سرکوبگری های حکومت، مقابله مردم 

در شرایطی که جنبش سرنگونی هر روز دریچه جدیدی در مقابل خود باز میکند و به جلو میرود. در شرایطی که بخش های مختلف جامعه هر روز وسیعتر و سازمانیافته تر با اعتراضات سراسری خود به میدان می آیند، حکومت اسلامی در اوج استیصالش می کوشد تا با دست بردن به ابزار سرکوب شانس خود را امتحان کند. تا بلکه ذره ای از شدت فضای پر تلاطم جامعه بکاهد.
احضار فعالین کارگری و اکتیویست های اجتماعی، صدور احکام زندان و شلاق برای فعالین کارگری و اجتماعی نمونه هایی از این تلاشهاست. از جمله در جریان اعتراضات رانندگان کامیون و کامیونداران که دامنه اش بیش از ٣٢٠ شهر را در برگرفت، ٢٦٢ نفر از رانندگان اعتصابی بازداشت شدند و همچنان در زندانند و در اظهارات مقامات رژیم بعضا تهدید به مجازات های سنگینی شده اند.
مورد دیگر ربودن هاشم خواستار دبیر بازنشسته آموزش و پرورش در اول آبان ماه یعنی یک هفته بعد از دو روز اعتصاب بزرگ و سراسری معلمان است. در اول آبان ماه هاشم خواستار دبیر بازنشسته آموزش و پرورش و از چهره های شناخته شده معترض اجتماعی در راه خروج از منزل به باغ شخصی اش، ربوده شد و به بیمارستان روانی ابن سینا در مشهد انتقال یافت. ربودن هاشم خواستار بیش از هر چیز نشانگر این واقعیت است که جمهوری اسلامی که از عواقب اجتماعی دستگیر کردن چهره های شناخته شده و فعالین سرشناس جنبش های بیم دارد، با زبونی تمام دست به آدم ربایی میزند. برملا شدن فوری ماجرای ربوده شدن هاشم خواستار در یک روز بعد از این اتفاق، کارآ نبودن این شیوه های جنایتکارانه سرکوب را نیز به روشنی نشان میدهد.

و بالاخره نمونه دیگر از همین دست تعرضات محکوم کردن پانزده تن از کارگران کارخانه هپکو اراک به ٦ ماه تا ١ سال زندان و ٧٤ ضربه شلاق توسط دادگاه اراک است که بر اساس “دادنامه” کذایی این دادگاه اجرای این احکام به مدت ٥ سال تعلیق میشود. این کارگران به دلیل اعتراض به تعویق پرداخت حقوقها و خطر بیکار شدن از کار خود و تحت اتهاماتی امنیتی مورد محاکمه قرار گرفته و حکم گرفته اند. اعتراضات کارگران هپکو در خرداد ماه امسال و در دو سه سال اخیر و مارش با شکوه آنان در خیابانهای اراک با سرود آزادگی “زیر بار ستم نمیکنیم زندگی، جان فدا میکنیم در راه آزادی” فراموش نشدنی و از نقطه عطف های مهم جنبش کارگری است. جمهوری اسلامی این احکام را برای کارگران هپکو صادر کرده است چون در اوضاع پر تلاطم جنبش کارگری و کل جامعه، نمیشد ساکت از کنار آن بگذرد. در نتیجه دادگاه اراک برای ١٥ کارگر هپکو احکام شلاق و زندان را صادر اما در هراس از تبعات اجتماعی اجرای چنین احکام کثیفی آنها را تعلیقی اعلام کرد. و بالاخره دستگیری سه نفر از معلمان در جریان دو روز اعتصاب سراسری قدرتمند آنان در ٢٢ و ٢٣ مهر ماه، مراجعه دو مامور امنیتی لباس شخصی به منزل اقوام همسر جعفر عظیم زاده در شهرستان شوط (منطقه آزاد ماکو) و تهدید آنان به اینکه هر زمان عظیم زاده به آنجا آمد، اطلاع رسانی کنند و برگزاری دادگاه تجدید نظر ابراهیم مددی و داود رضوی دو تن از اعضای هیات مدیره سندیکای واحد در همین هفته نمونه های دیگری از همین تهدیدات است.

