صدور فرمان قتل عام هزاران زندانی سیاسی در تابستان ۶۷، توسط آیت الله خمینی و اجرای آن توسط مسئولان حکومت اسلامی در تهران و شهرستان ها در خفا و بدون اطلاع زندانیان و خانواده ها و جامعه، جنون و جنایت و همدستی حاکمان را در سرکوب و پنهان کاری به نقطه اوج خود رسانید و لکه ننگ “جنایت علیه بشریت” را در تاریخ ایران و جهان و بر پیشانی خود به ثبت رساندند.
حکومت گران اسلامی برای سر به مهر ماندن این جنایت بزرگ، نه تنها زندانیان سیاسی را سر به نیست کردند، بلکه متحدانه مرتکب تبهکاری دیگری شدند و خانوادهها را نیز به شدت شکنجه و آزار دادند. هزاران مادر، پدر، همسر، فرزند، خواهر و برادری که در به در این سو و آن سو می رفتند تا خبری از عزیزان خود بگیرند، جز دروغ و توهین و تهدید چیزی تحویل نمی گرفتند و جامعه را نیز در بی خبری مطلق نگاه داشتند تا مبادا نامی از جنایت های حکومت و عزیزان سر به نیست شده پخش شود و حکومت را به پاسخ گویی بکشانند که چرا و چگونه و به چه جرمی زندانیانی که حکم زندان داشتند را قتل عام کردند؟
چرا حق زندانیان را برای دانستن حقیقت نادیده گرفتهاند و فریب دادهاند که هیات عفو آمده است؟ چرا این قتل عام پشت درهای بسته و بدون اطلاع زندانی و خانواده ها صورت گرفته است؟ چرا این اعدام ها در یک روند غیر معمول قضایی انجام شد و با یک دستور حکم قتل گروهی داده اند؟ چرا پیکر آن ها را به خانواده ها تحویل نداده اند؟ و چگونه آن ها را سر به نیست کرده اند؟ در کجا و چگونه آن ها را به خاک سپرده اند؟ چرا حق خانوادهها را برای دانستن حقیقت نادیده گرفته اند؟ چرا خانوادهها را تهدید کردند که حق اعلام عمومی و برگزاری مراسم را ندارند؟ و چرا تمامی جناح های در حکومت در سر به مهر ماندن این جنایت بزرگ متحدانه عمل کرده اند؟
ولی با وجود این فضای ترور و خفقان و سکوت مرگ بار مسئولان جمهوری اسلامی برای سر به مهر ماندن این جنایت و سرکوب های شدید، تعدادی از مادران و خانواده های داغدیده و دادخواه هیچ گاه دست از دادخواهی نکشیدند و در هرجا که گمان کردند، نشانی از گورهای دسته جمعی عزیزان شان در تهران و شهرستان ها است، آن جا را معیادگاه خود قرار دادند و زنده نگاه داشتند و ایستادگی و پایداری خانواده ها تا به کنون، آن هم در شرایط خفقان آور داخل ایران، مثال زدنی است و خاری شده است درچشم قاتلان. همین خانوادهها بودند که در بدترین شرایط خاک خاوران را کاویدند و تصویر کشته شدگان در گورهای جمعی در خاوران را به سراسر دنیا رساندند و آگاهی رسانی کردند. یاد و نام تمامی خانواده های دادخواه، بخصوص مادرانی که تا آخرین لحظات زندگی خود برای دادخواهی کشتار دهه ی شصت و به ويژه کشتار تابستان ۶۷ شجاعانه و خستگی ناپذیر ایستادند، زنده و گرامی باد و امید خانوادههایی که زنده اند، هم چنان دادخواه و پایدار بمانند.
همراهان عزیز، سازمان جهانی عفوبین الملل که یک سازمان معتبر و جهانی مدافع حقوق بشر است و نقض حقوق بشر را درتمام کشورهای جهان زیر نظر دارد، به تازگی اعلام داشته است که: کشتارزندانیان سیاسی در تابستان سال ۶۷، مصداق جنایت علیه بشریت بوده است، این ادعا برای اولین بار نیست که مطرح شده، ولی اهمیت آن در این است یک سازمان معتبر بین المللی که در بسیاری از کشورهای دنیا عضو دارد، آن را مطرح کرده است. سازمان عفو بین الملل در گزارشی که در روز ۱۳ آذر (۴ دسامبر منتشر کرده است، مسئولان حکومت اسلامی ایران را در مورد کشتار بیرحمانه زندانیان سیاسی در تابستان سال ۶۷ و ادامه پنهان نگاه داشتن اطلاعات و چرایی و چگونگی قتل عام و محل دفن قربانیان آن جنایت، مجرم شناخته و خواهان مجازات عاملان و آمران آن جنایت مخوف شده است. سازمان عفو بین الملل همچنین در گزارش ۲۰۰ صفحه ای خود با عنوان “اسرار به خون آغشته” از سازمان ملل متحد درخواست کرده است که تحقیقات مستقل و همه جانبه ای را درباره اعدام های سال ۶۷ که عاملان و آمران آن به مدت ۳۰ سال بدون مجازات مانده اند، انجام دهد.
