در ماههای گذشته پروژه “فرشگرد” که از سوی رضا پهلوی برای اعتبار بخشیدن به تکرار حکومت سلطنت برنامه ریزی شده بود، بدنبال افشای آن از سوی کمونیستها بدنیا نیامده سر زا رفت. اکنون رضا پهلوی در تلاش برای راه اندازی پروژه دیگری بنام “ققنوس” است بلکه جای پروژه قبلی را پر کند.
ظاهرا “فرشگرد” پروژه ای سیاسی برای کسب قدرت بود اما اینبار “ققنوس” در قالب یک پروژه به اصطلاح علمی برای نجات “سرزمین ایران” ابراز وجود کرده است.
الله یار کنگرلو، فیزیکدان و مدیر پروژه ققنوس گفت، “مردم ایران هیچ متحدی جز دانش و دانشمندان و هیچ سلاحی بهتر از آگاهی ندارند. او تاکید کرد که برای برون رفت از مشکلات ایران، باید از سرمایههای جامعه یعنی روشنفکران دانشمندان استفاده شود.”
لابد اینبار باید پروژه هسته ای رام شده و مقبولی را جایگزین پروزه هسته ای حکومت اسلامی کرد و از “دانشمندان و متخصصین” این رشته ( سرمایههای جامعه یعنی روشنفکران دانشمندان استفاده شود) . بهره جست؟!
از آنجا که رژیم مافیای اسلامی کل جغرافیای ایران را به نابودی کشانیده است، رضا پهلوی که خود را “شاهزاده” و نه “ملک زاده” مینامد بخیال خود فکر میکند باید در حوزههایی چون پژوهشهای سیاسی، رسانهای، حقوق و روابط بینالملل، اقتصادی، انرژی، محیط زیست، پزشکی و درمان، صنعت، برنامهریزی شهری و آسیبهای اجتماعی مسئولیت بر عهده گرفته و بر این اساس ققنوس را تشکیل داده است.
امروز گرفتار شدن هشتاد میلیون انسان به زیر خط فقر و گرسنگی کشانیده شده، نبود علم و دانش برای توسعه رشد و شکوفایی “تمدن بزرگ” آریامهری نیست. طرحهای ارائه شده در برنامه “ققنوس” قبل از هر چیز احیای سرمایه و سرمایه داری در ایران از گرده کارگر و کل جامعه است.
اعلام آگاهانه “ققنوس” از سوی رضا پهلوی در روز سوم اسفند که مصادف با سالروز کودتای پدر بزرگ او در تاریخ ایران برنامه ریزی شده است، از هم اکنون اعلام کودتایی علیه کارگران و مردم ستمدیده ایران است که خیز برداشته اند بر ویرانه های فروریخته حکومت اسلامی شوراهای منتخب کارگری را همه جا و در همه سطوح برپا کنند.
خاصیت تلاش رضا پهلوی با طرحهای ذهنی و خود ساخته خود از بالای سر مردم یعنی دور زدن مبارزات چهار دهه کل جامعه و با امید به ژنتیک ادواری شاهان، که چهار دهه دیگر باید برای “رشد و شکوفایی صنعت” در خدمت به حامیان سرمایه در ایران جامعه ای را همچنان در گرسنگی نگه داشت.
در فردای سرنگونی حکومت اسلامی، کمونیسم، ، شوارها، کارگر، حاکمیت توده ای مردم تضمین خواهند کرد که “ققنوسها” و طرحهایی از این دست برای “احیا و رونق صنعت و سرمایه” نیز سر زا خواهند رفت و کارگران، کمونیستها و توده مردم خواهان ازادی، برابری و رفاه از آنچنان ظرفیتی برخوردار هستند که بر زندگی سیاسی، اجتماعی و اقتصادیشان اعمال حاکمیت کنند. آیا صد سال حاکمیت ارتجاع حکومت سلطنتی و اسلامی که امتحان خود را پس داده اند کافی نیست؟
عبدل گلپریان