روز بیست خرداد یعنی سه روز پیش سلطان سوخت جمهوری اسلامی هم دستگیر شد. او و بیست و چند نفر از اعضای خانواده اش به اتهام قاچاق حجم عظیمی از مواد نفتی دستگیر شده اند. جمهوری اسلامی سلطان زیاد دارد. در واقع این حکومت از شبکه مافیائی سلاطین تشکیل شده است. سلطان سکه، سلطان ارز، سلطان اتوموبیل، سلطان جنگل، سلطان معادن و ..هرچه دلتان بخواهد در این حکومت سلطان پیدا میکنید!
اسم اینها از ابتدا سلطان نیست. وقتی که بخت به آنها پشت میکند و قرعه دستگیری به نام انها می افتد، اسمشان سلطان فلان چیز میشود. و گرنه تا قبل از آن رئیس فلان بانک و مدیر عامل فلان شرکت و وزیر و رئیس و نماینده محترم یک جایی هستند. وجه مشترک همه اینها اینست که سرنخ همه شان به سران سپاه پاسداران و بعد تا دم در بیت رهبری میرسد و بعد کور میشود.
این سلاطین هرکدام در حوزه ای از اقتصاد یکه تازی میکنند و سالها و سالها از ثروتهای اجتماعی پولهای نجومی و عظیم به جیب خود و همدستانشان سرازیر میکنند. اقتصاد جمهوری اسلامی اساسا از شبکه ای از همین نوع “سلاطین” تشکیل میشود و کل طیف بالایی حکومت از فرماندهان سپاه پاسداران تا وزرا و امام جمعه ها و نمایندگان مجلس اسلامی به فراخور حال در راس شبکه های دزدان و سلاطین قرار دارند. این کلاف اقتصادی نهایتا به بیت خامنه ای وصل میشود.
زیر فشار اعتراضات اجتماعی و بعضا جنگ قدرت و رقابت مالی و غیره، گاهگاهی حکومت ناچار میشود بعضی از سلاطین اقتصادیش را قربانی کند. مثل اسد بیگی مدیرعامل سابق نیشکر هفت تپه که اکنون در زیر محاکمه است و سرنخ های افشا شده دزدیهای او به وزیر صنعت و امام جمعه و استاندار خوزستان و نماینده اهواز و شوش در مجلس اسلامی میرسد. او سالها در مقابل اعتراضات کارگران هفت تپه کاملا تحت حفاظ کامل سپاه و بسیج و دادگاه و استاندار و کل حکومت بود. اما بعدا به دلایلی که اینجا جای بحثش نیست ستاره اقبالش افول کرد و فراری شد و نهایتا لباس زندان را تنش کردند. یا وحید بهزادی مدیر سابق ماشین سازی سایپا و همسرش نجوا لاشیدایی که همین روزها به اعدام محکوم شده اند و شبکه ای از سران حکومت از جمله چند تن از نمایندگان مجلس اسلامی نیز متهم به همکاری با آنها هستند. مهمتر از اینها اکبر طبری است که شخص بسیار قدرتمند قوه قضائیه و معاون با نفوذ صادق لاریجانی و قبل از آن معاون قوه قضائیه در زمان شاهرودی بوده است. او سلطان رشوه و ساخت و پاخت با دزدان دانه درشت است. قبل از این هم اتهام رشوه خواری و پولشویی و قاچاق و دزدی های کلان به او زده شده بود. اما لاریجانی با قاطعیت از او دفاع کرد و او را در منصبش نگه داشت. اکنون صدتا جرم دزدی کلان و رشوه خواری های نجومی و تقلب و پرونده سازی و امثال اینها در پرونده او قید شده است. و همه میدانند که صادق لاریجانی و او دستشان در دست هم بوده است. اما نه دادستان نه رئیس دادگاه و قاضی و نه وکیل مدافع اسمی از صادق لاریجانی نمیبرند. چونکه اگر پای او وسط بیاید. پای بیت خامنه ای هم وسط می آید. بنابرین سرنخ از اینجا کور میشود.
لیست سلاطین جمهوری اسلامی چه آنها که افشا و دستگیر شده اند و چه آنها که همچنان میتازند، بسیار طولانی است. اکنون قرعه دستگیری به سلطان سوخت رسیده است. سلطان سوخت که اسمش هنوز اعلام نشده در راس یک خانواده بیست و چند نفره است و همگی به جرم قاچاق سوخت دستگیر شده اند. بنا به اطلاعیه رئیس “پلیس امنیت اقتصادی جمهوری اسلامی” (اسم با مسمایی است!) او چندین شرکت صادرات مشتقات نفتی را اداره میکرده و این شرکتها تحت عنوان صادرات مشتقات نفتی و حلالها، سوخت قاچاق میکرده اند. سردار محمد رضا مقیمی رئیس “پلیس امنیت اقتصادی” اضافه کرده است که: در رصد این شرکت ها، به یک شرکت خانوادگی رسیدیم که فقط در ۶ ماه دوم سال گذشته ۱۰۰ میلیون لیتر سوخت قاچاق کرده بودند؛ ۶ عضو اصلی این باند خانوادگی دستگیر شدند و در جریان پیگیری این پرونده ۱۵ عضو دیگر شناسایی و دستگیر شدند.
اقتصاد جمهوری اسلامی اقتصاد قاچاق و دزدی و رشوه خواری و غارت است. و سپاه پاسداران و خامنه ای و حلقه های بالایی حکومت در راس این مافیا قرار دارند و همه کس این را میداند. بنابرین هیچکس تردیدی ندارد که تمام سران حکومت و بویژه فرماندهان سپاه و بیت خامنه ای خود عامل اصلی ایجاد تمام این سلاطین هستند و از قبل آنها پول تل انبار میکنند. بیشتر این ها جزو چند ده تن از ثرومتند ترین میلیاردرهای دنیا هستند. در سوی دیگر این تصویر از اقتصاد جمهوری اسلامی، وجود دهها میلیون نفر از انسانهای بسیار محروم و فقیر در جامعه یعنی اکثریت مردم است که از نان شبشان به مفهوم دقیق کلمه نیز محرومند و در فقر مطلق بسر میبرند. یک دره عظیم میان فقر و ثروت در جامعه وجود دارد که دستگیری این یا آن سلطان قاچاق یک ذره تاثیری بر آن ندارد. فقط با سرنگونی این حکومت و خلع ید از کل شبکه های مافیائی چپاول از بالا تا پایین است که میتوان شروع به پر کردن این شکاف و دره عظیم و عمیق کرد. کارگران و مردم مدتهاست که برای چنین هدفی خیز برداشته اند.
انترناسیونال 872