غزه در آتش و خون و قحطی- کاظم نیکخواه

به آنچه در غزه می‌گذرد چه باید نام گذارد؟ “تراژدی غزه؟ جنایت علیه بشریت؟ نابودی انسانیت؟ پاک‌سازی قومی؟ فاشیسم اسرائیلی؟ به‌راستی کلمات برای توصیف آنچه در برابر چشم ما در قرن بیست و یکم در غزه جریان دارد، مطلقاً قاصر و ناتوان‌اند. بیش از دو میلیون انسان در زندانی به وسعت یک شهر محاصره شده‌اند و بر سر آنها هر روز بمب و موشک و آتش فرود می‌آید. امکان تهیه غذا از آنها گرفته شده و محکوم به تحمل گرسنگی و قحطی و مرگ از گرسنگی هستند. راه‌های ورود کمک‌های بشردوستانه به این مردم سد شده است و هر روز شماری از کودکان و مردم سالمند از گرسنگی و بی‌امکاناتی جان می‌بازند. بنا به گفته سخنگوی حقوق بشر سازمان ملل از ۲۷ ماه مه یعنی طی دو ماه اخیر، ۱۰۷۸ نفر در صف تهیه کمک‌های غذایی توسط ارتش اسرائیل به قتل رسیده‌اند. مدیر بیمارستان شفا در غزه به بی‌بی‌سی گفت است طی ۷۲ ساعت گذشته ۲۱ کودک بر اثر گرسنگی جان باخته‌اند. او می‌گوید حدود ۹۰۰ هزار کودک در غزه دچار گرسنگی هستند و ۷۰ هزار نفر آنها در وضعیت سوءتغذیه کامل قرار دارند. رویدادهای این‌چنین تراژیک، و بسیار تکان‌دهنده‌تر از آن هر روز در غزه به‌وفور در حال روی‌دادن هستند.

نکته مهم این است که به طور واقعی بشریت در برابر این جنایت ساکت نیست. هر روز و هر هفته در گوشه‌وکنار جهان تظاهرات و تجمع و اعتراضات هزاران و صدها هزارنفره علیه جنایات دولت اسرائیل جریان می‌یابد. هر روز و هر ساعت مدیای اجتماعی از ابراز خشم و انزجار سرشار است. هر روز و هر ساعت در کشورهای متعدد جهان در کوچه و خیابان مردم خشم و استیصال و انزجار خود را به اشکال مختلف علیه این نسل‌کشی بیان می‌کنند. از دولت‌ها می‌خواهند کاری بکنند. اما کار چندانی صورت نمی‌گیرد. چراکه در سیستم و دنیای موجود مردم کوچه و خیابان حتی آنجا که حق رأی دارند، قدرت اجرایی ندارند. قدرت رسمی در دست دولت‌ها و ارتش‌ها و یک‌مشت قلدر و جنایت‌کار نظیر ترامپ و نتانیاهو و پوتین و خامنه‌ای و امثال این جانیان است. این حقیقت امروز به شکل آشکاری در برابر چشم ما قابل‌لمس است. در خود اسرائیل بخش زیادی از مردم با دولت نتانیاهو و جنگ و جنایاتش به‌شدت مخالف‌اند و همین روز گذشته هزاران نفر به خیابان آمدند و علیه این نسل‌کشی شعار دادند. جوانان برگه‌های احضار به ارتش را آتش زدند و گفتند ما در جنایات نتانیاهو شریک نمی‌شویم. بسیاری از سربازان از رفتن به جنگ امتناع می‌کنند. در آمریکا و اروپا و همه جای جهان مردم دارند علیه جنایات و نسل‌کشی در غزه فریاد می‌زنند. اما جنگ و جنایت و خونریزی و جهنم علیه مردم بی‌دفاع غزه همچنان ادامه دارد.

نوری در دل تاریکی

وضعیت فلسطین یک کلاف سردرگم سیاسی است. فاشیسم اسرائیلی و فاشیسم اسلامی به ادامه فاجعه و معمای خونبار فلسطین نیاز دارند. جمهوری اسلامی یکی از نیروهایی است که با طرح نابودی کامل اسرائیل از کره زمین، به این کشاکش بیش‌ازپیش دامن زده است و با حمایت فعال از جریانات تروریستی نظیر حماس و حزب‌الله تنور جنگ و جنایت را داغ نگه داشته است. فاشیست‌های یهودی و دست راستی نیز از تبلیغات ضد یهودی و ضد اسرائیلی جمهوری اسلامی و جریانات نیابتی‌اش به‌خوبی استفاده کرده و از آن برای بر سر قدرت ماندن و پیشبرد سیاست‌های جنایت‌کارانه‌شان علیه فلسطینی‌ها بهره گرفته‌اند. هر دو سوی این کشاکش آشکارا یکدیگر را تغذیه می‌کنند. شواهد بسیاری از اینکه فاشیسم اسرائیلی به حماس و حزب‌الله در برابر سازمان الفتح کمک می‌کرده و میدان داده و آنها را تقویت کرده است وجود دارد. روی کار آمدن جمهوری اسلامی و اسلام سیاسی، کلاً مسئله فلسطین را صدبار پیچیده‌تر و حادتر کرده است.

