بی بی سی:زرمینه (اسم مستعار) ۲۲ سال سن دارد. زن جوانی که به سختی میشود با دیدن چهرهاش فهمید که ازدواج کرده و مادر پسر چهارسالهای است.
او که شش سال پیش ازدواج کرده، میگوید زمانی که کودکش پانزده روزه بود، شوهرش ترکش کرد و حالا پسرش چهار ساله است.
شوهرش او را بیسرنوشت و بدون این که طلاقش بدهد، ترک کرده و زن دیگری را با خود به اروپا برده است. در تمام این مدت برای او نفقه نفرستاده و با او هیچ ارتباطی نداشته است.
زرمینه میگوید یک و نیم سال پیش برای جدا شدن از همسرش اقدام کرده اما به دلیل شنیدههایش در مورد فساد اداری در نهادهای عدلی و قضایی، پروندهاش را دنبال نکرده است.
به گفته این خانم ۲۲ ساله، خانواده همسرش از نظر مادی نسبت به آنها در موقعیت بالایی قرار دارند و شانس برنده شدن آنها در این پرونده بسیار کم بوده است.
او پس از ترک شدن از سوی همسرش با خانواده خود زندگی میکند.

زرمینه میگوید از سالها انتظار و بیسرنوشتی خسته شده و حالا دست به دامن وکیل مدافع شده تا بتواند از شوهرش جدا شود.
او از زندگی مشترک با همسرش نیز شاکی است و میگوید در همان زمان هم زندگی خوشی نداشته و بارها لت و کوب شده است.
زرمینه تنها زنی با این سرنوشت در افغانستان نیست؛ در این کشور شمار زیادی از زنان هستند که سالها است شوهرانشان در خارج زندگی میکنند، آنها را ترک کردند و هیچ تماسی با همسرانشان ندارند.
تابو بودن “طلاق” و ترس از دست دادن کودکان، از مهمترین دلایلی است که شماری این وضعیت را پذیرفتند و با این زندگی سر میکنند.
اما در این جمع کسانی نیز هستند که خسته میشوند و پس از سالها انتظار به نهادهای عدلی و قضایی مراجعه میکنند تا از این بند رها شوند.
اما جدا شدن از همسر در اینجا آسان نیست. پس از پشت سر گذاشتن سنتهای دست و پا گیر، سر و کله زدن با جنجالهای نهادهای عدلی و قضایی، دردسر بزرگتر دیگری است.

جنجالهای قانونی برای گرفتن تفریق
نیلوفر احمدزی یکی از کارکنان دفتر حقوقی که پرونده زرمینه را دنبال میکند، میگوید پروندههای زیادی از همچو زنان بیسرنوشت دارند.
او میگوید زنانی هستند که زمانی بسیار بیشتر از آنچه شریعت و قانون در نظر گرفته، انتظار کشیدند اما باز هم خبری از شوهرانشان نشده و سرانجام مجبور شدند برای پیگیری پروندهشان اقدام کنند.
به اساس قانون مدنی افغانستان زمانی که سه سال از شوهر زن خبری نباشد و در این مدت نفقهای هم به او پرداخت نشده باشد، زن میتواند خواهان تفریق به غیاب شود.
اما خانم احمدزی میگوید حکمی که در قانون صادر شده، به این آسانی عملی نمیشود.
به گفته وی، این زنان مجبور هستند برای ثابت کردن ادعایشان شاهد و سند ارائه کنند و شاهد نیز نباید از نزدیکان و خویشاوندان زن باشد؛ ارائه این سند که گویا از مرد در سه سال خبری نبوده و حاضر ساختن همچو شاهدی، برای زنان افغان کار بسیار دشواری است.
او میگوید که پس از این اقدامات، باید احکام جلب و اعلانهای رادیویی برای احضار مرد و یا نزدیکانش صورت بگیرد.
به گفته خانم احمدزی، افزون بر تمام این دردسرها، دنبال کردن این پروندهها نیز زمان زیادی میبرد و مدعی مجبور است ماهها انتظار بکشد تا به خواست خود برسد.
آمار طلاق در افغانستان مشخص نیست، شماری از این جداییها از سوی عالمان دین و جرگههای محلی صورت میگیرد و شماری رسما در دادگاهها.
ریشه اصلی تمام این بیسرنوشتیهای زنان در مهاجرتها است؛ سفرهایی که برای سالها بی بازگشت میمانند.
چندین دهه جنگ، مهاجرتها را در افغانستان همیشگی ساخته، افغانستان بعد از سوریه دومین کشوری است که بیشترین مهاجر را در دنیا دارد.
شمار مهاجرین افغان در پاکستان بیش از دو میلیون نفر و در کشور ایران نزدیک به دو میلیون نفر است. همچنین افغانستان در کشورهای اروپایی نزدیک به ۳۰۰ هزار نفر مهاجر دارد.