نشریه ژورنال شماره ۱۰۱۳ – فایل پی دی اف – ویژه تلفن همراه
تأیید بیکاری ۸۰۰ هزار فارغالتحصیل توسط مرکز آمار.
این یعنی ۸۰۰ هزار نفر که سالها با امید، پشت نیمکتهای دانشگاه نشستند، هر کدامشان یک رؤیای ناتمام دارند، یک آینده مبهم و یک حسِ تلخ بیپاسخی از طرف حاکمیت که با بیکاری گسترده، دستمزدهای ناچیز و فقر، زندگی دهها میلیون نفر را به یک کابوس روزانه بدل کرده است. بخش بزرگی از آنها فرزندان اقشار زحمتکش هستند.
علاوه بر این، طبق آمارهای رسمی تنها ۱۷ درصد نیروی انسانی روزانه ۸ ساعت کار میکنند. یعنی در کشوری با میلیونها تحصیلکرده، کارِ مفید کمیاب است. در بازار کار، فرصتهای شغلی به شکل سرسامآوری کاهش داشته است. طبق آمار سایت فرارو، حولوحوش ۶۰ درصد ایرانیهای بالای ۱۵ سال در دسته جمعیتی ایستادهاند که دسترسی آنها به موقعیتهای شغلی پایین است.
بیکاری، تنها “نبودِ درآمد” نیست. یک زخم عمیق روانی و اجتماعی است که آثارش در زندگی شخصی، روابط خانوادگی، کاهش امید اجتماعی و حتی مهاجرت گسترده مشهود است. جوانی که سالها درسخوانده، امید به آینده بهتر داشته و حالا با درِ بسته بازار کار روبهروست، از دسترسی به شغل مناسب و استفاده از بارآوری تحصیلات و سالها رنج و تلاش محروم شده، تأمین معیشت و رفاه، سعادت و خوشبختی از آرزوهای او بوده به حاکمیت رژیم جمهوری اسلامی کوچکترین اعتمادی ندارد و به همین دلیل قشر معترض و ناراضی جامعه محسوب میشود.
فارغالتحصیل بیکار، نه فقط دنبال شغل، بلکه به دنبال شأن، معنا و جایگاه اجتماعی و منزلت خود است. در مبارزات کارگران، بازنشستگان و در جریان اعتراضات عمومی هم سالهاست که جنبش و حرکت وسیعی با شعار معیشت و منزلت حق مسلم ما است جریان دارد. تأمین معیشت و رفاه همگانی امری عاجل، ممکن و عـملی است اگر یک اقلیت مفتخور بر مملکت حاکم نباشند.
امروز که بیکاری و فقر به معضل میلیونی تبدیل شده مبارزه برای حقوق پایه تا دسترسی به موقعیت شغلی مناسب از خواستهای محوری است. سعادت و خوشبختی بیش از هشتاد و شش میلیون شهروند در ایران در گرو نابودی حکومت اسلامی و تحقق خواستی است که مردم با شوروشعف در خیزش مردمی ۹۸ و انقلاب زن زندگی آزادی ۱۴۰۱ به امر مبارزه خود تبدیل کردند.