اما اگر بخواهیم از روزنه‌ای به روشنایی، یا از نقطه‌ای نسبتاً امیدبخش سخن بگوییم این است که امروز جنبش جهانی عظیمی در دفاع از غزه جریان دارد و در نتیجه آن، گفتمان دو دولت مستقل فلسطینی و اسرائیلی بیش از هر زمان همه‌گیر شده و وسعت گرفته و روی میز دنیا آمده است. وسیعاً این گفتمان هم در سطح رسانه‌ها و مردم، و هم در میان دولت‌ها مطرح است. شاید در میان این جهنم و جنایات و نسل‌کشی جاری، سخن از تشکیل دولت مستقل فلسطینی خواب‌وخیال به نظر برسد. اما به طور واقعی و متأسفانه با هزینه‌ای بسیار سنگین یعنی با قربانی شدن بیش از ۵۰ هزار نفر از مردم غزه طی یک سال و ده ماه گذشته و آوارگی و قحطی و رنج‌های غیرقابل‌توصیف این مردم، گفتمان صلح و آتش‌بس همراه با گفتمان دو دولت وسیعاً مطرح شده است. این گفتمان که باید به این تراژدی به شکلی ادامه کار پایان داد وسیعاً مطرح است. روشن است که باوجود روی کار ماندن دولت فاشیست و دست راستی نتانیاهو و ترامپ عملی‌شدن این‌چنین تحولی غیرممکن به نظر می‌رسد. اما نباید قدرت آنها را مطلق و بی‌انتها فرض کرد. در تحلیل نهایی حتی اگر سیستم‌های حاکم قدرت مردم را برسمیت نشناسند، خیابان می‌تواند حرف خود را به کرسی بنشاند و خواهد نشاند. می‌توان امیدوار بود که با پایان این جنگ و این نسل‌کشی، نیروهایی مثل نتانیاهو و فاشیست‌های اسرائیلی با قدرت مردم متمدن کنار زده شوند، جمهوری اسلامی نیز در ایران با انقلاب مردم سرنگون گردد و جریانات تروریست اسلامی حاشیه‌ای و تضعیف شوند و فشار مردم دنیا بتواند بحث دو دولت و آشتی و همزیستی را به این منطقه زخم خورده و فاجعه‌زده بیاورد.

در کل بیش از ۱۵۰ کشور جهان از راه‌حل دو دولت مستقل فلسطین – اسرائیل رسماً دفاع می‌کنند. سازمان آزادی‌بخش فلسطین نیز با چنین طرحی اعلام حمایت کرده است. حتی درگذشته دولت‌های اسرائیلی نیز در مقاطعی از طرح دو دولت حمایت کرده‌اند. اخیراً امانوئل مکرون رئیس‌جمهور فرانسه بار دیگر این موضوع را موردتأکید قرار داد. ماه پیش نیز در کنفرانس سازمان ملل در نیمه ماه ژوئن این بحث به‌طورجدی مطرح شد و مکرون گفت تشکیل دو دولت مستقل یک ضرورت سیاسی مبرم است. دولت استرالیا نیز اخیراً اعلام کرد که به رسمیت شناختن فلسطین باید با تأکید بر دو دولت مستقل فلسطینی و اسرائیلی تقویت شود و جلو برود. اندونزی نیز اخیراً بر تشکیل دو دولت تأکید کرده است. این گفتمان‌ها زیر فشار افکار عمومی مردم جهان و همبستگی با مردم غزه و فلسطین صورت می‌گیرد. اکثر این دولت‌ها مرز دو دولت را مرزهای قبل از جنگ 1967 اعلام می‌کنند. یعنی تأکید می‌کنند که اسرائیل باید به پشت مرزهای قبل از 1967 بازگردد. اما برخی در آمریکا و اروپا مسئله مرز دو دولت را به نتیجه مذاکره و توافق میان مقامات دو دولت احتمالی موکول می‌کنند که در واقع بازگشت به همین وضعیت کشاکش و فاجعه‌بار کنونی است.

به هر رو واقعیت متأسفانه نشان داده است که حل مسئله فلسطین به‌سادگی ممکن نیست. اما می‌توان به درجه‌ای امیدوار بود که این معمای خونین و فاجعه‌بار در پس این جنگ و کشتار فجیع به یک پایان انسانی نزدیک شود. به‌ویژه چشم‌انداز سرنگونی جمهوری اسلامی با انقلاب مردم در ایران و کنار زده شدن نتانیاهو در اسرائیل، که هر دو در افق دیده می‌شوند، می‌تواند به این تحول بسیار کمک کند.

به نقل از نشریه انترناسیونال ۱۱۳۹

اینرا هم بخوانید

بحران اتمی: نقطه سرخط! کاظم نیکخواه

ظاهراً بحران بین‌المللی اتمی جمهوری اسلامی به نقطه آغاز خود بازگشته است. آمریکا و اروپا …