فروپاشی اقتصادی، طبقه کارگر و جنبش سرنگونی: متن میزگرد کانال جدید با شهلا دانشفر و کاظم نیکخواه

کیوان جاوید: سلام میگویم به شما بینندگان عزیز شاهد برنامه میزگرد در تلویزیون کانال جدید هستید. شما بینندگان موقعیت جامعه را میدانید. فقر را می شناسید. موقعیت بد اقتصادی را می بینید. بالا رفتن قیمت دلار را می بینید. گرانی دارد از سر و کول جامعه بالا میرود و شاهد همه اینها هستید و لازم نیست که ما یکبار دیگر برای شما که در آن جامعه دارید زندگی میکنید توضیح بدهیم. میرویم بر سر اصل موضوع. مساله فروپاشی اقتصادی جمهوری اسلامی. طبقه کارگر یا جنبش کارگری و مساله سرنگونی. این موضوع میزگردی است که امروز با دو تن از رهبری حزب کمونیست کارگری که در رابطه با مسایل کارگری بطور تخصصی کار و فعالیت میکنند گفتگو میکنیم. شهلا دانشفر و کاظم نیکخواه مهمانان برنامه این میزگرد هستند. خوش آمد میگویم به شما عزیزان که شرکت در این برنامه را قبول کردید.
شهلا دانشفر! تاکنون تصور میشد که در دل بحران کرونا و مساله قرنطینه و خطر اینکه آدمها بیرون باشند اعتصاب و تجمع و اعتراض مشکل یا حتی غیر ممکن خواهد بود. و مردم باید در خانه بنشینند و دولت حمایت کند تا این ماجرا تمام شود. اما عملا اینطور نشد. ما شاهد اعتراضات کارگری زیادی هستیم. دوست دارم اولا شما در همین رابطه و اعتراضات کارگری برای ما توضیح دهید. این اعتراضات در کدام کارخانه ها و با چه خواستها و شعارهایی بوده تا بعد به سراغ سوالات دیگر برویم؟
شهلا دانشفر: جنبش کارگری بسیار متلاطم است. کرونا هست. ولی مردم دارند میگویند اگر کار نکنیم گرسنگی ما را می کشد و معیشت نداریم. وقتی قرنطینه را راه انداخته بودند، مردم میگفتند قرنطینه بدون تامین معیشت معنی ندارد. می گفتند ممکن است به کرونا دچار شویم. ولی گرسنگی کشنده تر است. به همین دلیل آنکه دستفروش است، آنکه با ایستادن در میادین دنبال کار است و آنکه کسبی دارد مجبور بود برود سر کار. شما دیدید که جمهوری اسلامی محیط های کار را تعطیل نکرد و تعطیلی کار با حقوق یک عرصه دائمی اعتراض کارگران با حکومت بود. از همین رو در کوران بحران کرونا ما شاهد ادامه جدال هر روزه کارگران با این حکومت بودیم و می بینیم که در پناه کرونا این رژیم دارد به زندگی و معیشت کارگران و مردم تعرض میکند. دارد چپاول میکند و برای پیشبرد همه این سیاستها و عقب زدن فضای اعتراضی جامعه دارد سیاستهای سرکوبگرانه خود را به پیش میبرد. اینها همه محور های مهم اعتراضات کارگری و مردم در این دوره بوده است.
در این مدت تجمع برپا کردن مشکل بود. اما کارگران و بخش های مختلف طبقه کارگر با بیانیه ها، با قطعنامه ها، با کارزارهای مبارزاتی و گفتمان های اعتراضی در گروههای هزاران نفره در مدیای اجتماعی و در روز جهانی کارگر کیفرخواست خود را علیه کل این بساط سرکوب و چپاول اعلام کردند. ضمن اینکه همانطور که اشاره کردید اینجا و آنجا ما شاهد برپایی تجمعات اعتراضی کارگری هم بوده ایم. بعد از تعطیلات نوروزی وقتی حکومت گفت کار برقرار است و بعد هم ١٢٧ منطقه را سفید اعلام کردند و بر شمار این مناطق اضافه کردند، تجمعات اعتراضی کارگری نیز به راه افتاد. جالب است در یکی از این اعتراضات کارگران میگویند، بسیار خوب شما مناطق سفید اعلام میکنید، ما هم با تجمعاتمان این مناطق را برایتان قرمز میکنیم! این نحوه گفتمان کارگران با این حکومت است. همین الان یکی از مسائل به بورس گذاشتن سهام کارخانجات و معادن و در نتیجه بیکارسازی های وسیع است. به همین دلیل ما مبارزات جانانه ای را از سوی کارگران معادن زغال سنگ در چهار شهر کرمان، زرند، راوند و کوهبان همراه با خانواده هایشان را شاهد بودیم که هنوز ادامه دارد. همین امروز شاهد اعتراض کارگران معدن کرومیت فاریاب بودیم. شاهد اعتراضات کارگران عسلویه هستیم بخاطرتعویق پرداخت دستمزدها و تشدید فشار کاری و تغییر ساعت شیفتی کارشان هستیم. شاهد اعتراضات کارگران هپکو در همین هفته بودیم. شاهد اعتراضات گسترده کارگران راه آهن و شهرداری در این شهر و آن شهر هستیم. از جمله در کوت عبدالله دیدید که در تجمع اعتراضی ای که داشتند هفت نفر از کارگران بازداشت شدند و کارگران نیز جانانه دست به اعتراض زدند و از حق و حقوق شان دفاع کردند. به این شکل ابعاد این اعتراضات در خوزستان، در مراکز کارگری در تهران، و بسیاری از مناطق کشور وسیع است. از جمله همین الان کرمان به یک کانون داغ اعتراضات تبدیل شده است. در همین هفته کارگران شرکت واحد در تهران بخاطر حق و حقوق بازنشستگی خود تجمع داشتند و حدود ٥٠٠ نفر از بازنشستگان فولاد اصفهان نیز مقابل استانداری تجمع کردند. به این شکل ما شاهد یک دوره پر تلاطم و پر از اعتراض کارگری هستیم. که همه جا را به کانون های داغ اعتراضات کارگری تبدیل کرده و خود جمهوری اسلامی نیز دارد از آن صحبت میکند.
کیوان جاوید: کاظم نیکخواه! اهمیت همین اعتراضات کارگری را شما چه می بینید؟ آیا این اعتراضات از سر اینست که مردم چون گرسنه هستند مجبور هستند به خیابان بیایند و یا مرگ یا کرونا یکی را انتخاب کنند؟ یا اینکه اهمیت سیاسی بالاتری دارد؟ آیا از دل این مبارزات میشود تپش یک جنبش قوی تر و سراسری تری را دید؟ اهمیت این مبارزات چیست؟
کاظم نیکخواه: اگر اجازه دهید من قبل از آن اشاره کنم که این جدالی که وجود دارد مقابله با یک تعرض وسیع این حکومت و سرمایه داران مفتخور است. جمهوری اسلامی، تمام نهادهای دولتی، شهرداری ها، کارخانجات دولتی که نهادهای حکومتی ای مثل سپاه پاسداران صاحب آنها هستند، به اضافه کارفرمایان بخش خصوصی یک تعرض بسیار بسیار حریصانه، بیرحمانه و شبانه روزی را به کارگران دارند انجام میدهند. هیچ رحمی ندارند. دستمزد کارگران را بالا میکشند، بیمه کارگران را بالا میکشند و غیره. کارفرما قرار بوده حق بیمه کارگران را که از حقوقشان کسر میشود را به تامین اجتماعی بپردازد ، نپرداخته حالا بیمه بیماری و یا بیمه بیکاری برای کارگری که از کار بیکار شده مثل نمونه معدن کرومیت فاریاب شامل کارگران نمیشود. قانون هم از کارگر حمایت نمیکند. دستمزد کارگران را ٦ ماه، یکسال و حتی بعضا برای دو سال نمی پردازند و این وضعیت را میدانیم و در موردش زیاد صحبت کرده ایم. یک جنگل تمام عیار سرمایه داری است. از آن طرف هم شاهد اخراجها و قراردادهای برده وار کاری و نا امنی شغلی کارگران هستیم. دولت از کارفرمایانی که حق و حقوق کارگر را بالا میشکند حمایت میکند. میخواهیم بگویم که اینها مثل گرگان حریصی هستند که هیچ رحمی ندارند و برایشان زندگی کارگر یک ذره مهم نیست. کارگران در مقابل یک چنین تعرضی دارند مقابله میکنند، می جنگند و میکوشند این تعرضات را عقب برانند. در این فضا ما شاهد یک جنگ تمام عیار هستیم.