به گفته ی فیلیپ لوتر، «مقامات ایران، به جای ادامه دادن به حملات ظالمانه ی خود علیه خانواده های قربانیان، باید حقوق آنها در زمینه دستیابی به حقیقت، عدالت و اقدامات جبرانی موثر را تضمین کنند. این اقدامات شامل شناسایی و بازگرداندن بقایای قربانیان از طریق فراهم کردن امکان شکافتن گورهای دسته جمعی توسط متخصصان و انجام آزمایشهای دی آن ای می شود.».
آقای فلیپ لوترمدیرتحقیقات بخش خاورمیانه و افریقای شمالی سازمان عفوبین الملل چنین گفته است: “گزارش عفوبین الملل سیاست های انکارو تحریفی که مسئولان حکومتی در ایران، در ارتباط با کشتار۶۷ برای سه دهه درعرصه داخلی وبین المللی پیش برده اند را در زیر ذره بین قرار داده و نشان میدهد که چگونه مقام های حکومتی سعی کرده اند این واقعیت که در تابستان ۶۷ و در ظرف چند هفته هزاران مخالف و دگراندیش سیاسی را سازمان یافته به قتل برسانند و اجسادشان را ناپدید سازند، از اذهان عمومی بزدایند” آقای فلیپ لوتر از مسئولان حکومت ایران خواسته است که ازادامه رفتار ظالمانه علیه خانواده های قربانیان دست بردارند وحقوق آنان را در زمینه دستیابی به حقیقت و عدالت تضمین کنند، که این اقدامات از جمله میتواند شامل شناسائی و بازگرداندن بقایای قربانیان به خانواده ها از طریق نبش قبر گورهای دسته جمعی و انجام آزمایش های دی ان ای توسط متخصصان برای شناسائی قربانیان باشد.
آقای فلیپ لوتر همچنین گفته است: “اینکه مقامات و مسئولان حکومتی در ایران تا به امروز از برسمیت شناختن این کشتار گسترده امتناع میکنند و از اطلاع رسانی به بستگان قربانیان درباره زمان ونحوه وعلت اعدام عزیزان شان و شناسائی و استراد اجساد آنان سرباز میزنند، بدین معنی است که جرم “ناپدیدکردن قهری” قربانیان همچنان ادامه دارد، و رنج و عذابی که مقامات حکومتی ایران با این اقدامات به خانواده های کشته شدگان تحمیل کرده اند خود در حکم نوعی شکنجه و رفتارهای بیرحمانه غیرانسانی است، و تا زمانی که مقامات دولتی ایران در مورد اعدام های عامدانه و فراقضائی شفافیت نشان ندهندو بطور علنی محل دفن قربانیان را فاش نسازند، همچنان به ارتکاب “جنایت علیه بشریت” ادامه میدهند”.
وظیفه ما به عنوان یک نهاد مدافع حقوق بشری:
فیلیپ لوتر گفت: »قصور اسف بار سازمان ملل و جامعه ی بین المللی در پیگیری حقیقت و اجرای عدالت در مورد جنایت های فجیعی که مسئولان حکومتی ایران مرتکب شده اند، عواقب فاجعه باری نه فقط برای بازماندگان و خانوادههای قربانیان بلکه برای حکومت قانون و رعایت حقوق بشر در کل کشور داشته است. آمران و عاملان نباید بیش از این اجازه پیدا کنند که خود را از پاسخگویی در قبال جنایاتی که علیه بشریت مرتکب می شوند، مصون نگه دارند.« او افزود: »با توجه به عدم وجود هرگونه چشم انداز برای دسترسی خانواده های قربانیان و جان به در بردگان به عدالت از طریق نهادهای داخلی در کشور، اقدام از سوی سازمان ملل برای ایجاد یک سازوکار بین المللی مستقل، بی طرفانه و مؤثر برای مجازات کردن مسئولان این جنایت های نفرت انگیز، اهمیت حیاتی تر پیدا می کند.».
همراهان گرامی و مردم شریف و ازاده ایران، قتل های سازمان یافته و دولتی در ایران و به ويژه کشتار تابستان سال ۶۷ و سر به مهر ماندن آن تا به کنون و مصون بودن جنایت کاران از پاسخگویی و مجازات، نشان از آن دارد که سیاست سرکوب و شکنجه و اعدام و سیاست ضدبشری جمهوری اسلامی نسبت به دگراندیشان و زندانیان سیاسی و عقیدتی از ۴۰ سال پیش نه تنها تغییری نکرده است، بلکه و این روند آزادی کشی و تکرار جنایت به اشکال مختلف تا کنون ادامه داشته است.
