مريم شكراني- شهروند| سرپل ذهاب ديگر شهر نيست. خياباني دراز است كه دوطرف آن به جاي خانه پر از چادرهاي سفيدرنگ كوتاهقامت است و ساختمانها تلي از آجر و تيرآهن و سيمان است كه نقش زمين شدهاند. با آدمهايي كه هنوز شوك باختن دار و ندار در نگاهشان موج میزند. اين نخستين تصوير شهري است كه اهالياش به غريبهها میگويند، بسيار زيبا بوده است.
سيروان میگويد: دوسال پيش ١٥٠ميليون تومان خرج كرده و در يك زمين ١٠٠متري خانه ساخته است. حالا گفتهاند، ٣٥ميليون تومان وام بازسازي میدهند. نگاهش را از كاغذهايم میگيرد و خيره در چشمانم میپرسد: به نظر شما با اين وام سرپل ذهاب دوباره شهر میشود؟
آوين به شوهرش اشاره میكند كه كمي آنطرفتر زير نم باران مشغول پلاستيككشيدن روي چادرشان است. صدايش را پايين میآورد و میگويد: الان ٥هزار تومان هم در جيبش نيست. همه مردان شهر بيكار شدهاند. دوباره با چه پولي سرپا شويم؟
اينجا در كوچه پسكوچهها كه چه عرض كنم… كوچه ديگر معنايي ندارد، فقط تك وتوك ساختمانهاي قديمي است كه سرپا ماندهاند. خانههاي قديمي كه اهالي میگويند عمرشان به ٤٠سال میرسد و مدرسههاي قديمي مربوط به دهه٦٠ و عجيب آنكه بيشتر ساختمانهاي نوساز فرو ريختهاند. خودشان میگويند «فقر كه زياد میشود، آدم ناچار است جنس چيني بخرد، خانه بيكيفيت بسازد و در كل كمخرجتر باشد.» اينجا پر از خانههاي نيمهكارهای است كه سالها معطل فقر مانده و زلزله براي هميشه ناتمامشان گذاشت.
بنيان سست محله فولادي
جليقه سبز به تن دارند با كلاه ايمني نارنجي. در محله فولادي میچرخند و با دقت ساختمانها را بررسي میكنند. محله فولادي تقريبا با خاك يكسان شده و بيشترين خرابيها را داشته است. محلهای كه تقريبا بافت نوسازي داشته است! مقابل يك ساختمان نوساز اما نيمهكاره میايستند و ساختماني را كه حالا يك بناي كج و معوج بدشكل است، با دقت نگاه میكنند. جملاتي كه بينشان ردوبدل میشود، چيزي شبيه اينهاست: چشمه اتصالات ضعيف بوده… وال پست ندارد… درزهاي انقطاع رعايت نشده و تير به ستون متصل نيست.
ميگويند؛ از نظام مهندسي همدان آمدهاند و علاقهای ندارند اسمشان را ببرم اما توضيح میدهند بسياري از ساختمانهاي شهر ايراد اساسي داشتهاند و براي همين آوار شدهاند.
ميپرسم، سهم مهندس ناظر اين وسط چقدر است؟ میگويند قصه سر دراز دارد اما همه تقصير به گردن مهندسها نيست. چند صفحه گزارش تخلف نشانتان بدهيم كه مهندس ناظر ارجاع داده است به شهرداري اما شهرداري پولي گرفته و پروانه صادر كرده است.
يكي ديگرشان میگويد: همين ساختمانهايي كه الان كشته دادهاند، از شهرداري پروانه گرفتهاند. چرا بايد اين اتفاق رخ میداد؟
مهندس رشته كلام را به دست میگيرد و ادامه میدهد: البته مالكها هم اصلا به مهندسان سختگير علاقه ندارند. چگونه میتوان يك مالك را مجبور كرد مصالح با كيفيت بخرد و از ايمني ساختمان نزند آن هم وقتي قانونفروشي میشود؟
ايمني قرباني فقر
مردم شهر اما نگاه ديگري به ماجرا دارند. آنها در فقر دست و پا میزنند و اينكه از ساختمانشان چند ميلگرد و بادبند حذف كنند يا سيمان كمتري مصرف كنند، برايشان يك معنا بيشتر ندارد: پول نيست و ناچارند.
اسامه از خانه ويرانش فرش لولهشده پر گردوغباري را بيرون میبرد. میگويم چرا براي خانهتان بادبند نگذاشتي؟
با بيتفاوتي پاسخ میدهد: ای خانم… خانه را ٦سال است نتوانستم كامل كنم. اتاق زن و بچهام تا موقع زلزله آجري بود. خانه ساختن پول میخواهد شوخي كه نيست.
ادامه میدهد: فقط ٨-٧ميليون تومان پول عوارض شهرداري دادم. قيمت فروش كنتور برق حدود ٢ميليون تومان است. من يك مغازه روسريفروشي داشتم كه به زور ماهي يكميليون تومان درميآورد و براي همين دو قلم عوارض و كنتور برق به تنهايي درآمد حدود ١٠ماهم صرف شد. چند سال است در ساختن اين خانه ماندهام و آخرش هم به سرانجام نرسيد.