کیوان جاوید: ببینید مبارزه هرگز قطع نشده بود و ادامه داشت. ولی در دورانی که اعلام شده که کرونا هست و حتی حزب کمونیست کارگری برای نجات جان مردم گفت که قرنطینه را رعایت کنید و رهنمود مبارزاتی روشنی مثل اعتصاب عمومی را طرح کرد، و در واقع در بخش زیادی از ایران کرونا وجود دارد و دارد بیداد میکند، ولی در همین شرایط بخش های مختلف کارگران می آیند اعتراض سازمان میدهند، خانواده هایشان وارد میدان میشوند، همسران کارگران و بچه هایشان در اعتراض شرکت میکنند. حتی من در تصاویر بچه هفت هشت ساله ای را دیدم، من میخواهم بدانم تبیین شما چیست و این وضعیت چه چیزی را نشان میدهد؟
کاظم نیکخواه: من حتما به این سوال جواب میدهم. ولی خواستم بگویم که یک طرفش جنگ مرگ و زندگی برای کارگران است. ببینید جمهوری اسلامی و خود سرمایه داران مثل یک لشگر شکست خورده در جنگ می مانند که سر راهشان مردم را میکشند، روستا ها را چپاول میکنند و … و وضعیت امروز چنین است. یعنی حکومت و کل سرمایه داران کلا در این موضع هستند. نگران اینکه سیستمشان کار نمیکند و یا اقتصادشان کار نمیکند و فکری برای آن بکنند، اصلا نیستند. سرمایه داران توی فکر این هستند که چپاول کنند و بالا بکشند و دولت هم از آنها حمایت میکند. و اما کارگران در جدالشان چندین سال است که گامهای مهمی به جلو برداشته اند. در این دوره کرونا که جمهوری اسلامی کارخانه را تعطیل نکرده، معلوم است که کارگری که مجبور است برود سر کار مبارزه اش را تعطیل نمیکند و بگوید کرونا هست. در نتیجه مبارزه شدت بیشتری پیدا کرده و همین الان شهلا دانشفر به اعتراضات کارگران زغال سنگ کرمان، فاریاب ، عسلویه و بخش های مختلف کارگران اشاره کردند. مهم اینست که این اعتراضات در سطح عقب راندن تعرض امروز کارفرمایان و سرمایه داران باقی نمانده است. کارگری که می بیند که سرمایه دار و دولت و جمهوری اسلامی دارند نابودش میکنند و به فکر هیچ چیز نیستند، موضعش اینست که کل این حکومت باید گورش را گم کند و برود و کل این سیستم باید کنار زده شود. یعنی مبارزات کارگران به یک جنبش ضد سرمایه داری و یک جنبش سرنگونی طلبی تبدیل شده است. شما بیانیه های کارگران در اول ماه مه اگر یادتان باشد و نگاه کنید مضمون حرکت کارگران را بیان میکند که همه تشکلهای کارگری این بیانیه ها را دادند و آنجا دارد میگوید که کل این سیستم برده وار سرمایه داری را نمیخواهیم.
میخواهم بگویم که بحث اینجاست که یک جنبشی عملی و وسیع برای سرنگونی جمهوری اسلامی به جریان افتاده است که به اشکال مختلفی خود را نشان میدهد. کارگر نمی آید مستقیما بگوید که جمهوری اسلامی باید سرنگون شود. حتی بعضا در کنار یک تجمع اعتراضی، طرفداران جمهوری اسلامی نیز می آیند پلاکاردی را بلند میکنند. ولی واقعیتش اینست که عمق این اعتراضات یک مبارزه طبقاتی عمیق و ضد سیستم و سرنگونی طلبانه را نشان میدهد. کارگری که میبیند دارند نان شبش را از سفره اش بیرون میکشند میخواهد کل این حکومت و این سیستم بردگی سرمایه از بین برود و خودش را خلاص کند.
کیوان جاوید: الان ما دوره ای از اعتراضات کارگری را می بینیم و فراخوان حزب، اطلاعیه های حزب، از اینکه کارگران در مبارزه هستند را بخشی از مبارزه آنان برای دفاع از زندگی خود میدانند. در دل اعتراضات امروز ما شعار سرنگونی جمهوری اسلامی نمی بینیم. در واقع کارگران شعارهای صنفی مشخصی دارند. سوال من اینست که این خواستها و شعارهای صنفی که در واقع سیاسی هستند، چه جایگاهی دارند و بطور واقعی امروز چه دردی از طبقه کارگر دوا میکند؟
شهلا دانشفر: اول اجازه بدهید من به نکته کوچکی در ادامه صحبت های کاظم نیکخواه اشاره کنم. به نظر من اعتراضاتی که امروز در جنبش کارگری شاهد هستیم و فضایی که هست، ادامه خیزش آبانماه و دیماه است. در این فاصله یک لحظه جنبش کارگری ساکت نبوده است. و نه تنها ساکت نبوده بلکه پرچم خواستهای پیشرو جامعه را بلند کرده و در این خواستها، در بیانیه ها، قطعنامه ها، و در تجمعات اعتراضی دارد در واقع پلاتفرم جامعه آینده را هم میدهد. قطعنامه های اول ماه همین نقش را داشت و پلاتفرم مبارزاتی کل جامعه و جامعه آینده بود. وقتی که پرستار به عنوان بخشی از طبقه کارگر می آید و میگوید درمان باید رایگان باشد، یک پیشروی جدید است. وقتی که معلمان و بازنشستگان بر خواستهای تحصیل رایگان برای کودکان و درمان رایگان برای همه مردم تاکید میکند، یک پیشروی مهم است. همین هفته بازنشستگان فولاد در اصفهان تجمع کردند. و یک خواست همیشگی آنها درمان رایگان بوده است. بازنشستگان در جلو آوردن این خواست خیلی نقش داشته اند. یا خواستهای دیگری مثل حق تشکل، حق تجمع، حق اعتصاب، حق تحزب که در تمامی قطعنامه های روز جهانی کارگر دیده میشد. وقتی این خواستها را نگاه میکنیم می بینیم که چه همه جانبه گری ای در این مبارزات موج میزند. یعنی یک جنبش همه جانبه را می یبینیم. وقتی اینها را کنار هم میگذارید می بینید که جنبش کارگری چگونه در جلوی صف اعتراض کل جامعه دارد می رزمد و به جلو میرود و فقط دفاع نمیکند. بنابراین همانطور که کاظم نیکخواه هم اشاره کرد این اعتراضات عمقی دارد. اما در پاسخ به سوال شما که گفتید این خواستهایی که دارند مطرح میکنند چه جایگاهی دارد اشاره ای بکنم. اولا هر خواستی که امروز کارگر و جامعه مطرح میکند ، رودررویی آشکار با این حکومت است و همانطور که اشاره کردید، سیاسی است. یعنی وقتی کارگر خواهان دستمزد پرداخت نشده اش میشود، سیستم چپاولگر و دزدان حاکم را به چالش میکشد. اتقاقا شعارش نیز همین است و میگوید”اختلاسها کم بشه، مشکل ما حل میشه”، “دزدی های نجومی، فلاکت عمومی” .