این که تلاش مستمر حکومت ایران برای انکار و تحریف حقیقت و ادامه آزار و نقض مستمر حقوق خانواده های دادخواه برای کشف حقیقت هم چنان تا امروز ادامه دارد، این که وحید صیادی نصیری ها برای ساده ترین خواسته خود بر اثر اعتصاب غذا در زندان ها جان میدهند و فرهاد میثمی ها در زندان های تهران و شهرستان ها در آستانه مرگ قرار می گیرند یا سلامتی شان را از دست می دهند. این که هر صدای اعتراضی با بازداشت و شکنجه و تهدید و محرومیت از زندگی مواجه می شود، ناشی از همین ساختار به شدت ناعادلانه است که هیچ مقامی پاسخگو نیست، اینکه مطالبات معیشتی و بر حق زنان و کارگران هفت تپه و فولاد اهواز و کشاورزان اصفهان و مال باختگان و معلمان در سراسر ایران با سرکوب و زندان و شکنجه پاسخ داده میشود و اینکه جهموری اسلامی هر صدای منتقد و مخالفی را در گلو خفه میسازد، بخاطر این است که همان ساختار ناعادلانه و همان قوانین به شدت تبعیض آمیز و همان سیاست نقض سیستماتیک حقوق بشر ادامه دارد و حتی جنایتکارانی که فاجعه کشتارهای دهه ی شصت و تابستان ۶۷ و اعدام ها و ترورهای قبل و بعد از آن را رقم زدند، هم چنان بدون چون و چرا بر سر مردم سوارند و اغلب نیز در رأس امور حکومت قرار دارند، این که امکان هیچ پرسشی از طرف مردم و هیچ پاسخ گویی از طرف حکومت وجود ندارد و مسئولان فارغ از نگرانی بر مردم منتقد یورش می برند و می زنند و می کشند و پست و مقام هم می گیرند. بنابر این دادخواهی در موردکشتار۶۷، فقط محدود به رسیدگی به آن جنایت نخواهد شد، بلکه پرده برداری از سلسله جنایات ۴۰ ساله ای است که عاملان و آمران آن با گرفتن پُست ها و مقام های بالای دولتی، مورد تشویق قرار گرفته اند تا بیشتر به جنایات خود ادامه دهند.
مردم شریف و آزاده ایران، خانوادههای محترم زخم خورده، فعالان سیاسی و مدافعان حقوق بشر در داخل و خارج از کشور، اکنون که سازمان جهانی عفوبین الملل به وظیفه وجدانی و حقوق بشری خود عمل کرده و کشتا ر تابستان ۶۷ را مصداق “جنایت علیه بشریت” اعلام داشته، فرصت مناسبی است تا برای برپاکردن کارزاری وسیع و جهانی برای افشای جنایت های جمهوری اسلامی و طرح درخواست کشاندن عاملان این قتل عام یک دادگاه بین المللی و محاکمه آن ها متحدانه عمل کنیم. اینک وظیفه ما است که فریاد دادخواهی خانواده ها و خودمان و تمامی جامعه دادخواه ایرانی را در ایران و جهان را بلندتر کنیم و بیش از این اجازه ندهیم که قاتلانی چون ابراهیم رئیسی، مصطفی پورمحمدی، حسین علی نیری، مرتضی اشراقی، غلامحسین محسنی اژه ای، علیرضا آوائی، محمدحسین احمدی، محمد مقیسه، محمد محمدی ریشهری، و سایر جلادانی که متهم به جنایت علیه بشریت اند و دریایی از خون عزیزانمان را به راه انداخته اند، همچنان چشم در چشم مردم ایران و جهان بدوزند و به جنایاتی که مرتکب شده اند، افتخار کنند.
شبکه همبستگی برای حقوق بشر درایران
امضاء:
۱ – انجمن زنان ايرانى – مونترال
۲ – انجمن تئاتر ایران و آلمان ـ کلن
۳ – انجمن جمهوریخواهان ایران – پاریس
۴ – انجمن حقوق بشر و دموکراسی برای ایران – هامبورگ
۵ – بنیاد اسماعیل خویی
۶ – مادران پارک لاله ایران
۷ – حامیان مادران پارک لاله – دورتموند
۸ – حامیان مادران پارک لاله – هامبورگ
۹ – حامیان مادران پارک لاله – فرزنو
۱۰- شبکه همبستگی ملی فرزنو – کالیفرنیا
۱۱- فدراسیون اروپرس
۱۲- کانون مدافعان حقوق بشر کردستان
۱۳- کمیته مستقل ضد سرکوب شهروندان ایرانی – پاریس
۱۴- کمیته دفاع از حقوق بشر در ایران – شیکاگو
۱۵- كمپين دفاع از زندانيان سياسي و مدني
۱۶- نهاد «همه حقوق بشر، برای همه، در ایران»
۱۷- همبستگى جمهورى خواهان ايران (هجا)- مونترال
۱۸- همبستگى جمهورى خواهان ايران (هجا)- نیویورک
۱۹- همبستگى جمهورى خواهان ايران (هجا)- لوس آنجلس
۲۰- همبستگی برای حقوق بشر در ایران – کلگری
۲۱- مادران صلح مونترال