«محمدعلی نجفی به قتل همسرش میترا استاد اعتراف کرد.» برای کسانی که از ظهر روز هفتم خردادماه در جریان مرگ مشکوک همسر شهردار سابق تهران قرار گرفتند، این خبر نهتنها پایان ماجرا نبود بلکه تازه شروعی برای مطرحشدن انواع و اقسام احتمالات، شایعات، گمانهزنیها، افشاگریها و… هم بود. اتفاقاتی که یکی پس از دیگری در رسانهها و شبکههای اجتماعی بازتاب پیدا میکردند و سرعت ظهورشان آنقدر زیاد بود که خیلی از دنبالکنندههای معمولی اخبار از آنها جا میماندند. چند مورد از روایتهایی که طی دو روز گذشته به ماجرای یکی از جنجالیترین پروندههای قتل چندسال اخیر پیوستهاند را با هم مرور میکنیم.
خودکشی یا مسمومیت
بلافاصله بعد از اینکه خبر رسید نجفی قتل همسرش را به عهده گرفته است، ماجرای مشکوک دیگری از زیر خاک بیرون زد؛ ماجرایی که وقتی ١٠ماه پیش برای اولینبار مطرح شد، در حد شایعه باقی ماند؛ یعنی خودکشی نجفی در هتل لاله. برای کسانی که ماجرای استعفای او از شهرداری تهران را مشکوک میدانستند، این خبر تمامکننده حجت بود اما نیروی انتظامی و پزشکی قانونی این خبر را تکذیب کردند و آن را حاصل تشابه اسمی خواندند تا داستان به شکل یک شایعه تأییدنشده باقی بماند اما بهروز شجاعی، روزنامهنگار سابق که مدتهاست در شهرداری تهران مشغول به کار است، با انتشار تصویری از متن مکالمهاش با نجفی بعد دیگری به این داستان داد و از افکار عمومی، مسئولان قضائی و انتظامی و اهالی رسانه خواست که ماجرا را پیگیری کنند. در متن این مکالمه نجفی گفته بود که برای مسمومکردنش تلاش کردهاند و وعده داده بود که سر فرصت ماجرا را برای شجاعی تعریف کند.
نجفی قاتل نیست
دو روز پیش لاله عقبایی یکی از وکلای نجفی گفت که چون سوءنیت نداشتن نجفی در قتل میترا استاد بارز است و اسناد و مدارکش هم تحویل شعبه بازپرسی داده شده، میتوان امیدوار بود که این قتل «غیرعمد» محسوب میشود. از آن طرف محمود صادقی، نماینده مردم تهران در مجلس هم در توییترش یک قدم جلوتر گذاشت و این احتمال را مطرح کرد که نجفی اصلا قاتل نباشد. او نوشت: «یک وکیل باتجربه این فرضیه را مطرح کرده که نجفی مباشر قتل نیست و قتل را به گردن گرفته است. با توجه به شخصیت نجفی و حالات او پس از وقوع قتل و قرائن متعدد دیگر، صحت این فرضیه بعید به نظر نمیرسد.» طی همین یکی دو روز، برای خیلیها که خونسردی نجفی را دلیلی برای اثبات فرضیه قاتلنبودن او میدانستند، این توییت بهعنوان یک سند معتبر استفاده شد.