کیوان جاوید: البته در اعتراضات این دوره این شعارها داده نشد.
شهلا دانشفر: اینطور نیست. این شعار ها در این روزها بیانش عوض شده و حتی مستقیم تر شده است. وقتی کارگر در رابطه با به حراج گذاشتن سهام در بورس اعتراض میکنند، جلوی دزدی ها می ایستد و میگوید دزدی کرده اید. وقتی که راننده اتوبوس می آید و اعتراض میکند و میگوید در این دو ماه قرنطینه درامدی نداشته ام و معیشت ما چه میشود و خودتان یک روز حقوقتان کم نمیشود ولی ما کارگران باید فقر و گرسنگی بکشیم و حقوقهای نجومی میگیرید، دارد علیه این دزدی ها دارد کیفرخواست میدهد. وقتی که کارگران در هپکو در اعتراض همین هفته شان دست به تجمع زدند و یک مساله اصلی اعتراضات آنان به دزدی های پشت پرده و به تعطیلی کشیده شدن کارخانه است، دارند همین را با تجمع اعتراضی شان بیان میکنند. میخواهم بگویم به یک معنا بیان این شعارها مضمونی تر و تعرضی تر شده است و کارگر میگوید معیشت من چه میشود و دولت را مسئول میداند. ببینید امروز دستفروش دست به تجمع میزند و دیگر حرفش این نیست که به من مکانی بدهید که دستفروشی ام را بکنم، میگوید معیشت من باید تامین شود و دولت مسئول است. بنابراین همانطور که حکومت میگوید میزنم ، چپاول میکنم تا بمانم، جامعه هم میگوید، می ایستم، اجازه نمیدهم. و دارد خواستهایش را مطرح میکند. خواست افزایش دستمزد یکی از این مطالبات است. این اعتراض وسیعی که به تعیین حداقل دستمزدها به میزان چند برابری زیر خط فقر شد را ببینید. این اعتراضات فقط در محدوده تشکل های مستقل کارگری باقی نماند بلکه به موضوع بحث و اعتراض گروههای هزاران نفره کارگران، معلمان، بازنشستگان و بخش های مختلف کارگری تبدیل شد. و همینطور در کارخانجات. همین الان یک موضوع اعتراض کارگران معدن زغال کرمان اعتراض به دستمزدهای زیر خط فقر است. خانواده کارگری پشت میکروفون قرار گرفته و با خشم و اعتراض میگوید با این حقوقها ی ناچیز ما چگونه زندگی کنیم و صدای اعتراضش را بلند میکند. در معدن فاریاب هم همین وضع هست. بنابراین این اعتراضات دارد حکومت و بساط دزدی و سرکوبش را مستقیما به چالش میکشد. یک نمونه اش کارگران شهرداری کوت عبدالله هستند که وقتی هفت کارگر در تجمع اعتراضی آنها دستگیر شدند، زیر فشار اعتراض کارگران بازداشت شدگان آزاد شدند بعد هم کارگران آمدند صدای اعتراضشان را بلند کردند و علیه این سرکوبگری ها و چپاولها کیفرخواستشان را دادند. به نظر من در عین حالیکه کارگر همین امروز خواستهای فوری ای دارد اما مکان آن بسیار فراتر از خواستهای فوری است. امروز کارگر علیه تعرضات حکومت ایستاده و اجازه نمیدهد که به معیشت خودش و جامعه تعرض بشود. در عین حال دارد حکومت را به چالش میکشد.
کیوان جاوید: کاظم نیکخواه یک حکومتی که شما هم اعلام میکند که در فروپاشی اقتصادی است. دولتی که میگوید دیگر بودجه ندارم و تمام است. دولتی که میگوید تمام صندوق های بازنشستگی ام خالی هستند و موجودی ای ندارند. دولتی که میگوید من در محاصره اقتصادی هستم و نمیتوانم حتی نفت بفروشم و پولش را بیاورم که لااقل پول کارمندانم را بدهم. شما از حکومتی که خودتان هم اعلام میکنید که در فروپاشی اقتصادی است، چه انتظاری دارید؟ حکومت بالاخره نمیتواند بیمه بیکاری بدهد. معیشت همه جامعه یعنی هشتاد میلیون مردم را تامین کند و این دولت ، دولت ورشکسته ای است. انتظار شما چیست؟ آیا کارگر محکوم نیست که بسوزد و بسازد؟
کاظم نیکخواه: ما انتظاری از حکمت نداریم. ما میگوییم این حکومت باید گورش را گم کند و برود کنار.یک حکومتی هست که ناتوانی خودش در پاسخگویی به نیازهای مردم و عدم تمایل و خواست خودش رای برای پاسخگویی به نیازهای مردم ٤٠ سال است که نشان داده است. این حکومتی ضد مردمی است. ضد کارگر است. ضد بازنشسته است و دزد و چپاولگر و در خدمت سرمایه داران است. حرف ما چیست؟ حرف کارگران چیست؟ حرف ما اینست که میگوییم شما بروید کنار. همانطور که مردم این را در سال ٨٨ و در خیزش آبانماه و خیزش دیماه با شعار مرگ بر دیکتاتور گفتند. مردم میگویند جمهوری اسلامی باید سرنگون شود. بنابراین ما انتظاری از جمهوری اسلامی نداریم. این حکومت حتی اگر بخواهد نمیتواند الان نیازهای مردم را پاسخ بگوید.
کیوان جاوید: یعنی شما هیچ خواست اقتصادی ای مقابل این حکومت نمیگذارید؟ معیشت همگانی را حزب کمونیست کارگری مطرح کرده است.
کاظم نیکخواه: ببینید بحث بر سر این نیست که ما امیدی داریم که جمهوری اسلامی می آید و خواستهای مردم را میدهد. بحث بر سر اینست که میگوییم که هر دولتی باید معیشت مردم را تامین کند. و جمهوری اسلامی باید زندگی مردم را تامین کند و میگوییم که بودجه عظیمی که اینور و آنور دارند باید بزنید و در خدمت مردم قرار بگیرد. این خواست پرچم یک جدال برای تحمیل یکسری خواستها به حکومت است و یک جاهایی حکومت را عقب میرانیم. اما بحث بر سر این نیست که فکر میکنیم که جمهوری اسلامی میتواند و می آید یک روزی خواستهای مردم را جواب میدهد . ما خواستهای زیادی اعلام کرده ایم. میگوییم زن و مرد باید برابر باشند. رفاه حق همه مردم است. تک تک آدمها بیکار، بازنشسته، معلولین، کارتن خواب همه و همه باید معیشتشان تامین باشد. رفاه داشته باشند. مسکن داشته باشند. از من سوال میکنید که آیا جمهوری اسلامی میتواند این خواستها را تامین کند. میگویم نه. میگویید پس چرا این مطالبات را مطرح میکنید. میگوییم برای اینکه اینها خواستهای واقعی مردم هستند. بالاخره دولتها بنا بر تعریف خودشان را نماینده کل جامعه معرفی میکنند. ما میگوییم باشد ما صورت مساله را فعلا قبول میکنیم. شما نماینده جامعه هستید؟ کارگر بیکار باید زندگی اش تامین باشد. کارتن خواب نباید داشته باشیم. گرسته و محروم نداشته باشیم و غیره. اگر نمیتوانید تامین کنید بروید کنار. این منطق بحث مردم و طرح خواستها در مقابل حکومت است.
