نشریه فرانسوی شارلی ابدو که هفته گذشته انتشار ويژه نامه آن به علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، با واکنشهای فراوان روبرو شد و مورد توجه قرار گرفت، روز سهشنبه، ۱۰ ژانویه، در یادداشتی به زبان فارسی از حملات هکری گسترده علیه سایت خود خبر داده و نوشته به نظر میرسد انتشار ویژه نامه کاریکاتوری این مجله موجب دستور حمله هکرهای حکومتی ایران علیه این نشریه شده است.
آخوندها دست به حمله می زنند
آخوندها راضی نیستند. کاریکاتورهایی که از مقام معظم رهبری طی هفته گذشته در این صفحات منتشر شد، به نظر نمی رسد آنها را چندان خندانده باشد. خود انتقادی طنز آمیز هرگز نقطه قوت مستبدان نبوده آن هم از نوع مذهبی اش. اما واکنش آنها به چند اعتراض دیپلماتیک محدود نشد، زیرا سایت تجاری شارلی ابدو مورد حملاتی واقع شد تا آنجا که مجبور شدیم موقتاً بسته شود. تحقیقاتی برای روشن شدن دقیق آنچه اتفاق افتاده در حال انجام است، اما به نظر می رسد که این حملات به احتمال قوی توسط ایران انجام شده باشد. شارلی ابدو باید به هر طریقی ساکت بشود حالا یا با گلوله یا از طریق هکرها. حتی اگر این حملات فقط مربوط به یک سایت باشد، یعنی یک سری اعداد، فرمولهای ریاضی و الگوریتمها، باز هم احساس نسبتاً عجیبی را ایجاد می کند که در تیر رس این همه تعصب باشی. تقریباً انگار همان حس و حال سخت 7 ژانویه 2015 را داشتیم که انتقال احساسش آنقدر دشوار بود.
همان احساسی که انگار هدف قرار گرفته ایم و به هر شکلی می خواهند ساکت مان کنند. یک حمله ی سایبری باعث مرگ کسی نمی شود، اما طنینش را یادآور می شود. یعنی رژیم آخوندها آنقدر احساس خطر کرده که حمله کردن به سایت یک روزنامه ی فرانسوی را برای وجود خودش حیاتی می داند. از یک سو (برای ما) افتخاری است و از سوی دیگر بویژه نشان مدرکی است دال بر اینکه قدرتشان احساس شکنندگی می کند.
À LIRE AUSSI : International contest #MullahsGetOut : Every participant won a place in hell
زیرا آنچه ایران در سال 1979 آفرید یک توهم بود، توهم جامعه ای که تماماً توسط دین اداره می شود. ارعاب و سرکوب توانست این باور را بوجود بیاورد که این آرمانشهر مذهبی موفق بوده است. اما در عمل، در پشت حجاب ها و اعدام های علنی، مطالبات و انگیزه های حیاتی ای می جوشید که دیگر نمی شد آن ها را برای همیشه خفه کرد. آخوندها از میل و علاقه و اشتیاق چه می فهمند؟ احتمالا چیز زیادی از اینها درک نمی کنند. وسواس فکری و تنها لذت آنها در کنترل کردن دیگران است و برای این کار باید بترسانند، بازدارند و سرکوب کنند. آنها قادر نیستند به همنوعان خود در جهت شکوفایی کمکی بکنند، زیرا خودشان نیز چنین نیستند. وقتی که بدست خودتان، خودتان را در چنین بنبستی قرار دادهاید، تنها راه نجات این است که دیگران را مجبور کنید تاوان سرخوردگی های شما را بپردازند. آخوندها امیال جوانان ایرانی را سرکوب میکنند زیرا هرگز نسبت به امیال خود متعهد نبوده اند.
آنچه در ایران می گذرد فقط یک انقلاب دموکراتیک نیست، شورش امیال و لذت است. محکومین به اعدام که در تهران به دار آویخته شده اند، زنان یا مردان سن و سال دار نیستند که زندگی پرشوری را پشت سر گذاشته باشند. آنها جوانانی هستند، در سپیده دمان حیاتشان، سرشار از امید و آرزو. شور حزن آلود آخوندها طاقت به چالش کشیدن با شور شادمانه ی جوانان ایرانی را ندارد.
https://charliehebdo.fr/2023/01/english/mullahs-attack/
Mullah attacks
The mullahs are not happy. The caricatures of their Supreme Leader, published last week in these pages, don’t seem to have made them laugh much. Self-deprecation has never been a strong point among tyrants; even less so among the religious variety. But their reaction was not limited to a few diplomatic protests: Charlie Hebdo’s commercial website suffered so many attacks that it had to be shut down briefly. An inquiry is being held in order to establish exactly what happened, but it seems highly likely that these attacks were initiated by Iran. Charlie Hebdo must be silenced using one method or another, be it bullets or hacking. Even if it only involved a website, in other words numbers, mathematical formulae and algorithms, it was nevertheless a rather strange sensation to be the object of such determination. It was almost like rediscovering the practically indescribable emotion we felt on 7 January 2015.
It’s the feeling of being a target that others want to silence by any means possible. A cyberattack doesn’t kill anyone, but it sets the tone. Did the mullahs’ regime feel itself to be in so much danger that pirating a French newspaper’s website was vital to its existence. On the one hand it’s an honour for us but above all it proves that the mullahs feel their power to be very fragile.
Because, in 1979, Iran created an illusion, that of a society run entirely by religion. Fear and repression may have made people believe that this religious utopia has succeeded. But in reality, behind the veils and the public executions, demands and urges have been simmering that cannot be smothered for ever. What do the mullahs understand about desire, yearning or ardour? Probably not much. Their obsession, and their only pleasure, is controlling others, which they can only achieve through intimidation, dissuasion and repression. They are incapable of helping their fellow-citizens towards fulfilment because they themselves are unfulfilled. When you have got yourself stuck up such a dead end, the only way out is to make others pay for your frustrations. The mullahs are repressing young Iranians’ urges because they have never gratified their own.
Iran is undergoing not only a democratic revolution but a revolt in favour of desire and pleasure. The people being hung in Tehran are not in the prime of life after already having lived their lives intensely. They are youngsters on the cusp of their existence, full of hopes and desires. The soul-destroying passions of the mullahs cannot tolerate being defied by the exuberance of Iranian youth.