صدای کارگران و معلمان باشیم. گشودن در زندانها عملی است!

انترناسیونال 769

(متن تنظیم شده سخنرانی شهلا دانشفر در کنفرانس به مناسبت روز جهانی حمایت از زندانیان سیاسی توسط کمیته مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی در شانزدهم ژوئن در شهر گوتنبرگ سوئد برگزار شد)  

خوشحالم که بدنبال صحبت های دیگر دوستان بحثم را ارائه میدهم. با اشاره به همه آنچه که اینجا گفته شد من میخواهم بگویم درب زندانها را میتوان گشود. دوستان صحبت هایی که اینجا شنیدید رنگ خودش را به این کنفرانس داد. این گفته ها به روشنی نشان میدهد که این کنفرانس، کنفرانس بعد از خیزش مردم در دیماه است. این کنفرانس، کنفرانس آزادیخواهی و برابری طلبی است. این کنفرانس، کنفرانس کیفرخواست مردم ایران علیه ٤٠ سال جنایت حکومت اسلامی است. این کنفرانس، صدای اعتراض عشقی ها، حوری ها، شعله ها، مهوش ها و همه کسانیست که شعله پاکروان در سخنانش از آنها یاد کرد  و میخواهم بگویم این حکومت بر دریایی از خشم و نفرت مردم حاکمیت میکند و امروز می بینیم که ارکانش چنین به لرزه در آمده است. و این خشمی است که در خیزش دیماه یک بار دیگر سر بلند کرد.  بعد از آنهم دختران انقلاب به میدان آمدند و به آن عمق بخشیدند. در تداومش اعتراضات مردم در شهرهایی مثل کازرون، اهواز و تظاهراتهای گسترده کشاورزان در اصفهان را داشتیم که شکل قیامهای شهری را بخود گرفته بود. و اینها همه بستری شدند که گفتمان اعتصابات سراسری را جلوتر آورد. از جمله اعتصاب رانندگان کامیون در ١٨٠ شهر، ممکن بودن آنرا جا انداخت و اکنون گفتمان آن در جنبش کارگری و در کل جامعه بیشتر و بیشتر به جلو آمده است. در کنار همه اینها اعتراضات هر روزه کارگری را داریم که با قدرت به جلو می آید و یک نمونه بارزش اعتراضات قدرتمنند و مارش عظیم کارگران گروه ملی در اهواز است که شهر را به تحرک در آورده است. نمونه های  دیگرش هم اعتراضات  کارگران هپکو در اراک و نیشکر هفت تپه است.

در تمام این اعتراضات رژیم دست به دستگیری میزند، کارگران و مردم معترض را مورد تهدید دائمی قرار داده و زندانی میکند تا مبارزات کل جامعه  را عقب بزند. اما در مقابل این سرکوبگری ها مردم جانانه ایستاده اند و شعار زندانی سیاسی آزاد باید گردد، کارگر زندانی آزاد باید گردد،  به شعاری در خیابان تبدیل شده است. برای روشن شدن بحثم از اعتراضات کارگران گروه ملی فولاد اهواز صحبت میکنم. همین امروز که ما این کنفرانس را داریم، کارگران گروه ملی به همراه خانواده های کارگران بازداشت شده برای آزادی عزیزانشان تجمع کرده اند. ما صدای اعتراض این کارگران و خانواده هایشان هستیم و به این معنا این کنفرانس وصل است به اعتراض کارگران گروه ملی در خیابانهای اهواز. وصل است به جلوی در زندانها که خانواده های کارگران آمده اند و میگویند کارگر زندانی آزاد باید گردد. و یا همین امروز که این کنفرانس را داریم، شورش زندانیان در سنندج در حمایت از رامین حسین پناهی و علیه اعدام را داریم، و ما در حمایت از رامین حسین پناهی به این کارزار که ابعادی جهانی است وصل هستیم.

میخواهم بگویم که امروز دوستان شعار کارگر زندانی آزاد باید گردد، زندانی سیاسی آزاد باید گردد بیش از هر وقت به شعار اعتراض در خیابان تبدیل شده است و این اتفاق سیاسی مهمی است..