اينجا فقر بيداد ميكند. كاسبان كهنهكار بازار ميانگين درآمدشان را چيزي بين يكونيم تا دوميليون تومان در ماه برآورد میكنند و میگويند مشتري كه ندار است، كاسبي هم نمیچرخد. البته همين دوميليون تومان درآمد را اگر بر خانوادههاي پرجمعيت ٨-٧نفري سرپل ذهاب تقسيم كني، سرانه هر عضو خانواده ماهانه چيزي حدود ٢٥٠هزار تومان میشود. شايد بهتر باشد كه بنويسم خرج روزانه هر نفر نبايد از حدود ٨هزار و ٣٠٠ تومان تجاوز كند تا خانواده دچار كسري و قرض و قوله نشود.
اين تازه وضع پردرآمدهاي شهر است. اينجا خانوادههاي جواني هستند كه تنها با ماهي ٤٠٠هزار تومان در ماه زندگي میكنند. در سر پل ذهاب هيچوقت به كارگرها بيشتر از ٨٠٠ تا ٩٠٠هزار تومان دستمزد ندادهاند. براي همين است كه عروس و دامادهاي جوان تنها در يك اتاق خانه پدري زندگي میكنند. میگويند، براي اجاره خانه در سرپل ذهاب حداقل ٣ تا ٥ميليون تومان پول پيش لازم است و ماهي ٤٠٠ تا ٥٠٠هزار تومان اجاره. البته بيشترشان تأكيد دارند خانه رهن كامل اين حوالي پيدا نمیشود. صاحبخانههاي كرد مجبورند براي جبران كمبود درآمدشان روي اجارهخانهها حساب كنند.
حسرت سرپل ذهاب ديروز
بيشتر مردم سرپل ذهاب يا كارگرند يا مغازهدار. كارگر كارخانه سيمان، كارگر بنا و نجار و لولهكش، كارگر رستوران و مغازه و كارگرها در بهترين حالت مطابق با حداقل مزد مصوب وزارت كار يعني رقمي نزديك به ٨١٢هزار تومان دريافت میكنند. كارگر رستوران و مغازه كه گاهي درآمد ماهانهشان به ٤٠٠ تا ٥٠٠هزار تومان بيشتر نمیرسد. كارگرهاي ساختماني هم كه در بيشتر مواقع سال بيكارند. بازارچه مرزي پرويزخان اما شاهراه بزرگ اقتصادي است كه در نزديكي قصرشيرين و سرپل ذهاب قرار دارد. اکنون ٥٤درصد صادرات کالاهای غیرنفتی ايران به عراق از طریق مرز بینالمللی پرویزخان انجام میشود.
با اين وجود، حالا حدود ٦ماهي میشود كه بازارچه مرزي تعطيل است و صادرات و ترانزيت كالا از مرز خسروي انجام میشود. سرپل ذهابيها میگويند، روي پرويزخان نمیشود چندان حساب كرد. گاه و بيگاه تعطيل میشود. يك روز براي اعتصاب معلمان عراقي، يك روز براي اختلافات گمركي و روز ديگر رفراندوم و ناآراميهاي سياسي كردستان عراق.
متوقفشدن ترانزيت كالا از مرز پرويزخان صفهاي طولاني براي كاميونهاي صادراتي ايجاد میكند و ميوه و موادغذايي که يكي از مهمترين اقلام صادراتي به عراق است، فاسد میشود و ضرر و زيان به بار میآورد. همين نابسامانيها بیشتر از یکهزار و ٢٠٠ نفر از کارگران بازارچه پرویزخان که با حمل و تخلیه بارگیری کالا روزگار میگذرانند، گاه و بيگاه بيكار میكند. و حالا زلزله… زلزلهای مهيب كه مغازهها را در هم شكسته و واحدهاي توليدي را از بين برده است. عبدالوهاب سهلآبادی، رئیس خانه صنعت و معدن ایران از تخريب بيشتر از ٧٠درصد كارخانههاي سرپل ذهاب خبر داده و گفته است؛ در سرپل ذهاب بیش از ٩٠ واحد صنعتی وجود داشت که فقط ١٧ کارخانه فعال بودند. زلزله نه فقط به كارخانهها كه به هيچ شغلي در سرپل ذهاب رحم نكرده است. قادر به «شهروند» میگويد؛ مغازه خرازي داشتم و نزديك به ٥٠ميليون تومان جنس از بازار بزرگ تهران با چك و سفته آورده بودم و همه در زلزله از بين رفت. ياسين مغازه اسباببازيفروشياش را از دست داده است. با ٩٠ميليون تومان جنس كه ٣٠ميليون تومان آن را نسيه آورده بود. فردين كه همان نزديكيهاي
سرپل ذهاب زمين كشاورزي داشته، میگويد: براي كشت پاييزه ٥ميليون تومان بذر گندم خريده بودم و زمين كشاورزي را زلزله بلعيد و… زلزله نه فقط دار و ندارشان را گرفته بلكه بدهكارشان كرده است. بدهكار اجناس نسيهای كه از بين رفته است و بدهكار نوسازي خانههايشان.
حالا سرپل ذهابيها به هر غريبهای كه همكلامشان میشود، از زيباييهاي ويرانشده شهرشان میگويند و ديگر اميد ندارند به اين زوديها سرپل ذهاب ١٠روز پيش را دوباره به چشم ببيند.

شهروند:خانه خراب فقر،:سرپل ذهاب خانه های زيادی دارد كه سالها به دليل فقر نيمه كاره مانده و حالا ويران شده است
خانه خراب فقر،محروميت و نداري مالكان ايمني ساختمانهاي سرپل ذهاب را قرباني كرد.
سرپل ذهاب خانه هاي زيادي دارد كه سالها به دليل فقر نيمه كاره مانده و حالا ويران شده است