لباس نجفی کی عوض شد؟
بعد از اینکه نجفی به اداره آگاهی رفت، اعلام شد که او بعد از ارتکاب به قتل راهی قم شده و در آنجا بر سر خاک پدرش حاضر شده و حرم حضرت معصومه(س) را هم زیارت کرده است، برای اینکه مو لای درز این خبر نرود، تصویری هم به آن الصاق شد که نجفی را از پشت سر و چسبیده به ضریح حضرت معصومه (س) نشان میداد اما تفاوت پیراهن نجفی در این تصویر با پیراهنی که در آگاهی تهران به تن داشت، بهانه خوبی به دست نکتهسنجها داد تا زمان گرفتهشدن این دو عکس را متفاوت بدانند. از آن طرف عدهای هم این سوال را مطرح کردند که چرا اصلا باید کسی از نجفی حین زیارت عکس بگیرد و به سرعت هم این عکس سر از شبکههای اجتماعی دربیاورد؟
حاشیههای یک گزارش
اینکه وزیر و شهرداری اسبق تهران که دو جین سمت دیگر هم در کارنامهاش دارد، همسرش را به ضرب گلوله کشته، همانقدر برای افکار عمومی عجیب بود که نحوه پوشش رسانهای این ماجرا از سوی سازمان صداوسیما. گزارشگر و میکروفن رسانه ملی با سرعتی باورنکردنی سر از اتاق رئیس آگاهی تهران درآورد، درحالی که نجفی تازه از راه رسیده، در پشت تصویر درحال چایخوردن بود. دقایقی بعد همان گزارشگر اسلحهای در دست رو به دوربین اعلام کرد که این همان سلاحی است که میترا استاد با آن کشته شده و برای اثبات هم با مهارت تمام، گلولههای باقیمانده را در برابر دوربین از اسلحه خالی کرد تا نشان دهد مقتول با چند گلوله به قتل رسیده است. کمی بعد هم نخستین مصاحبه نجفی پخش شد. مجموعه این اتفاقات انتقادهای زیادی را متوجه تلویزیون کرد. خیلیها اصل تهیه گزارش را زیر سوال بردند و عدهای دیگر شکل انجام آن را. دستهای هم میپرسیدند که چطور دوربین صداوسیما اجازه پیدا کرده در ساعتهای نخست تا آنجا جلو برود و اسلحه که آلت وقوع جرم بوده اینقدر راحت به گزارشگر سپرده شده است. مجموعه این انتقادها باعث شد که رئیس مرکز اطلاع رسانی پلیس برکنار شود و قوه قضائیه هم اعلام کند که از صداوسیما شکایت خواهد کرد. صداوسیما هم اگرچه تا حد زیادی رویهاش را تغییر داد و محتاطانهتر خبرهای مربوط به نجفی را دنبال کرد، اما داوود فتحعلیزاده گزارشگر فیلمهای جنجالی در مورد این ماجرا گفت: «رسانههای دیگر جا ماندند و این هجمه حاصل عقب ماندن در یک رقابت خبری است.»
ورود شاهدی تازه
یکی از جنجالیترین خبرهایی که دیروز درباره ماجرای قتل همسر نجفی منتشر شد، مربوط به پیدا شدن شاهدی تازه با اطلاعاتی جالب بود. خبرگزاری برنا نوشت که مردی با مراجعه به اداره آگاهی تهران؛ زوایای جدیدی از زندگی میترا استاد در اختیار پلیس قرار داد که میتواند در روند رسیدگی به پرونده قتل کمک کند. گویا این مرد مدعی شده که قبلا با میترا استاد ارتباط داشته و اطلاعات کاملی از مقتول دارد. او گفته که مقتول مدتی با او در ارتباط بوده و مبالغی از او و دیگران دریافت کرده و سپس ناپدید شده است. اگر چه قوه قضائیه وجود چنین شاهدی را تکذیب کرده، اما وکیل نجفی میگوید شاهدی با این ویژگیها فردا به دادسرا خواهد رفت.
ما نبودیم
اگر حرف و حدیثهایی درباره ارتباط همسر مقتول نجفی با نهادهای امنیتی هم منتشر نمیشد، خیلی از مردم این موضوع را بهعنوان یکی از احتمالات در نظر میگرفتند. همین موضوع هم باعث شد که وزارت اطلاعات به صورت رسمی موضوع را تکذیب کند. دستیار ویژه وزیر اطلاعات به صداوسیما گفت: «همسر دوم محمد علی نجفی، شهردار اسبق تهران که سهشنبه ٧ خردادماه به قتل رسید، هیچگونه ارتباط و همکاری با وزارت اطلاعات نداشته. پخش این گونه ادعاهای کذب موجب تشویش افکار عمومی و قابل پیگیری قضائی است.»