امروز این شعار،  شعار مردم در مقابل زندانها و برای آزادی عزیزانشان است که هر روز رساتر میشود. شعار چهارهزار کارگر گروه ملی فولاد است که به همراه خانواده هایشان در خیابانهای شهر مارش رفتند و آنرا را سر دادند و بر خواستهایشان پای فشردند و اهواز را به حرکت در آوردند. نمونه دیگرش کارگران هپکو هستند  که در همین خرداد ماه با شعارهایی چون همش میگن آمریکا، دشمن ما همین جاست، یک اختلاس کم بشه، مشکل ما حل میشه، مرگ بر ستمگر به خیابان آمدند، خواستهایشان را طلب کردند و وقتی ٥ نفر از آنها دستگیر شدند، کارگران ایستادند و توانستند همکاران خود را از زندان آزاد کنند. همچنین ما در مبارزات پرقدرت کارگران نیشکر هفت تپه شاهد احضارها، تهدیدها و دستگیریها تحت عنوان اخلال در نظم و امنیت ملی بوده ایم و هر بار کارگران با اعتراضات متحدانه خود مقابل این سرکوبگریها ایستاده اند و حکومتیان را عقب زده اند. در همین راستا بد نیست به تجمع اعتراضی معلمان بازنشسته و شاغل در بیستم اردیبهشت اشاره کنم که در آن معلمان با شعارهایی چون معیشت، منزلت، حق مسلم ماست، حقوقهای نجومی، فلاکت عمومی، صدای اعتراضشان را بلند کردند. در این روز ١٥ نفر از معلمان دستگیر شدند. اما آنها جانانه ایستادند و موفق به آزادی چهارده نفر از بازداشت شدگان گردیدند. ولی محمد حبیبی آزاد نشد و او همچنان در بازداشت بسر میبرد. از همین رو کارزاری گسترده برای آزادی او و دیگر معلمان زندانی چون اسماعیل عبدی ، محمود بهشتی ، مختار اسدی و موسی جلیلی که اخیر در مشهد دستگیر شده است در جریان است. از جمله در حمایت از محمد حبیبی همین امروز طوماری اعتراضی در جریان است که ٥ هزار نفر تا کنون آنرا امضا کرده اند و اتحادیه بین المللی آموزش حمله به تجمع معلمان در بیستم اردیبهشت را محکوم کرده و خواستار آزادی فوری محمد حبیبی شده است. اکنون معلمان با شعارهایی چون ما همه عبدی هستیم، ما همه حبیبی هستیم این کارزار  را به جلو میبرند. ما هم اینجا همراه با معلمان اعلام میکنم ما همه عبدی هستیم. ما همه حبیبی هستیم. ما صدای اعتراض کارگران زندانی، معلمان در بند و همه زندانیان سیاسی هستیم.

نگاهی به نمونه هایی که برشمردم نشان از جاری بودن جدالی جانانه بر سر زندگی و معیشت و برای داشتن زندگی ای انسانی در کل جامعه است. در این جدال رژیم اسلامی از ابزار سرکوبش از جمله گذاشتن تهدید و فشار بر روی فعالین کارگری و اکتیویست های اجتماعی استفاده میکند. در مقابل کارگران و مردم ایستاده و کارگر به خیابان می آید و قاطعانه خواستهایش را طلب میکند.

به عبارت روشنتر جمهوری اسلامی دستگیر میکند، زندانی میکند، شکنجه میکند و دستگاه قضایی آن ماشین سرکوب و جنایت است. اما صحنه اصلی جامعه، صحنه سرکوبگری های حکومت نیست. بلکه صحنه یک جنگ طبقاتی تمام عیار است که در آن مردم جانانه ایستاده اند و اوجش را در خیزش دیماه دیدیم. صحنه به میدان آمدن دختران انقلاب است که با صلابت حجاب را بر سر چوب گرفته و به حکومت اسلامی نه میگویند. صحنه تبدیل محیط های کارگری به کانون های داغ اعتراض در شهرهای مختلف است که فضای شهرها را به تحرک در آورده است و مثال های بارزش در اهواز، اراک، اصفهان و مقابل مجلس اسلامی است. صحنه تعمیق هر روز بیشتر مبارزات مردم و جلو تر آمدن آنست. و وقتی این مبارزات با تعرض نیروی انتظامی روبرو میشود، معترضینی را می بینیم که با شعار نه تهدید، نه زندان، دیگه فایده نداره ایستاده و می جنگند. و این یعنی این حکومت رفتنی است و مردم چنین ایستاده اند.