کیوان جاوید: این منطق میتواند غلط باشد. برای اینکه در یک دولت سوسیالیستی هم میتواند قحطی بیاید و جنگ بشود و شش کشور بزرگ به آن حمله کنند. مثل روسیه در دورانی که لنین و بلشویکها قدرت را گرفتند. قحطی شد. اینطور نشد که فردایش به همه مردم برابری دادند و اقتصادشان را تامین کردند. جمهوری اسلامی میگوید من دستم پول نیست. چطور پول بدهم و این خواستها را جوابگو شوم. شما چه میگویید؟
کاظم نیکخواه: ببینید در یک دولت سوسیالیستی اولا خود مردم سکان امور را در دست دارند و ثانیا مار کاری میکنیم که همه مردم شریف دنیا کار این دولت باشند و کسی نتواند علیه مان قشون کشی کند و تحریم اقتصادی تحمیل کند. اگر همه ثروتهای در اختیار مردم باشد امروز امکان ندارد که قحطی بشود و گرسنگی بر مردم حاکم شود…
کیوان جاوید: منطورم اینست که اگر فقر و قحطی و خشکسالی باشد چه میگویید؟
کاظم نیکخواه: من میگویم اگرما یک کاری کردیم که مردم دنیا جلوی تحریم و فشارهای دیگر را گرفتند این وضعیت پیش نمی آید. چون اینقدر امکانات و ثروتهای اجتماعی هست که این وضع پیش نخواهد آمد. و اگر وضعیتی بود که از دست ما کاری ساخته نبود، مردم خواهند دید که از دست دولت خارج بوده. ولی وقتی مردم می بینند که یک دولتی هست که از دزدان حمایت میکند، از کسانیکه بیمه کارگر را نمیدهند، دستمزد توافق شده کارگران را بالا میکشند، حمایت میکند، خودش هم جزو دزدها است، دیگر این ربطی به دولت سوسیالیستی و غیره ندارد. حرف ما اینست که شما دزدید. میلیاردها ثروت را بالا کشیده اید، و حالا اقتصادتان ورشکسته شده بخاطر اینکه سیستم حکومتی تان، سیستم اقتصادی تان، سیستم قاچاق و چپاول است. اگر این سیستم است. خوب این سیستم باید برود کنار. اگر این سیستم باعث فقر است، این سیستم باید عوض شود. اگر این سیستم باعث گرسنگی مردم میشود، باید دور انداخته شود و این به همراه حکومتش ، به همراه طبقه ای که از آن حمایت میکنید باید از بین برود. بهر حال پاسخ ما اینست. ولی جمهوری اسلامی سیاستهایی دارد که کمک میکند که دولت ها محاصره اش بکنند. تحریمش کنند. اقتصادش کار نمیکند. تولید زیر ظرفیت نزدیک به صفر است. اینجا مقصر خود این حکومت و سیاستهایش است. اگر اینجوری بود که از آسمانها آمده بود و خود حکومت مقصر نبود که این بحث ها پیش نمی آمد.
کیوان جاوید: مطالبات امروز جامعه چه هستند؟ این مردم که نمیتوانند به قول کاظم نیکخواه و یا شما از گرسنگی بروند و در خانه بمیرند. بالاخره کارگری که میگوید که من انتخاب میکنم بین کرونا و فقر و گرسنگی بچه هایم، میگوید من باید کار کنم و یک لقمه نان بیاورم برای بچه کوچک هفت ساله ام که حداقل نان بخورد. معیشت اینها، خواست اینها چگونه باید تامین شود؟ یا چه خواستی را اینها باید جلوی دولت بگذارند؟ حال اینکه چطور میشود این خواست را متحقق کرد و برایش مبارزه کرد صحبت خواهیم کرد.
شهلا دانشفر: از نظر ما همه شهروندان جامعه حق معیشت دارند. یعنی همه کسانیکه درآمدی ندارند یا کم درآمد هستند بعنوان یک خواست حداقل فوری همین امروز باید تامین باشند. دولت در قبال معیشت مردم مسئول است. بنابراین این مساله به عنوان یک حق پایه ای برای شهروندان جامعه باید تصویب شود و به قانون تبدیل شود. و روشن باشد که هیچکس نباید به خاطر بی تامینی گرسنه باشد. بی مسکن باشد. بی دارو و درمان باشد. فرزندش از تحصیل محروم باشد و غیره. و دولت باید مسئول اجرای این قانون پایه ای برای جامعه باشد. خوشبختانه در ایران امروز این به یک خواست، یک گفتمان و یک جنبش تبدیل شده است. وقتی کارگر، معلم، بازنشسته میگوید معیشت، منزلت، حق مسلم ماست دارد بر روی همین حق پایه ای تاکید میگذارد. وقتی که مردم می آیند و میگویند قرنطینه بدون تامین ممکن نیست و این مساله به گفتمان وسیع مردم در مدیای اجتماعی تبدیل میشود. حتی در جاهایی دیدیم بنرهایش را بدست گرفتند و اعتراض خود را به بی تامینی اعلام کردند، وقتی که دستفروش می آید و اعتراض میکند و خطاب به دولت میگوید که شما باید معیشت ما مردم را تامین کنید و شما مسئولید، وقتی که کارگران در اعتراضاتشان هر روزه شان امروز گفتمانشان همین مساله است، ابعاد اجتماعی این اعتراض را به روشنی می بینید. حتی در همین اعتراضات کارگران زغال سنگ کرمان ما دیدیم که خانواده های کارگری با چه تعرضی از این صحبت میکنند که حقوق ها سطحش پایین است و زندگی آنها را تامین نمیکند. و حقوقهای کلان نصیب مقامات است. خوب آن حقوقهای نجومی کلان که قطع نشده ، همه سر جایش است. پولهای کلانی که صرف مذهب و زندان و شکنجه و تروریسم منطقه ای و همه این بند و بساطشان میکنند که سرجایش باقیمانده است و یا بودجه های کلانی که صرف نیروهای سرکوب و از جمله گارد ویژه و نیروی انتظامی شان میکنند که سرجایش است و اینها همه اقلام کلانی از بودجه سالانه حکومت است. ولی به کارگر که میرسد، میگویند بودجه انقباضی است. اینها معضلات اساسی است. اما امروز جامعه به جایی رسیده است که میگوید به من مربوط نیست. پول هست. ثروت هست. و اگر دزدی های شما قطع شود، زندگی من تامین خواهد شد. ببینید جامعه حرفش اینهاست. اینها گفتمان مردم است خصوصا در آبانماه و دیماه و همین امروز در بحران کرونا ودر گوشه گوشه اعتراضات مردم در این جامعه. بنابراین اولین مساله این جامعه مساله تامین معیشت است. بویژه امروز این یک مساله حیاتی است. در راستای همین مساله مردم یکسری خواستها و مطالبات سراسری دارند مثل اینکه درمان باید رایگان باشد. تحصیل برای همه کودکان باید رایگان باشد. همینطور خواستهایی مثل حق تشکل، حق اعتصاب، آزادی بیان، برابری زن و مرد، حق تحزب ،اینها همه بندهای قطعنامه های اول ماه مه و یا بیانیه های پرستاران در روز جهانی پرستار بود. از همین رو به نظر من این قطعنامه ها پلاتفرم مبارزاتی کل جامعه است که دارد هم بر خواستهای فوری همین امروزش تاکید میکند و هم دارد انتظارش را برای آینده بیان میکند که چه نوع جامعه ای را میخواهد. و به یک نوع صریح و آشکاری دارد از یک زندگی شایسته انسان سخن میگوید.
