نشریه ژورنال شماره ۱۰۱۶ – فایل پی دی اف – ویژه تلفن همراه
“در تاریخ ۴ فروردین ۱۴۰۴ در جزیرۀ مینو مردی زن جوان خود را به شکلی فجیع کشت. نام این زن که در ۱۵ سالگی اجباراً شوهرش دادند، سمیه مطیرپور و ۳۳ساله بوده است.”
طی فروردین امسال سه زن به دست همسرانشان به قتل رسیدهاند. اینها به مطبوعات درز پیدا کردهاند. معلوم نیست چه تعدادی را اصلاً کسی نفهمید جز کودکانشان، جز والدینشان، و جز همسایگانشان. البته احتمالاً در جایی ثبت شده ولی این چیزی را عوض نمیکند. منعکس شود یا نه غیرممکن نیست که قاتل مورد عفو رهبری قرار گیرد و سر از یک پست مهم دولتی هم در بیاورد. مثل محمدعلی نجفی شهردار تهران قاتل میترا استاد.
با هر قتل ناموسی که خبرش پخش میشود نفس در سینۀ زنان زندانی در خانههایی که خشونت بخشی از زندگی آنهاست، حبس میشود. آیا قربانی بعدی منم؟ سمیه در طول زندگی مشترکش بارها مورد ضرب و شتم قرار گرفته. در خانه حبس شده. اجازۀ ملاقات حتی با افراد خانواده را نداشته و سرانجام وحشیانه به قتل رسیده است. چه بسیار زنانی که وقتی خبر مربوط به کشتار زنان را میشوند بر خود میلرزند.
قربانیان قتلهای ناموسی اغلب کودکانی بودهاند که کودکیشان دزدیده شده، شیطنتهایشان هرگز شکوفا نشده، و با دستهای خشن و نامهربان همسری که صاحب بیچون و چرای آنهاست شکنجه شدهاند، ترسانده شدهاند و فهمیدهاند که چقدر بیپناه و بی کس هستند و سپس جانشان را نیز ازدستدادهاند. خانه برایشان امن نیست. هیچ قانونی از آنها حمایت نمیکند. رهبر، به قاتلان و متجاوزان نه فقط ارفاق که گاهاً جایزه میدهد.
حکومت میخواهد که فرودستی زن، بردگی و فرمانبری زنان باقی بماند. از نابرابری و خشونت جنسیتی هم تغذیه میکند.
اینکه علیرغم جنبشهای دفاع از حقوق زنان، علیرغم پیشروی زنان در عرصههای مبارزه، هنوز مردسالاری و مذهب از زنان اینچنین وسیع قربانی میگیرد، قبل از هر چیز بهخاطر این است که هنوز حکومت اسلامی سرکار است؛ اما همچنین نشاندهندهٔ این است که به اندازۀ کافی قوی نیستیم. به اندازۀ کافی تأثیرگذار نیستیم. به اندازۀ کافی جامعه را تکان ندادهایم. باید بتوانیم با افکار عمومی، با همۀ مردم، با توقعات خیلی بیشتری روبرو شویم. باید تحرک سیاسی و اجتماعی بسیار قدرتمندی برای حفظ جان و حرمت زنان راه بیندازیم.