کنایه، ابزاری برای انتقام سیاسی
گذشته از حاشیههای مختلفی که قتل همسر نجفی به خودش دید، واکنش برخی از چهرهها در فضای مجازی هم از آنجا که با کنایه و استعاره همراه بود، توجه زیادی جلب کرد. مثلا عبدالرضا داوری یار غار احمدینژاد در توییترش نوشت: «در صفحات حوادث مطبوعات، خبر اجير كردن افراد براي قتل همسر يا رقيب عشقي به وفور ديده ميشود. برونسپاری، سپردن اقدامات خود به شخص ثالث است.» او همچنین از بازتاب گفته خودش در شبکههای مجازی مثلا تعجب کرده و نوشته: «اينكه «اجير كردن قاتل» را با تركيب «برونسپاري قتل» صورتبندي كردم، اينقدر عجيب است كه به يكي از ترندهاي اصلي فضاي مجازي تبديلش كردند؟»
***********
شهروند:از «مسعود استاد» چه میدانیم؟
«در ارتباط با انتصابات شایعه شده بود که شهرداری را این خانم میچرخاند و مدیریت میکند؛ البته کسانی بودند از دوستان و آشنایان که از رابطه من با آقای دکتر اطلاع داشتند، رزومهای به من میدادند تا با آقای دکتر در میان بگذارم. من ١٥-٢٠ رزومه را برای ایشان فرستادم که دو نفر را ایشان تأیید کردند.» این بخشی از اظهارات «میترا استاد» مقتول پرونده پرحاشیه و خبرساز «محمدعلی نجفی» شهردار پیشین تهران است که ادعا میکند چند نفر از طریق او به شهرداری تهران راه پیدا کردهاند. اگر چه اطلاعات دقیقی از این افراد در دسترس نیست اما به نظر میآید یکی از این افراد «مسعود استاد» برادر میترا باشد که با وجود حضور مداوم در شهرداری و اخبار متفاوتی درباره نقش او در برخی تصمیمات مهم آن دوره، اطلاعات چندانی درباره او وجود ندارد و حتی بسیاری از مدیران آن دوره هیچوقت مسعود استاد را ندیدند هر چند که درباره مسعود و میترا اخبار زیادی شنیده بودند.
در روزهای گذشته اخباری منتشر شده است مبنی بر اینکه نجفی در دوران شهرداری برای مسعود حکم مشاور فرهنگی و امور فوقبرنامه صادر کرده که هیچ سندی برای اثبات این موضوع وجود ندارد و حتی اعضای شورای شهر تهران هم در گفتوگو با «شهروند» چنین مسألهای را رد میکنند. «محمود میرلوحی» یکی از این اعضاست که میگوید در دوران شهرداری هیچگاه میترا و مسعود را از نزدیک ندیده است؛ هر چند که همواره شایعاتی درباره آنها شنیده است. او میگوید: «تا پیش از استعفا ما اخبار و سندی در اینباره نداشتیم اما همواره میشنیدیم که این خانم تلاش دارد به آقای نجفی نزدیک شود و شایعاتی در اینباره وجود داشت.» میرلوحی میگوید که هیچگاه حکم مشاوره برای مسعود استاد صادر نشده است: «همان موقع بحث بود که برادر این خانم تلاش میکند در کارهای اقتصادی شهرداری نقش بازی کند و بحث پیمانکاری مطرح بود اما من ندیدم هیچوقت حکم برای او صادر شود.»