کیوان جاوید: من بالاخره هنوز نگرفتم. آیا در همین تظاهرات ها و اعتراضات کارگری که جریان دارد شعار معیشت عمومی برای همه داده میشود؟ البته من شعار معیشت عمومی برای همه را در مبارزات جاری یعنی در دل مبارزات همین امروز کارگران و مردم نشنیدم. شاید احتمالا منظور شما اینست که این باید به شعار همه تبدیل بشود؟ لطفا کمی در این مورد صحبت کنید. چه خواست مشخصی همین امروز باید طرح شود.شما مثلا بر خواست درمان رایگان تاکید کردید. . بر تحصیل رایگان تاکید کردید. خوب امروز مردم گرسنه هستند خواست تامین معیشت عمومی را شما مطرح کردید ، این را لطفا بیشتر توضیح دهید؟
شهلا دانشفر: ببینید خواست تامین معیشت عمومی را مردم دارند در اعتراض هر روزه شان میگویند. بطور مثال شما کلیپ اعتراضی دستفروشانی که تجمع داشتند را دیدید و پخش کردید. آنجا کارگر با صراحت دارد میگوید که من معیشتم باید تامین شود و دولت باید معیشت همه مردم را تامین کند و مسئول است. یعنی این خواست دارد میدانی میشود. و اتفاقا حزب کمونیست کارگری هم در پاسخ به این نیاز دارد میگوید که دولت مسئول است. این یک خواست عمومی است و آنکه دستفروش است. آنکه کارتن خواب است، کودک کار و خیابان است. بخش های محروم جامعه هستند. همین کارگرانی که کاظم نیکخواه اشاره کرد که چند ماه، چند ماه دستمزدشان پرداخت نمیشود، همه و همه باید از این حق پایه ای تامین معیشت برخوردار باشند و دغدغه نان ومسکن نداشته باشند. در عین حال همانطور که اشاره کردم یکسری خواستهای رفاهی اجتماعی هستند. مثل درمان رایگان برای همه، مثل بیمه بیکاری، مثل خواست افزایش دستمزدها و امروز می بینیم که کارگران و بخش های مختلف طبقه کارگر حرفشان اینست که میگویند ما خط فقر را قبول نمیکنیم و اگر خط فقر ٩ میلیون است همین امروز باید دستمزد ما به بالای این رقم افزایش یابد. بعلاوه تحصیل رایگان برای همه کودکان. مسکن برای همه مردم، و اینها خواستهاییست که بندهای قطعنامه ها و بیانیه های کارگری است و میدانی نیز در تجمعات اعتراضی شان بارها و بارها بر آن تاکید کرده اند. همین الان نیز در دل بحران کرونا حرف مردم اینست که دولت در قبال جان و معیشت مردم مسئول است و باید جوابگو باشد. باید امکانات لازم جهت پیشگیری از بیماری مرگبار کرونا را فراهم کند. همین الان بحث بر سر آزادی تمامی زندانیان و نجات جان آنهاست و کارزاری قدرتمند بر سر آن جاریست. در همین راستا مبارزه برای آزادی بدون قید و شرط زندانیان قدرتمند تر به جلو میرود. به همین دلیل بود که اشاره کردم که قطعنامه های روز جهانی کارگر کارگران که در برگیرنده همه این خواستهاست، پلاتفرم مبارزه کل جامعه است و در واقع پاسخ به سوال شماست. اینها همه خواستهای همین امروز جامعه است و این یعنی ما جمهوری اسلامی نمیخواهیم.
کیوان جاوید: کاظم نیکخواه یک جدال وجود دارد شما توضیح دادید. هر دو مهمان عزیز این برنامه توضیح دادید. جدال طبقه کارگر علیه نابرابری و فقر را توضیح دادید. فروپاشی اقتصادی حکومت را هم توضیح دادید. ولی طبقه کارگر، یعنی جنبش کارگری باید خیلی بیشتر از این متشکل شود. بطور مثال ما کارگران نفت را داریم که در انقلاب ٥٧ درخشیدند و میشود گفت که انقلاب محصول اعتصابات و قدرت طبقه کارگر بود. شعار کارگر نفت ما، رهبر سرسخت ما از دل انقلاب ٥٧ بیرون آمده. اما آیا فکر نمی کنید که جنبش کارگری باید در ابعاد وسیعتری به جلو بیاید؟ البته خواسته ها روشن است و بقول شهلا دانشفر ٢٢ تشکل بیانیه مشترک دادند و این نشان میدهد که خواستها کم نیستند. ناروشنی نیست. اما فکر نمیکنید که طبقه کارگر و بخش های کلیدی آن حضور ندارند؟ و مشکل اساسی اینجا است؟
کاظم نیکخواه: ببینید همانطور که اشاره کردم تعرض به کارگران بی نهایت است و خیلی جاها مبارزات کارگران در واقع دفاعی و برای عقب راندن این تعرضات است. بخش زیادی از اعتراضات کارگران علیه اخراج، علیه نپرداختن دستمزدها، علیه قراردادهای برده وار کارو علیه چنین تعرضاتی است. خوب این چیزی که میگویید واقعیتی است. هنوز ما شاهد اینکه اعتراضات کارگران بصورت یک جنبش متحد و پیوسته و باخواستهای سیاسی روشن، با خواستهای طبقاتی روشن و واحد و سراسری بیاید جلو الان نمی بینیم.
کیوان جاوید: چرا نمی بینیم؟
کاظم نیکخواه: دلیلش اساسا یکی فضای پلیسی است. مثلا فرض کنید کارگران نفت ، این مراکز را بصورت یک پادگان درآورده اند. ولی در همین مراکز همین روزها شاهد اعتراضات کارگرانی بودیم که بدلیل اینکه بیکاری و اخراج آنها را تهدید میکند، دست به اعتراض زدند. مقامات مسئول هم فورا عقب نشستند و گفتند قرار نیست کسی اخراج شود. میخواهم بگویم که فضای پلیسی و وجود شوراهای اسلامی و انجمن های اسلامی و حراست و غیره و غیره در مراکز کارگری خیلی تاثیر دارد. مساله دیگر بطور واقعی فشار معیشتی است. این فشار کارگران را وادار میکند که مرتبا دو شیفته کار کنند. در حال جدال برای دفاع از معیشت خود باشند. و همه اینها مشکلات واقعی ای است. ولی بحث بر سر اینست که وقتی نگاه میکنیم به مبارزات کارگران مثلا از دو سال پیش تا الان میتوانیم که خواستهایشان بسیار جلوتر آمده است. اتحادشان بسیار بیشتر شده، صدای کارگران در کل جامعه بیشتر شنیده میشود و غیره. شما مثلا فرض کنید کارگران هپکو اعتراضاتشان مثل بمب در دنیا صدا کرد یا نیشکر هفت تپه. خوب کارگران را عقب راندند. ولی اینطور نیست که جنبش آنها، صدای آنها، خواستهای آنها را عقب زده باشند. مثلا گفتمان اداره شورایی آمده جلوی جامعه قرار گرفت و فضای سیاسی جامعه را شکل داد. اینها همه پیشروی هاییست که به نفع طبقه کارگر صورت میگیرد و نقش طبقه کارگر را نشان میدهد. و یا یکی از نمونه هایی که شاهد بودیم در همین اول ماه مه همه تشکلهای کارگری، اکثریت قریب به اتفاقشان پشت یک بیانیه آمدند. یعنی یک نوع همگرایی دارد صورت میگیرد. و ما به عنوان حزب کمونیست کارگری تلاشمان همین است و فکر میکنم که در آینده نه چندان دوری شاید شاهد دخالت بخش های کلیدی تر جنبش کارگری مثل نفت، ماشین سازی ها، پتروشیمی ها، با خواستهای سراسری خواهیم بود. به هر حال تلاشمان این خواهد بود که این اتفاق بیفتد .