از همین رو است که می بینیم که چگونه کل حکومت از وحشت انقلاب مردم به هراس افتاده است. خودشان در صحبت هایشان آشکارا از این صحبت میکنند که رفتنی هستند. ما با مبارزاتمان این جانیان را به چنین موقعیتی رانده ایم و این چنین به جان هم افتاده اند. از همین روست که  میگویم در زندانها را میشود گشود و ما باید قدرتمان را ببینیم.

دوستان من از طرف کمپین برای آزادی کارگران زندانی اینجا صحبت میکنم و میخواهم بعنوان صدای کارگران، صدای معلمان و صدای همه مردم آزادیخواه بر چند نکته مهم تاکید کنم .

اولین نکته  اینست که وقتی از زندانی سیاسی و آزادی زندانیان سیاسی صحبت میکنیم معنای آن دفاع قاطع ما از حق تشکل، حق اعتصاب، حق آزادی بیان و وسیعترین آزادی های سیاسی در سطح جامعه نیز هست. به همین دلیل یکی از مهمترین عرصه های مبارزه ما مردم مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی و تاکید بر آزادی بدون قید و شرط سیاسی در سطح جامعه و حقوق جهانشمول انسانهاست.  بویژه در جمهوری اسلامی که چنین زندگی و معیشت کل مردم را چنین در چنگال خود گرفته و له میکند، بیشتر از هر جایی اینها همه معنا پیدا میکند. یعنی یک جنگ طبقاتی تمام عیار در جریان است. در این جنگ یک حکومتی برای استوار کردن بیشتر پایه های حاکمیت استثمار و چپاولش نیاز به زندان دارد، نیاز به سرکوب دارد، نیاز به شکنجه دارد و با به خدمت گرفتن صنعت مذهب این کار را به پیش میبرد. از سویی دیگر جامعه ای را داریم که  امروز دارد کلیت این بساط را به چالش میکشد. و انعکاس این جنگ طبقاتی تمام عیار در مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی نیز  خود را نشان میدهد. ما باید نیروی خود را در این مبارزه از اینجا میگیریم. من میگویم وقتی ٤ هزار کارگر گروه ملی در خیابان ها شعار کارگر زندانی آزاد باید گردد را میدهد ، میشود این صدا را در همه جا تکثیر کرد و با همین قدرت کارگران، معلمان و مردم معترض باید برای آزادی کارگران زندانی، معلمان زندانی و تمامی زندانیان سیاسی به جلو بیایند. وقتی ٤ هزار کارگر گروه ملی توانست این کار را بکند، یعنی توازن قوای سیاسی به جایی رسیده است که در همه جا میشود شعار زندانی سیاسی را خیابانی کرد و این مبارزه را با قدرت سراسری تری به جلو برد. میشود با تجمعات هر روز جلوی در زندانها غوقا به پا کردن و به سرکوبگران حکومت امان نداد. میشود بیشترین اتحاد و همبستگی را در مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی شکل داد و قدرتمند تر به جلو رفت. میشود در کنار خانواده ها ایستاد و وسیعترین نیروی اجتماعی را به مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی به حرکت در آورد. و به این ترتیب به مقوله ای به اسم “زندانی سیاسی” پایان داد. به اعتقاد من مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی یکی از عرصه های بسیار مهم مبارزه ما مردم علیه حکومت است.

به چالش کشیدن کل دستگاه قضایی حکومت و قوانین ارتجاعی اسلامی اش وجه مهم دیگر مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی است. زندان ابزار سرمایه داری حاکم برای سرکوب جامعه است.  اما وقتی کارگر را دستگیر میکنند، ببینید پاسخ کارگران به این دستگاه سرکوب سرمایه داری حاکم چیست. کارگر گروه ملی در برابر این دستگیریها فریاد میزند و میگوید سه ماه حقوق من را ندادید. من باید حساب پس بدهم؟ سه ماه حقوق من را ندادید ، من باید بازداشت بشوم؟ و با شعار دزدان آزادند، کارگران در زندانند، کل دستگاه قضایی و بساط سرمایه داری حاکم را به چالش میکشند. به چالش کشیدن کل دستگاه قضایی حکومت و قوانین ارتجاعی اسلامی اش وجه مهم دیگر مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی است.