در مقابل این احضارها، این تهدیدات و این حکم دادن ها، ما شاهد جامعه ای هستیم که ایستاده است و هر روز سازمانیافته و معترض تر به جلو می آید و جنگی هر روزه بر سر زندگی و معاش و برای خلاص شدن از کل جهنم جمهوری اسلامی در جریان است.
از جمله دور چهارم اعتصاب سراسری رانندگان کامیون و کامیونداران با تاکید بر آزادی فوری همکارانشان به عنوان اولین خواست فوری آنان در دهم آبان آغاز شد و اعتراضات قدرتمند آنان موجی از همبستگی جهانی کارگری را همراه داشته است. رانندگان کامیون با این کار راه عملی مقابله با سرکوبگری های حکومت را مقابل چشم کل جامعه گذاشته اند.
علاوه بر اعتصاب سراسری رانندگان کامیون، زنجیره ای از اعتصابات و تجمعات سراسری در راه است که یک نمونه اش فراخوان معلمان بازنشسته به تجمع سراسری در مقابل صندوق ذخیره فرهنگیان در بیستم آبانماه است. در همین هفته نیز کارگران راه آهن وارد اعتصاب سراسری خود شدند و در کنار همه این ها اعتراضات کارگری هر روز گسترده تر به پیش میرود. این چنین است که زنجیره ای از اعتصابات سراسری و فراخوان به اعتراضات سراسری را شاهدیم. در همین شرایط در هفتم آبان ماه دختر انقلاب بار دیگر به میدان آمد و با بر برداشتن حجاب و در دست گرفتن بادکنک های رنگی بر فراز میدان انقلاب تهران ایستاد و به آپارتاید جنسی نه گفت.

واقعیت شورانگیز تر در این اوضاع جلو آمدن هر روز بیشتر گفتمان های رادیکال و چپ در جامعه و نقش ارزنده جنبش کارگری در صف جلوی این اعتراضات است. از جمله اعتراض علیه فاصله عظیم طبقاتی در جامعه، اعتراض علیه زندگی زیر خط فقر و حقوقهای نجومی، اعتراض علیه اختلاس ها و و برافراشته شدن پرچم جنبش شورایی از مراکز پر جنب و جوشی چون هفت تپه و گروه ملی فولاد اهواز نشانه های بارز چنین روندی از اوضاع است. این روندی است که کل بساط سرمایه داری حاکم را به چالش میکشد. در چنین فضایی از اعتراض و مبارزه در میان مردم است که نزاعهای حکومتی از هر وقت شدید تر شده و یک نهیب دائمی شان به یکدیگر خطر “شورش” مردم است. و این حکومتی است که در سطح جهانی نیز بیش از هر وقت به انزوا کشیده شده است. از جمله بیانیه مشترک ٥ کشور اسکاندیناوی در نهم آبانماه این هفته علیه عملیات تروریستی حکومت اسلامی در خارج کشور و غیر قابل قبول اعلام کردن آن، نشانه بارزی از این انزوا و ضربه سنگینی بر دیپلماسی جمهوری اسلامی است. در برابر چنین اوضاع پر تلاطم و شعف آوری است که جمهوری اسلامی در اوج استیصالش چنین به دست و پا افتاده است.

خلاصه کلام اینکه جواب تعرضات حکومت اسلامی و سرکوبگری هایش فشرده تر کردن اعتراضات ما مردم است. پاسخ آن ایجاد شوراهای سازماندهی اعتراضات در تمام شهر و شوراهای مستقل کارگری در تمام مراکز کارگری است. و تمام تاکید من اینست که امروز قدرتمند تر از هر وقت میتوان در برابر سرکوبگری های حکومت اسلامی ایستاد و نه تنها این بلکه مبارزات خود را با قدرت تمام به جلو برد. کل بساط این حکومت را باید جارو کرد.
شهلا دانشفر

اینرا هم بخوانید

گسترش اعتصابات پاسخ پرستاران به سرکوب‌ها – شهلا دانشفر

مندرج در ژورنال شماره ۸۱۶ (لینک به فایل پی دی اف نشریه ژورنال برای پیاده …