کیوان جاوید: شهلا دانشفر من دوست دارم همین بخش را باز هم بیشتر توضیح بدهیم. اینکه روشن است که ٢٢ تشکل آمدند با یکدیگر خواستهایی روشن و از نظر سیاسی شفاف را طرح کردند تردیدی نیست. هیچ کجا جنبش کارگری انقدر روشن و شفاف خواستهای انسانی کل جامعه را مطرح نکرده است. اینها سرجای خودش هست. اما چرا نیروی عظیم کارگران در بخش های کلیدی بزرگ جامعه مثل کارگران نفت وارد میدان نمیشوند؟ من این دلیل که سرکوب هست را کافی نمیدانم. چون سرکوب برای کارگران هفت تپه و برای کارگران فولاد اهواز هم بوده است. ولی چرا طبقه کارگر، کارگر نفت ما، رهبر سرسخت ما، وارد میدان نمیشوند؟ شاید گفته شود که به آنها بیشتر میرسند و بگویند آنها بی خیالند. و میگویند به من مربوط نیست که وضع باقی جامعه چطور است، چرا این طور است؟
شهلا دانشفر: ببینید کارگر نفت ما، رهبر سر سخت ما آن آخرین اپیزود انقلاب 57 بود یعنی وارد انقلاب ٥٧ شد ولی حرف قطعی را زد. اینطور نیست ک بخش های کلیدی طبقه کارگر از همان اول به میدان می آیند و تکلیف اوضاع را یکسره میکنند. بلکه در یک توازن قوای معینی است که این صورت میگیرد. این بخش کلیدی کارگری به دلیل موقعیت حساس کاری خود بشدت تحت تنظیمات خاصی قرار دارند. همین مثالی که کاظم نیکخواه اشاره کرد را من بیشتر باز میکنم. همین روزهای اخیر گفتند ١٢ دکل بخش حفاری نفت ترخیص میشود و در نتیجه هزاران کارگران بیکار خواهند شد. صد نفر در لیست اول اخراج بودند. این کارگران فورا دست به اعتصاب زدند. به محض اینکه این اعتصاب شد. به آن صد نفر گفتند حقوقتان را میدهیم بعد از آن هم آمدند و خبر را تکذیب کردند و دولت به غلط کردن افتاد. بنابراین می بینیم که چطور از این کارگران وحشت دارند. بنابراین وقتی که مجبور میشوند کارگر اخراجی را سر کارش برگردانند و حقوقش را پرداخت میکنند، خوب کارگر یک قدم عقب میرود تا دوباره اتفاقی افتاد جلو بیاید. مثل همه اعتراضات دیگر. میخواهم بگویم حکومت در برخورد به این بخش در عین حال بسیار محتاط است و به این شکل سعی میکند نگذارد فضا ملتهب شود. کارگران در این بخش هر حرکتی که میکنند، دولت بلافاصله عقب می نشیند. در عین حال که آن حالت پادگانی را در این بخش ها برقرار نگاه میدارد. بنابراین به همین سادگی نمیتوان نتیجه گرفت که انها نیستند. یا مشکل اساسی این است که کارگران بخش کلیدی وارد میدان نشده اند. بعلاوه شما کلیدی به چه میگویید؟ وقتی که ٣٥٠٠ کارگر زغال سنگ کرمان با خانواده هایشان به میدان می آیند و چند هزار نفر میشوند از نظر من کلیدی است. چنین حرکتی میتواند شهری را به حرکت در آورد. کنار این معادن معدن کرومیت فاریاب قرار دارد. کنار آن معادن دیگری وجود دارند. به همین دلیل ما تاکید کردیم که همه کارگرانی که در معادن و مراکز کارگری این منطقه هستند با کارگران زغال سنگ کرمان دست به دست هم بدهند و متحد شوند و در اعتراض به وضع فلاکت باری که بر آنها تحمیل شده شهر را به حرکت درآورند. همانطور که کارگران هفت تپه توانسته شهر شوش را به حرکت در آورند و حتی در ابعاد سراسری تاثیر گذار باشند. و به این شکل به یک مرکز کلیدی تبدیل شد. فولاد اهواز با مبارزات جانانه اش در سال ٩٧ کلیدی شد. به خاطر اینکه یک بعد اعتراضات کارگری سیاسی است و فقط نباید آنرا در چهارچوب موقعیت اقتصادی اش دید. باید این اعتراضات را در متن اوضاع سیاسی دید. کارگری که می آید و آلترناتیو اداره شورایی را جلوی چشم جامعه قرار میدهد، با اعتراض خود خیابان را به لرزه در می آورد علیه فقر و فلاکت و تبعیض و نابرابری و چپاولگری های حاکم، نقش کلیدی ای دارد. این تحولات خیزش آبانماه را بدنبال خود داشت. و همین اتفاقاتی که امروز شاهدش هستیم همان چیزی است که حکومت را به وحشت انداخته و می بینید حسن کرمی فرمانده نیروی انتظامی شان دارد از تمرین های هر روزه شان جهت آمادگی برای مقابله با شورش های مردمی سخن میگوید. از آنطرف هم روحانی هراسش به خیابان ریختن ٣٠ میلیون مردم گرسنه است. اینها نشاندهنده نقش کلیدی مبارزات همین امروز کارگری است.
کیوان جاوید: توضیحات روشنی بود. من میرسم به بخش پایانی برنامه که بخش مربوط به طبقه کارگر و جنبش سرنگونی است. طبقه کارگر به عنوان یک طبقه ای است که کار نکند کل حکومت ها را به لرزه در می آورد. لازم نیست اعتصاب کند. لازم نیست حتی به خیابان بیاید و آبانماه ٩٨ را خلق کند که آنهم به قول شما خیلی تحت تاثیر جنبش کارگری قرار گرفته و مساله معیشت مردم است که بیرون می آیند. اما کاظم نیکخواه چطور جنبش کارگری با همه تشکلهایش و با همه خواسته هایش میتواند رهبر جنبش سرنگونی جمهوری اسلامی بشود؟ در جنبش سرنگونی ما بهایی داریم. در آن به قول معروف علی اللهی داریم. در آن اقلیت مذهبی داریم. در آن “گی” و “لزبین” داریم. چون هیچ بخش جامعه این رژیم را نمیخواهد. زنان بخش زیادی از جنبش سرنگونی هستند. که جزو طبقه کارگر به آن معنا نیستند. یک جنبش سرنگونی فراگیر است. طبقه کارگری که میخواهد در راس جنبش کارگری قرار گیرد چطور میشود به این هدف برسد؟ بعدا من وارد بحث جنبش کارگری و حزبش نیز خواهم شد؟ جواب شما به این سوال مشخص من چیست؟
کاظم نیکخواه: به نظر من در جواب به این سوال باید همین اول وارد بحث حزب بشویم. اینطور نیست که جنبش کارگری می آید بعنوان جنبش میرود در راس جنبش سرنگونی. آنهم همینطوری بدون حزب خود. طبقه کارگر، طبقه کارگر آگاه، یعنی طبقه کارگری که حزب خود را دارد. حزبی که خواستهای سراسری اش را، اهداف و آرمانهای دراز مدتش را و آلترناتیو اجتماعی اش را نمایندگی میکند. کارگر بنا بر تعریف ضد استثمار است. ضد سیستم سرمایه داری است و این را با حزبش بیان میکند. این در سیاستهای حزبش بیان میشود. میخواهم بگویم که جنبش کارگری اینطور نیست که یک مرتبه می آید جلو و میگوید زنده باد سوسیالیسم و در راس جنبش سرنگونی قرار میگیرد. بلکه میرود پشت سر حزبی که صدای آن کارگر را بیان میکند. خواستهای آن کارگر را به بهترین وجهی بیان میکند و نمایندگی میکند. تلاش ما این هست که به عنوان حزب کمونیست کارگری نماینده این صدا باشیم و موفق هم بوده ایم تا حد زیادی. اما هنوز خیلی کار داریم. ببینید کارگر باید به جایی برسد که نماینده رفاه برای همه، آزادی و برابری برای همه، و همه خواستهای اساسی مردم باشد. برای اینکه این طور باشد باید این صدا توی حزبش ، توی مدیا و برنامه حزبش بازتاب پیدا کند. نه اینکه در اعتصاب این بخش از کارگران و آن بخش از کارگران بتوانند همه خواستهایشان آینده شان را، آلترناتیوشان را، پاسخ اجتماعی شان را بیان کنند و جامعه متوجه شود. در نتیجه میخواهم بگویم که جواب سوال شما حزب طبقه کارگر است. جواب حزب کمونیست کارگری است. که حزب طبقه کارگر است. و راهش این است. راه دیگری، راه میانبری وجود ندارد که مثلا جنبش کارگران معدن فاریاب بشود رهبر جنبش سرنگونی ، اینطور نخواهد بود.
