درمان مشترك بايد آرمان و خواست عاجل همه ی مردم ايران باشد ، كه واقعا خواهان درمان درد مشترك هستند .هيچ كس نبايد با بزرگ كردن تضادهای فرعی و موضوعاتی كه اگر چه مهم هستند ، اما رفع کردنشان مشروط به رفع درد مشترك است ، باعث بروز اختلافات بی جا در صفوف مردم شود تا حاکمیت از آب گل آلود اين اختلافات استفاده ی خودش را ببرد.این انحرافات باعث می شود که درمان مشترک “سرنگونی” درجه ی دوم تلقی و به نفع رژیم تمام شود.وقتی معتقديم كه وجود اين رژیم ، درد مشترك است ؛ طبعا بايد سرنگونی كامل اين رژیم را هدف قرار دهیم .
جريانات سياسی و مدعيان مربوطه نمی توانند هم خودشان را معتقد به درد مشترك و درمان مشترك بدانند و هم با اين نظام چشمك وچراغ خودشلن را داشته باشند و آن را به بخش های “خوب” و “بد” يا “بد” و “بدتر” تقسيم كنند .كما اين كه در عمل هم ثابت شده است كل اين رژیم ، سر و ته يك كرباسند و نظام بايد دركليت سرنگون شود .بحث درد مشترك و درمان مشترك ، معيار تشخيص دوست ازدشمنه .بر اساس اين بحث ، ما در ايران كنونی با يك جبهه بندی آشكار روبرو هستيم .
دريك طرف اين جبهه ، مردم ايران و همه ی طرفداران سرنگونی اين رژيم هستند و در طرف ديگر ، جبهه ی دشمن مردم ايران قرار دارد كه رژیم ديكتاتوری كنونی و هركس كه خواهان بقای اين رژیم است .تنها نيروهايی می توانند در صف مردم ايران برای درمان “درد مشترك” قرار گیرند كه خود ، آزاديخواه و حق حاكميت را حق مردم بدانند. به میزانی که درد مشترک برای ما برجسته باشد و دنبال درمان مشترک باشیم ، به همون میزان از دیکتاتوری دینی فاصله می گیریم و در جبهه ی مردم قرار می گیریم . اکنون راه مشخص است و پیروزی در دسترس . به شرطی که متحد باشیم .
دیکتاتوری ها به خصوص دیکتاتوری دینی حاکم بر ایران ، نمی خواهد که مردم ایران متحد شوند و همواره تلاش کرده و میکند با طرح موضوعات انحرافی ، اتحاد رو از بین ببرد. نتیجتا تنها راه رسیدن به هدف ائتلاف نیروهای مبارز و تشکیل یک جبهه در برابر این رژیم است. امروز کلیت ایران و ایرانی با حکمرانانی چون علی خامنه ای و دار و دسته اش مورد تهدید و انقراض قرار دارد و این بر همگان آشکار است. ذکر مصیبت بس! دست به کار شویم.