خود بزرگترین سارقین هستند و همه وحشتشان از تبدیل این همبستگی به اعتراضی وسیع و اجتماعی است. حضور فعال ما مردم تضمین واقعی کمک رسانی واقعی به زلزله زدگان و جلوگیری از چپاول و بالاکشیدن حتی همان کمک های مردمی است.
خوشبختانه هم اکنون موجی از حمایت از زلزله زدگان غرب کشور شکل گرفته است. پیام های همبستگی مردم، پیامهای خشم، اعتراض و اندوه آنان در حمایت از زلزله زدگان است. در ٢٢ آبانماه بازنشستگان در تجمع اعتراضی خود در مقابل دفتر روحانی، تجمعشان را با یک دقیقه سکوت و اعلام همبستگی با زلزله زدگان اعلام کردند.
باید این اندوه و این خشم را به حرکتی سازمانیافته برای برپایی اعتراضی سراسری به این وضعیت جهنمی که به پا شده و به کمک رسانی به زلزله زدگان تبدیل کنیم. همانطور که پیام میدهیم و از زلزله زدگان اعلام حمایت میکنیم. امداد رسانی کنیم. کمیته های امدادمان را تشکیل دهیم و مستقیما کمک هایمان را به دست زلزله زدگان غرب برسانیم. از جمله هم اکنون کمیته های حمایتی و امداد رسانی در شهرهای مختلف کردستان و نزدیک به کرمانشاه و کل منطقه زلزله زده شکل گرفته است. زنده باد مردم. زنده باد همبستگی. این کمتیه ها را باید تکثیر کرد و آنها را در تمام شهرها، در تمام محلات، در تمام نهادها و در گروهای مبارزاتی در مدیای اجتماعی از بخش های مختلف جامعه شکل داد.
مدیای اجتماعی و گروههای مبارزاتی مردم در این مدیا هم اکنون به بستری برای سازمانیابی حمایت و همبستگی با زلزله زدگان تبدیل شده است. یک نمونه آن شورای سراسری تشکلهای صنفی معلمان است. باید این به فضای عمومی تمامی گروههای مبارزاتی در مدیای اجتماعی تبدیل شود. میتوان در گروههای مبارزاتی خود در مدیای اجتماعی، کمیته های امدادرسانی خود را سراسری شکل دهیم و تجمعات اعتراضی مان را در اعتراض به این همه بی تامینی ومحرومیت مردم و جهنمی که جمهوری اسلامی به پا کرده تدارک ببینیم.
تشکلهای کارگری و اجتماعی چون سندیکای واحد، اتحادیه آزاد کارگران ایران، سندیکای نیشکر هفته تپه، کانون نویسندگان ایران، شورای سراسری تشکلهای صنفی معلمان، انجمن ها و نهادهای مختلفی مردم در شهرهای مختلف، محسن عمرانی معلم زندانی از زندان پیام های همبستگی به زلزله زدگان دادند، همگان را به کمک رسانی به زلزله زدگان فراخواندند و بسیاری از آنها خود برای این کمک رسانی اعلام آمادگی کرده و دست به کار شده اند. این حمایت و کمک رسانی را بصورت سازمانیافته و سراسری گسترش دهیم.
در تمام شهرها تجمعات اعتراضی خود را در حمایت از زلزله زدگان به پا کنیم و خواستار کمک رسانی وسیع به آنان شویم. هر لحظه ای که بگذرد نتیجه اش تلفات و آسیبهای بیشتری خواهد بود و نباید زمان را از دست دهیم. در خبرها می بینیم که کودکانی را از زیر آوار بیرون کشیده اند که خانواده هایشان شناسایی نشده اند. باید این کودکان را در پناه خودمان قرار دهیم.
حمایت هایمان را خودمان مستقیما به دست آسیب دیدگان زلزله برسانیم و اجازه ندهیم که از بازار دزدی ها و چپاولهای اینان سر در آورد. چنانچه در موارد مشابه گذشته شاهدش بودیم.
باید به جمهوری اسلامی اولتیماتوم دهیم و اعلام کنیم که در قبال جان مردمی که زیر آوار مانده اند، مردمی که در این زلزله خانه و آوای خود را از دست داده و آواره شده و در گرسنگی و سرما و بی درمانی و بی تامینی بسر میبرند، مسئول است. جمهوری اسلامی باید ببیند که در صورت عدم کمک رسانی به مردم زلزله زده و رساندن خوراک، درمان، دارو و نیازهای حیاتی مردم و نجات زخمی شدگانی که جانشان در خطر است و تامین پناهگاههای مناسب و گرم برای زلزله زدگان آواره، و نیز در صورت عدم تضمین ایجاد شرایط لازم برای ادامه زیست و معیشت این مردم با صف قدرتمند اعتراض سراسری ما مردم روبرو خواهد بود.
انترناسیونال ٧٣٨