کیوان جاوید: توضیحات شما در مورد مساله حزب و حزبیت کاملا به جا بود و درست . معلوم است که بدون حزب طبقه کارگر نمیشود طبقه کارگر رهبر سرنگونی بشود و حزب کمونیست کارگری به یمن سیاستها و پراتیکش رهبر جنبش کارگری است برای سرنگونی و برای رفاه. ولی برای مثال شهلا دانشفر ٢٢ تشکل کارگری با بیانیه های روشن و انقلابی و انسانی در اول مه متحدانه جلو آمدند. اینها نگفتند حزب کمونیست کارگری. اینها گفتند تشکلهای کارگری یا حتی تشکل های معلمین با همدیگر این بیانیه را داده اند. میخواهند رهبر جنبش اعتراضی، رهبر زندگی در جامعه بشوند. میخواهم کمی روی این وجه مساله تمرکز داشته باشیم. اهمیت همین دوره از کارشان را ببینیم و بعدا به نقش حزب برسیم. شما در این زمینه چه توضیحی دارید؟
شهلا دانشفر: شما درست میگویید. کارگر رها نمیشود مگر اینکه جامعه را رها کند. برای رفع ستم از استثمار باید کل این بساط بردگی جارو شود. به همین دلیل کارگر باید صدای هر اعتراضی باشد. اگر تعرض علیه زن است، اگر نقض آزادیهای سیاسی پایه ای در جامعه است و خلاصه اینکه هر حقی در این جامعه از مردم سلب میشود به کارگر مربوط است. بخاطر اینکه کارگر فقط یک موجود تک سلولی در کارخانه نیست. کارگر یک موجود اجتماعی است. اگر اعدام است، سرکوب است. تعرض علیه زن است، مساله همجنس گرایان است، هر مساله اجتماعی ای به زندگی کارگر مربوط است. به همین دلیل کارگر باید نماینده این صدا باشد. و وقتی میتواند جلوی صف اعتراض جامعه قرار بگیرد که این پرچم یعنی پرچم رهایی کل جامعه از همه ستمها را بلند کند. و خوشبختانه سیر تحولات سیاسی جامعه به آنجایی رفته که امروز قطعنامه های اول ماه مه را که نگاه میکنید ، در آنها کارگری را می بینید که دارد خواستهای کل جامعه را نمایندگی میکند. و در عین حال امروز کارگری را می بینید که دارد میگوید آلترناتیو من اداره شورایی است و برای اینکه جلوی اختلاس ها و دزدی ها و چپاولها را از بالا تا پایین بگیریم باید شوراهای کارگری و مردمی را داشته باشیم. این چنین است که مکان کارگر هم کلیدی میشود و هم در جلوی صحنه سیاسی جامعه قرار میگیرد و هم به عنوان رهبر نقش خود را ایفا میکند. اینجاست که مساله حزب و نیاز به تحزب مطرح میشود.
کیوان جاوید: نقش رهبران، شخصیت ها و چهره های خوشنام جنبش کارگری که کم هم نداریم چیست؟. شما کاظم نیکخواه از حزب خیلی صحبت کردید. چه تاثیری حزب داشت که این جنبش بی نام و نشان و بی چهره نباشد و اگر بگویند حزب کمونیست کارگری بطور مثال چه نقشی را در جنبش کارگری داشته، جنبش کارگری دارد کار خودش را میکند، بیانیه های خود را میدهد، چه ربطی به شما دارد، جواب شما چیست؟ نقش حزب کمونیست کارگری در جنبش کارگری چه بوده و اهمیتی که آن چهره ها و شخصیت ها در جنبش کارگری دارند چیست؟
کاظم نیکخواه: من باز هم تاکید میکنم که اگر طبقه کارگر بخواهد در راس جنبش اجتماعی، جنبش سرنگونی قرار بگیرد با سیاستهایش قرار میگیرد. یعنی الزاما اینطور نیست که جنبش کارگری می آید به جلو و میرود در راس این یا آن جنبش و انقلاب قرار میگیرد و میشود رهبر. یعنی شما وقتی میگویید درمان رایگان نه سرمایه داران حاضرند این خواست را طرح کنند، نه جریانات راست و و نه دولتها، اگر زیر فشار طبقه کارگر نباشد. فقط حزب طبقاتی کارگر میتواند رهبر چنین خواست و حرکتی باشد. این یک خواست مربوط به طبقه کارگر است. اداره شورایی مال کارگران است. معیشت عمومی حرف کارگر است. خوبست این را هم اشاره کنم. کرونا که آمده یک اتفاقی افتاده و آنهم اینست که بحث تامین معیشت عمومی یک خواست عمومی شده است. .این خواست به زبانهای مختلفی بیان میشود. ولی الان یک خواست سراسری است. کارگر، بازنشسته، کارتن خواب همه اینها یکباره احساس بی تامینی میکنند و زندگی شان را توی خطر می بینند. در نتیجه در همه جای دنیا الان این خواست بدرجاتی مطرح شده و دارد به گفتمان عمومی تبدیل میشود. این را طبقه کارگر با حزبش میتواند جواب دهد. رهبران کارگری که میگوییم به نظر من نقش بسیار مهمی دارند. این رهبران، جنبش کارگری را به حزبشان وصل میکنند. این رهبران جنبش کارگری را به جنش سرنگونی وصل میکنند و هدایت میکنند و جلو میبرند. موقعی که ما از جنبش معلمان، بازنشستگان، و کارگران و غیره حرف میزنیم صحبت میکنیم اینطور نیست که اینها اصلا هیچ ربطی به حزب ما ندارند. حزب را میشود در این جنبشها بطور علنی و آشکار دید. ولی خوب به دلیل جنبه های امنیتی نمیشود بیشتر وارد آن شد…
کیوان جاوید: سوال من هم این نبود. ببینید یک دوره ای کارگر دست به اعتراض میزند. توی خیابان نمی آمد. ما گفتم اعتراض را باید به خیابان کشید و اجتماعی کرد. یا بحث تعین بخشی، چهره سازی و تاکید بر نقش چهره های جنبش کارگری منظور من این سطح از بحث است.