وجه مهم دیگر مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی، مبارزه علیه امنیتی کردن مبارزات است. به کارگران و معلمانی که در زندان هستند نگاه کنیم. یک نمونه اش اسماعیل عبدی است که از تیرماه ٩٠ در زندان است و ٦ سال حکم دارد. او را به اتهام اقدام علیه امنیت کشور دستگیر کرده و به او حکم داده اند. اسماعیل عبدی و جعفر عظیم زاده دو سال قبل علیه امنیتی کردن مبارزات کارزاری به راه انداختند و خواستار لغو تمامی احکام امنیتی زندان برای کارگران، معلمان و مردم معترض شدند. و این کارزار امروز به اعتراضی گسترده و اجتماعی تبدیل شده است. در این کارزار کارگران اعلام کردند که امنیتی کردن مبارزات یعنی به خطر افتادن امنیت سرمایه داران، یعنی به خطر افتادن امنیت دزدان، از همین رو دزدان آزادند، کارگران و مردم معترض در زندانند. در این کارزار این پرسش در مقابل حکومتیان قرار گرفت که حقیقتا چه کسی امنیت جامعه را به خطر انداخته است؟ آن کسانیکه که ماهها حقوق کارگر را به جیب زده و به سرقت برده اند؟  آن کسانیکه این بساط فلاکت بار را سر جامعه آورده اند؟ حکومت آپارتاید جنسی ای که تحت قوانین ارتجاعی اسلامی اش این بلا را بر سر زنان و کل جامعه آورده است؟  یا کارگری که ماهها حقوقش را نداده اند و دستمزدش را میخواهد؟ کارگری که به زندگی زیر خط فقر اعتراض دارد و داشتن یک زندگی انسانی را حق مسلم خود میداند؟ واقعا چه کسانی امنیت جامعه را به خطر انداخته اند؟

به تجمعات و اعتراضات کارگری نگاه کنیم . امروز شعارهایی چون یک اختلاس کم بشه ، مشکل ما حل میشه، حقوقهای نجومی فلاکت عمومی، معیشت، منزلت، حق مسلم ماست، شعارهای مشترکی است که در اعتراضات معلمان، کارگران، مالباخته و مبارزات مردم بخش های مختلف جامعه فریاد زده میشود. این شعارها، خیزش کل جامعه علیه فقر، تبعیض و نابرابری است و بخاطر همین اعتراضات کارگر، معلم، و مردم معترض تحت عنوان اخلال در نظم و امنیت ملی زندانی میشوند و حکم میگیرند. از همین رو کارزار علیه امنیتی کردن مبارزات به روشنی کارزاری علیه کل سیستم سرمایه داری حاکم است. و این جنبشی است رادیکال، چپ، آزادیخواهنه و برابری طلب که صدای انسانیت است.

و بالاخره یک وجه مهم دیگر مبارزه برای آزادی کارگران و زندانیان سیاسی، اعتراضات متحد و قدرتمند ماست. نمونه درخشان آن همانطور که جلوتر نیز نام بردیم مبارزات کارگران گروه ملی فولاد اهواز است. از جمله هنگامیکه در برابر اعتراضات قدرتمند کارگران گروه ملی برای آزادی همکاران بازداشتی شان، اعلام کردند که بسیاری از دستگیر شدگان آزاد خواهند شد، اما آنهایی که به دفتر نماینده مجلس اسلامی حمله کرده اند، در بازداشت خواهند ماند. ٤ هزار کارگر گروه ملی یکصدا ایستادند و گفتند  ما همه آنجا بودیم. ما همه ایستاده ایم، بیاید همه ما را ببرید. و این اعتراضی جانانه در برابر زندان و سرکوب است که یادآور حماسه اسپاتوکس هاست.

