مندرج در ژورنال شماره ۹۴۱ (لینک به فایل پی دی اف نشریه ژورنال برای پیاده کردن روی تلفن همراه)
محمدجعفر منتظری، رئیس دیوان عالی کشور جمهوری اسلامی در مراسم تشییعجنازه محمد مقیسه و علی رازینی گفت: “دشمن نمیداند از هر لالهای که از دست میرود لالههای فراوانی میروید.” او افزود: “دو سرمایه ارزشمند را از دست دادیم، اما این هزینهای است که نظام برای بقای خود به کوری چشم دشمن میپردازد.”
موج شادیای که از مرگ این دو قاتل در ایران به راه افتاده است، یکبار دیگر ته دل حافظان رژیم را شدیداً خالی کرده است. شلیک همزمان به دو تن از عالیرتبههای قضایی جمهوری اسلامی از زاویهای دیگر بر شکنندگی و پوکی نظام مهر تأیید گذاشت و نشان داد سوراخ موش هم دیگر برای قایمشدن مقامات کم آمده است.
این دو قاضی جانی نیز قرار بود بیانگر و نمایشگر عزم و اراده حکومت در برابر مردم باشند؛ قرار بود از شنیدن اسم آنها پشت فعالین سیاسی و اجتماعی و معترضان بلرزد، اما حالا این جمهوری اسلامی است که دارد میلرزد و از قدرت مردم در همه ابعاد اجتماعی وحشتزده است. هدف قراردادن این دو قاتل این پیام را به جامعه داد که حکومت حتی دیگر نمیتواند حتی از مهمترین شخصیتهای ردهبالای خودش نیز محافظ کند.
در بهقتلرساندن این دو قاضی تراز اول حکومت دست یک “آبدارچی” در کار بوده و سران رژیم تقلا میکنند که او را یک مأمور حرفهای مرتبط به سازمان مجاهدین جا بزنند تا به خیال خود انکار کنند در دل جامعه چه نفرت عمیقی از این قاتلین بیرحم موج میزند و پشت چهره هر فرد بهظاهر سربهزیر و کمحرف و مشغول به زندگی عادی چه دشمنان خطرناکی برای نظام به کمین نشسته است.
بالاخره اینکه مرگ مقیسه و رازینی در دل یک جنبش عظیم سرنگونیطلبی و در میانه اعتراضات وسیع و پر تعداد اجتماعی صورت میگیرد. این ترورها در شرایطی صورت میگیرد که کشتی رژیم با سرعت تمام در حال فرورفتن دراعماق اقیانوس سرنگونی است. منظره رویدادها در ایران هر روز با سرعت عوض میشود. اگر فردا قتل خامنهای یا مجتبی را شنیدید اصلاً تعجب نکنید. وقتی آغاز خیزش خیابانی “نیمه دوم” انقلاب زن زندگی آزادی شنیده شود جای هیچ تعجبی نیست. همه چیز برای سرنگونی مهیا است.