کاظم نیکخواه: من هم میخواستم به همین جنبه بحث اشاره کنم. به نظر من کسی که به جنبش کارگری نگاه کند می بیند که یک حزب معینی هست که میگوید کارگر با اسم و مشخصاتش باید شناخته شود. رهبر کارگری را باید با اسم و رسم معرفی کرد و جلو گذاشت و همین تلاش ما که در ابتدا خیلی ها با آن مخالفت کردند چهره های کارگری را جلو آورد و مطرح کرد. خیلی ها که خودشان را هم چپ میدانند و خودشان را هم کارگری میدانستند با این تلاش ما مخالفت کردند. ولی این حزب بود که همانطور که شما اشاره کردید آمد از تعین یابی رهبران کارگری حرف زد. و یا حزب ما تاکید خاصی بر حضور خانواده ها در اعتراضات کارگری داشت و می بینیم که خوشبختانه این امر امروز به یک سنت دارد تبدیل میشود. الان هم یک حزب است که دارد میگوید معیشت حق پایه ای مردم است. اینها صدای کارگر است و رهبران کارگری در متصل کردن توده کارگر به این جنبش و به این خواستهای سراسری طبقاتی خودشان نقش کلیدی و اساسی دارند. یک اتفاق دیگر هم که در این سالها افتاد این است که یک دوره ای بود که رژیم چنج و غیره و غیره شده بود موضوع سیاست جامعه. اینها مدتهاست که دیگر کنار زده شده و امروز در دوره کرونا کاملا دیگر بحثی که مطرح است همانطور که اشاره کردم بحث اعتراض کارگری است. بحث معیشت توده مردم است و اینکه رفاه حق همه است و این ها خواستهای عمومی است که فقط طبقه کارگر میتواند آنرا مطرح کند. کارگری صاحب هیچ چیزی از این سرمایه ها و میلیاردها پول و غیره نیست میتواند چنین خواستهایی را مطرح کند. و فقط کارگر میتواند بگوید که باید معیشت همه تامین شود. جریانات بورژوایی و طرفدار سیستم سرمایه میخواهند سرمایه دار باشد و جبیش را پر کند. اینها همه نقش حزب ما را نشان میدهد که بطور اجتماعی قابل استناد است. اینها نقش خود ماست که تلاش کردیم و یک خواستهایی مثل درمان رایگان، بهداشت رایگان، تحصیل رایگان و تعین یابی رهبران کارگری را وسیعا به درون جامعه برده ایم و خوشبختانه تا حد زیادی پاسخ گرفته ایم. بطوریکه امروز کسی که به صحنه سیاسی ایران نگاه کند کارگر و طبقه کارگر و چپ را می بیند نه گفتمان های سرمایه داران و غیره و غیره
کیوان جاوید: یک خواست عمومی که بتواند همه جامعه را با هم متحد کند و برای اینکه بتواند از این شرایط خلاص بشود چیست؟ مثلا زمان شاه شعار مرگ بر شاه، مرگ بر دیکتاتور بود. امروز یک خواست که بتواند حزب کمونیست کارگری در راس آن باشد جنبش طبقه کارگر را در بربگیرد و جنبش معلمین را در بربگیرد خانه داران را بیاورد و همه بخش های جامعه را در بربگیرد امروز چیست؟
شهلا دانشفر: به نظر من شعار جمهوری اسلامی نابود باید گردد است. به نظر من این شعاریست که همه را با خود می آورد. یک اتحاد عمومی بر سر این مساله هست. اینکه اینهمه اعتراض وجود دارد. کارگر، معلم، بازنشسته، دانشجو و بخش های مختلف جامعه دست به اعتراض میزنند و اینکه خواستهای مشترکی اینها را به هم پیوند میدهد معنایش همین است. یعنی اینکه جامعه این حکومت را نمیخواهد. این خواست در یک خیزش هایی خودش را خیلی صریح وآشکار بیان کرده است. و این خواست امروز به شکلی حتی به مضمون قطعنامه ها و بیانیه ها وارد شده است. بنابراین آن خواست مشترکی که همه بخش های جامعه را با هم همدل و هم جهت میکند نابودی جمهوری اسلامی است و نه فقط این بلکه این جامعه دارد میگوید تبعیض طبقاتی را نمیخواهم. این فاصله عظیم طبقاتی را نمیخواهم. این بساط دزدسالاری را نمیخواهم. اینجاست که نقش حزب را می بینیم که این سیاستها را آنچنان با خودش به جلو برده که الان گفتمان های چپ، رادیکال و انسانی دارد حرف اول را در جنبش های اجتماعی در سطح جامعه میزند. و اتفاقا این میتوند بستر بیشترین روی آوری به حزب باشد. به همین دلیل ما بسیار امیدوارم و فراخوان ما به همه مردم اینست که جای شما توی این حزب است. شما که اینقدر جانانه دارید می جنگید. شما که این قطعنامه ها را میدهید، این بیانیه ها را میدهید و این گفتمان ها را دارید حزب میخواهید. برای اینکه جامعه را از شر این جهنم رها کرد باید حزب داشت. همانطور که بورژوازی حزب خودش را دارد. طبقه کارگر و جامعه ای که میخواهد خودش را از شر جمهوری اسلامی رها کند حزب میخواهد و این حزب وجود دارد. فراخوان من در ثانیه آخر اینستکه وسیعا به این حزب بپیوندید و این پاسخ است.
کیوان جاوید: کاظم نیکخواه شما تاکیدات زیادی روی جایگاه و اهمیت حزب داشتید. بدون حزب، بدون این حزب مشخص که تاریخش، مبارزاتش همه چیزش مدون است، کوهی از پیشروی داشته است، نظری، سیاسی و حتی در جنبش ها پیشروی داشته، اوضاع چگونه بود و بدون این حزب دشواری غلبه بر جمهوری اسلامی را چگونه ارزیابی میکنید؟
کاظم نیکخواه: خوشبختانه بدون این حزب نیستیم و این حزب وجود دارد. ببینید حزب یک موجودیتی مستقل از کارگران و جنبش کارگری و کل طبقه کارگر ندارد.و نداشته. ما با این طبقه رشد کرده ایم و طبقه کارگر با ما جلو آمده. به نظر من نمیشود الان طبقه کارگر را بدون حزبش تصویر کرد. مثلا جامعه ای باشد که حزبش را نداشته باشد. بالاخره یک جامعه ای هست که جنگ و جدال هر روزه ای با یک طبقه بیرحم جنایتکار و بشدت حریص در جریان است و در آن کارگر باید هر روزه بجنگد. این طبقه باید رهبری بشود. سیاستها و خواستهایش هر روز روشن و شفاف بیان بشود. بیانیه هایش داده شود. سازمان داده شود. رهبران و چهره هایش معرفی بشوند. تا از تند پیچ های مختلفی رد بشود. و از خیلی از این تند پیچ ها رد شده ایم. اگر نگاه کنیم ما در جامعه ای داریم زندگی میکنیم ده سال پیش میگفتند دو خردادی ها بیایند، خاتمی بیاید اوضاع بهتر میشود. فقط یک حزبی بود که میگفت کل جمهوری اسلامی با تمام جناحهایش باید سرنگون بشود. در تمام این مقاطع ما جلوی آن گرایشاتی که میخواستند مردم و کارگران را ببرند پشت سر جناح های جمهوری اسلامی ایستادیم تا رسیدیم به جایی که امروز صدای ما در آبان شنیده میشود. در دی ماه شنیده میشود. توی اعتراضات شنیده میشود و آن فریاد مرگ بر جمهوری اسلامی و فریاد “اصلاح طلب اصولگرا دیگه تمومه ماجرا” است. میخواهم بگویم این صدا ٢٠ سال پیش نبود. ولی یک حزب بود که آنرا از ابتدا با قاطعیت نمایندگی کرد و تا اینجا آورد. و ما امروز بحثمان اینست که کل جمهوری اسلامی باید برود و نه فقط این بلکه کل این سیستم نابرابر و ناعادلانه و غیر منطقی ای که اقلیتی می چاپند، می دزدند، بی خاصیتند، و معیشت و نان شب کارگران و مردم را بالا میکشند یعنی سیستم سرمایه داری باید کنار برود.
کیوان جاوید: ممنون که توی این برنامه شرکت کردید.

اینرا هم بخوانید

بیانیه مشترک فعالین و تشکل‌های داخل و خارج کشور: راه خروج از بحران جنگ‌افروزی، نقش‌آفرینی ما مردم آزادی‌خواه و سازماندهی اعتراضات و اعتصابات سراسری و برپایی اعتصاب عمومی است!

در شرایط کنونی، تحولات سیاسی و اجتماعی در ایران و خاورمیانه، ما را به چالشی …