دوستان همانطور که شیوا محبوبی در صحبت هایش اشاره کرد، امروز اعتراض در خیابان به زندانها وصل است. کارگر را دستگیر میکنند، در زندان همچنان صدای اعتراضش بلند است و با بیانیه های اعتراضی اش صدای انسانیت است. به عبارتی دیگر زندانی سیاسی ادامه مبارزه اش در زندان است. همچنین ما در زندان شورش “زندانیان عادی” را داریم. اگر چه در جمهوری اسلامی چیزی به اسم زندانی عادی معنا ندارد. چرا که هر عملی که نقض قوانین ارتجاعی اسلامی آنها باشد، حکمش زندان است. زندانیانی هستند که به آنها میگویند عادی که بخش بسیاری از آنان همان کسانی هستند که بخاطر جرائمی چون “زیر پا گذاشتن شئون اسلامی” مثل روزه خواری، یا برداشتن حجابها و یا فرضا مشروب خواری و غیره در زندانند. یا مادران سرپرست خانواده  هستند که بخاطر فقر و بالا آوردن قرض کارشان به زندان کشیده شده است و همین زندانیان کسانی هستند که علیه شرایط غیر انسانی زندانها شورش میکنند.  یا زندانیانی را داریم که خود قربانیان این سیستم بربریت هستند که با جرائمی مثل دزدی و غیره سر از زندان در آورده اند،  و می بینیم که بازندانبانان جنایتکار حکومت درگیر میشوند و علیه اعدام ها می ایستند و در عین حال چه مناسبات انسانی ای در میان همان زندانیان “عادی” برقرار است. در وصف این زندانیان آتنا دائمی از زندان قرچک تصویر جالب و انسانی ای بدست میدهد. او میگوید به چشم خودم دیدم که اینها قربانیان این سیستم هستند و در میانشان چه انسانهای دوست داشتنی ای وجود دارد و من از حق و حقوق این زندانیان دفاع میکنم. همه اینها همه تاکید دیگری است بر اینکه این دستگاه قضایی، این قوانین ارتجاعی اسلامی و کلیت این سیستم جنایت و توحش را باید به زباله دان انداخت.

جواب و راه حل ما برای آزادی زندانیان سیاسی سرنگونی حکومت اسلامی و روی کار آمدن حکومتی است که شاخص های آن آزادی، برابری و انسانیت است. و خوشبختانه وقتی به مبارزات مردم در این جامعه نگاه میکنیم، می بینیم که رادیکالیسم، آزادیخواهی، برابری طلبی و انسانیت است که دارد حرف اول را میزند.  از جمله می بینیم که ماهها دستمزد کارگر را نمیدهند، کارگر در اعتراض به آن به خیابان  می آید و میگوید ملک نجومی تو  من را بی مسکن کرده و اعتراضش به حقوقهای نجومی و اختلاسهاست و با این زبان دارد حرفش را به این حکومت میزند. اینهاست که خصلت مبارزات مردم در شرایط کنونی است و جامعه با حرکت خود به جلو هر روز بیشتر تردیدها و ناباوریها برای ساختن یک جامعه ی شایسته انسان را کنار میزند. اینها همه اتفاقات نوید بخشی هستند و امروز در ایران جامعه به سمتی میرود که پاسخ آن رهایی از کل بساط سرمایه داری حاکم است. حال در شرایطی که جامعه چنین قد علم کرده است و با چنین ابعادی از مبارزه  در سطح جامعه و در زندانها قدرت خودمان را ببینیم. از همین رو پیام کنفرانس امروز ما در حمایت از زندانیان سیاسی در ایران اینست  که ما میتوانیم در زندانها را باز کنیم.

در آخر دوستان من صحبتم را با بیانیه مشترکی که کمیته مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی و کمپین برای آزادی کارگران زندانی در دفاع از مبارزات کارگران گروه ملی و مبارزاتشان به این کنفرانس ارائه داده است، خاتمه میدهم . ما در این بیانیه خواستار ازادی باقی کارگران بازداشتی گروه ملی اهواز بشویم. ما از طرف این دو نهاد خطاب به خانواده های بازداشت شدگان گروه ملی و کارگران این مجتمع بزرگ کارگری اعلام میکنم که ما صدای شما هستیم. ما خواهان آزادی فوری و بدون قید و شرط کارگران بازداشتی هستیم. ما امروز در کنفرانس به مناسبت بیستم ژوئن روز جهانی حمایت از زندانیان سیاسی در ایران به اعتراض شما در اهواز وصل هستیم. و صدای اعتراض شما، صدای اعتراض همه کارگران در ایران است. کارگر زندانی آزاد باید گردد.

 

اینرا هم بخوانید

افزایش دستمزد یا حمله معیشتی گفتگو با شهلا دانشفر در برنامه خط رفاه در تلویزیون کانال جدید

کارگر کمونیست ۸۲۴ حسن صالحی: در برنامه این هفته در مورد تعیین میزان حداقل دستمزد …