یکی از مدیران فرهنگی شهرداری تهران در دوران نجفی هم به «شهروند» میگوید که هیچگاه ندیده حکمی برای مسعود استاد صادر شود یا او به طور رسمی در جلسهای حضور پیدا کند. این مدیر فرهنگی که نخواست نامش منتشر شود، میگوید: «خانم استاد معمولا در شهرداری حضور پیدا و تلاش میکرد به نجفی نزدیک شود. برداشت ما این بود که میخواهد برای انتخابات شورا در دورههای بعد روزمه جمع کند اما کمکم حضور بیشتری پیدا کرد و در برخی جلسات همراه آقای نجفی حضور پیدا کرد.» اشاره او به اولین حضور رسانهای و رسمی میترا استاد کنار محمدعلی نجفی یعنی جلسه اکران فیلم «پوران خانم» است که در این جلسه اثری از شهردار وقت تهران در ردیف اول سالن نیست و او در ردیفهای وسط و در کنار خانمی ناشناس نشسته است. این مدیر شهرداری در دوارن نجفی میگوید که «البته یک بار کنار ساختمان شهرداری یکی از همکاران جوانی را به من نشان داد و گفت که این برادر همین خانم استاد است. جوانی ساده بود و برای من عجیب بود که بخواهد تأثیرگذار باشد.»
گروهی البته نقش مسعود استاد را فراتر از یک کارمند ساده در شهرداری میدانند و معتقدند که او در چنین برنامهای نقش اساسی ایفا کرده و حتی یکی از حاشیهسازترین روزهای کاری دوران نجفی را به او نسبت میدهند؛ ماجرا به ۱۵ اسفند سال ۹۶ و برگزاری مراسم روز زن در برج میلاد برمیگردد که در پی برگزاری این مراسم چند کودک دختر به رقص جمعی پرداخته بودند. این مراسم انتقادهای فراوانی را به همراه داشت و حتی دادستان کل کشور رسما خواستار «تعقیب قضائی» مسئولان این مراسم شد.
همان موقع مدیران فرهنگی وقت و مسئولان برگزاری مراسم از اتفاقات عجیبی در این مراسم سخن گفتند و مدعی شدند که سین طراحیشده برای این برنامه ناگهان و از طرف برخی نزدیکان شهرداری تهران تغییر کرد؛ به طور مثال مانند تمام برنامه عمومی شهرداری قرار بود آخرین بخش برنامه یعنی پس از مراسم سخنرانی شهردار و اهدای جوایز توسط نجفی، اجرای زنده موسیقی پایانبخش مراسم باشد که این برنامهریزی با دخالت برخی افراد تغییر کرد و در زمان حضور شهردار چند دختربچه حرکاتی انجام دادند که به رقص تعبیر شد و زمینه فشار را بر شهردار وقت و چند روز بعد هم استعفای او را فراهم کرد. گروهی از مدیران وقت شهرداری اعتقاد دارند که عامل اصلی آن تغییرات مسعود استاد بوده؛ هر چند که هنوز سند دقیقی در این زمینه وجود ندارد.
بررسیهای «شهروند» نشان میدهد که مسعود البته در روزهای پایانی فعالیت نجفی در شهرداری تهران به معاونت حملونقل و ترافیک شهرداری تهران رفت و حتی مسئول این حوزه حکمی هم برای مسعود استاد صادر کرد که به مدیریت پارکینگهای مکانیزه مربوط بود.
معتبرترین سند در این زمینه اما شرایط کنونی مسعود و کمکگرفتن از سامانه شفافیت شهرداری تهران است. بر اساس این سامانه و در فهرست کارکنان شهرداری تهران مسعود استاد هم دیده میشود: «نام: مسعود، نام خانوادگی: استاد، نام پدر: کاکابرار، محل خدمت: شرکت خدمات اداری شهر، شغل: کارشناس».
این تنها اطلاعات دقیقی و رسمی درباره مسعود استاد است و حتی جستوجوی این نام در اینترنت هم راه به جایی نمیبرد؛ هر چند که به نظر میآید روزهای آینده بیشتر درباره مقتول مهمترین پرونده جنایی این سالها خواهیم شنید و درباره نقش او در شهرداری و همچنین زمینهسازی برای آشنایی میترا و نجفی اطلاعات بیشتری منتشر خواهد شد.