شاهزاده ای عصبانی در حسرت تاج و تخت

سخنان “گهربار” رضا پهلوی در رویای شاه شدن که فکر میکند ژنتیکی شاهزاده است

او در خصوص، نسل جدید، نسل قدیم و اپوزیسیون چپ در جلسه اخیرش با اعضای فرشگرد توام با عصبانیت می گوید:
“مشکل اساسی به مفهوم اختلاف فاز نسلی (بااپوزیسیون) وجود دارد این ذهنیت (فرشگرد) باید بیاد جایگزین اون نسلی بشه که همچنان دارن سنگ ۵۰ ، ۶۰ سال پیش خودشون رو به سینه میزنن. اپوزیسیون به هیچ درد کار امروزمون نمیخورند. من ۳۴ سال صبر کردم ، ۳۴ سال همین آقایون بودن در صحنه ، گفتن که به شما خدشه وارد نشه ، بشین عقب بذارین ما کارها را بکنیم مگر کم بهشون در پروژه شورای ملی میدان داده شد ، مگر کم بهشون فرصت داده شد ، مگر با تمام اینها (اپوزیسیون) یک دعوت عام نشد که بیان در قالب پروژه ملی شورای ملی. اونها یک عده دکون دار هستن ، و کسانی هستند که اگر غیرت داشتن یا توانایی، مملکت را تحویل خمینی و دارودستشن نمیدادن. اپوزیسون فکر میکردن قراره بشن وزیر، قراره بشن رئیس کل، و وقتی دیدن نشد و دکون هاشون داره تعطیل میشه الان دارن این الم شنگه را به پا میکنن در داخل کشور. از دهکوره های راه اگر بگیری اصلا کسی اینها را میشناسه؟ اپوزیسیون واقع بین نیستن، رئالیست نیستن. چپی های شصت سال پیش به اندازه کافی رسانه دارن که لنین لنین و چیز چیز کنن.و….”

……………………….


بزعم رضا پهلوی اپوزیسیون ۵۰ ، ۶۰ سال قبل برای دهکوره های راه ناشناخته هستند اما “فرشگرد” او که هنوز سر از تخم بیرون نیاوره رسوا شد گویا خیلی شناخته شده و “همزاد نسل جدید است”
زور زدن رضا پهلوی و عصبانیتش در حسرت تاج و تخت ابدا ربطی به نسل جدید و قدیم ندارد. نسل جدید برای او همان مفهوم “فرشگرد” را دارد.
نسل دهه ۵۰ ، ۶۰ یکبار برای همیشه حکومت موروثی و ژنیتکی حاکم بر مردم را کنار زد و به تاریخ اشرافیت فئودال، تاج و تخت و ساواک پایان داد.
نسل جدید هم به اعتراف کاربدستان مرعوب شده نظام اسلامی خود را با کمونیسم و آرمانهای انسانی و مدرن تداعی میکنند.
رضا پهلوی باید دریافته باشد که این انقللابیون و کمونیستها و کارگران و مردم انقلاب کرده نبودند که مملکت را دو دستی تحویل خمینی دادند بلکه پدر او بود که در توافق و معامله با شرکت سران چند کشور اروپایی در گوادلوپ مملکت را در هراس از عرض اندام چپ و کمونیستها دو دستی تحویل خمینی دادند.
شاه و خمینی در دشمنی با کمونیسم و چپ جامعه گوی سبقت را از همدیگر ربوده بودند.
نیازی نیست که رضا پهلوی امروز خود را بیخبر از تحولات سیاسی در انقلاب پنجاو هفت نشان دهد. او خوب میداند که خمینی و دارودسته اش الحق انتقام بزیر کشیده شدن نظام پادشاهی را از همان انقلابیون، کارگران و پابرهنه ها گرفتند.
خشم و عصبانیت او از فضای سیاسی و اعتراضی امروز جامعه ایران است که به چیزی جز یک زندگی انسانی و به چیزی جز سوسیالیسم و به آزادی، برابری رضایت نخواهند داد. فضای اعتراضی، چپ و باب شدن کمونیسم و سوسیالیسم خواهی را “الم شنگه” نام میگذارد. خشم و تنفرش از این فضا عمیقا قابل درک است.
رضا پهلوی این فضا را از دیماه سال قبل و بویژه در جریان اعتصابات پرشور کارگری در ایران بو کشیده است و مطمئن شده است که آرزوهای دیرینه او بثمر نخواهد نشست. این دادو بیداد ها عصبانیتی در حسرت تاج و تخت و احیای نظام سرمایه داری شاهانه است که تاریخ مصرف آن گذشته و تعلقی به دنیای امروز ندارد.
۹ بهمن ۹۷
عبدل گلپریان

اینرا هم بخوانید

دست چپاولگران حکومتی از منابع انرژی کوتاه – عبدل گلپریان

مندرج در ژورنال شماره ۸۸۱ (لینک به فایل پی دی اف نشریه ژورنال برای پیاده …